سهیل محمودی در افتتاحیهٔ کافه کتاب امیر کبیر:
باید نگاه امنیتی را از اهالی فرهنگ برداشت
محمودی گفت: نگاه امنیتی باید از اهالی فرهنگ برداشته شود، آنها نه وابسته به غرب هستند و نه دستنشانده و حقوق بگیر آنها، اهالی قلم دلشان برای وطنشان میسوزد. باید این را باور کرد.
ایلنا: کافه کتاب و بخش ویژهٔ کودک و نوجوان فروشگاه موسسهٔ امیر کبیر عصر دیروز (شنبه ۸ مهرماه) با حضور اهالی فرهنگ و خبرنگاران در محل فروشگاه این موسسه در خیابان انقلاب افتتاح شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، احمد نثاری(مدیر موسسهٔ انتشاراتی امیرکبیر) در این مراسم افتتاحیه گفت: از زمانی که مسوولیت این انتشارات را برعهده گرفتم، آرزوهای زیادی برای این موسسه و به خصوص بخش بازرگانی و فروش آن داشتم، چون احساس میکردم در بخش توزیع و فروش در کشور مشکل داریم. توسعهٔ بخش بازرگانی امیر کبیر باید به سمت و سویی برود که درخور نام این انتشارات است.
او ادامه داد: ما در دو سال اخیر استارت این کار را با بازسازی فروشگاههایمان زدیم و با مشقت فراوان توانستیم این کار را انجام دهیم و آمار و عملکرد ما در این حوزه مشخص است. از جملهٔ این اقدامات همین کافه کتاب است که اولین کافه کتاب راستهٔ خیابان انقلاب است. بخش کودک این مجموعه هم شروع به فعالیت کرده و به زودی قرار است که در حیات این مجموعه آلاچیقی راهاندازی شود تا پاتوقی برای فرهنگدوستان شود.
نثاری بر اهمیت مسالهی فروشندگی تاکید کرد و گفت: فروشندگی امروزه تخصصی قابل توجه است که باید برای آن تلاش کرد و فروش کتاب نیز در کنار نیاز به تخصص، احتیاج به یک ذوق و هنر ویژه دارد. باید به کتاب علاقهمند بود و این امکانات نیز در همین راستا فراهم شده و امیدواریم به شکلی روزآمدتر و مدرنتر ادامه پیدا بکند و نقطه عطفی در بحث فروش کتاب توسط ما در سطح کشور شود.
مدیر موسسهٔ انتشاراتی امیرکبیر در پایان گفت: با تلاشهایی که صورت گرفته تصویر قبلی که از امیرکبیر به عنوان یک بخش سنتی و قدیمی بود، از بین رفته و ما میخواهیم شکل مدرن و روزآمدی را جا بیندازیم.
در ادامهٔ این مراسم، سهیل محمودی؛ شاعر، که در نشست حضور یافته بود در سخنانی به تاریخچهٔ پاتوقهای فرهنگی در ایران اشاره کرد و گفت: محققان بر این نظرند که محافل و مجامع ادبی در دورهٔ تیموری رفته رفته از شکل قدیمی و بستهٔ خود در خانقاهها درآمد و شکل بیرونی به خود گرفته است. مکانهایی به وجود آمدند که اهالی فرهنگ و ادب در آن جمع میشدند و آثار خود را میخواندند و دربارهٔ آن به نقد میپرداختند که اوج این جریان را میتوان در قرن ۹ هجری و دوران امیرعلی شیرنوایی دید که بنیانگذار مکتب هرات نیز به شمار میرود.
او افزود: در زمان حکومت صفویان و در ادامه این جریان با مفهوم قهوهخانه روبرو میشویم. قهوهخانه در دورهٔ صفویه جای اصحاب فرهنگ است، بسیاری از مناظرهها و گفتگوهای فرهنگی و حتی ازدواج نیز در آن محلها شکل میگرفت. این موضوع در دورهٔ قاجار نیز ادامه پیدا میکند و بروز مشروطه باعث میشود که خیابان لاله زار تهران، به نوعی پاتوق شود که در آن دو نوع مرکز برای جمع شدن وجود دارد؛ قهوهخانه و مغازهها. یکی از مهمترین نمونههای مغازههای پاتوق، چای فروشی حیدرعلی کمالی که محل تجمع افرادی چون سعید نفیسی، ملک الشعرای بهار، میرزاده عشقی، نصرالله فلسفی و عارف قزوینی بود. در کنار این کافههای فرهنگی مثل کافه گراندهتل و کافه نادری نیز شروع به کار میکنند. در دورهٔ پهلوی اول و پس از یک دوران سخت گیری بر اصحاب فرهنگ، رفته رفته این کافهها به عنوان مکانی شناخته شدند که در آن اتفاقات فکری رخ میداد که مهمترین آنها شکل گیری اصحاب ربعه در کافه نادری تهران بود. این موضوع تحت تاثیر جریانات فکری که در چنین پاتوقهایی در کشورهای اروپایی به ویژه پاریس رخ میداد، شکل گرفت.
محمودی به شکلگیری کانون نویسندگان اشاره کرد و گفت: من به دعواهای سیاسی کار ندارم، اما بسیاری از اتقافات فرهنگی معاصر توسط نویسندگانی چون جلال آل احمد و همراهانش و همفکرانش در این پاتوقها رخ داد که مهمترین آنها نطفه بستن کانون نویسندگان اول بود.
این شاعر در مورد شرایط به از انقلاب و در دورهٔ جنگ گفت: به تدریج در جامعه، جو عدم روشنفکری به وجود آمد و اصحاب فرهنگ به جای اینکه جلوی چشم باشند، به درون خانههای خود رفتند. نگاه به آنها امنیتی شد و این موضوع جای نگرانی دارد. نگاه امنیتی باید از اهالی فرهنگ برداشته شود، آنها نه وابسته به غرب هستند و نه دستنشانده و حقوق بگیر آنها، اهالی قلم دلشان برای وطنشان میسوزد و باید این را باور کرد. درست مثل زمانی که در دههٔ ۶۰ هرکسی که به شمال کشور مسافرت میکرد بنای کار بر این بود که حتمآ کالای قاچاق و ممنوعهای با خود دارد، اصل را بر این گذاشتهایم که هر کسی در کشور ما با هنر و ادبیات آوانگارد و نوین سروکار دارد باید به او نگاه امنیتی شود.
محمودی افزود: اگر اصحاب فرهنگ جایی برای جمع شدن داشته باشند، چرا باید به فیس بوک ملحق شوند؟ اهالی فرهنگ باید در چنین مکانهایی بیایند و افکارشان را مطرح کنند. اینها آدمهای مختلفی هستند با اندیشههای مختلف که همهٔ آنها برای این مملکت کار میکنند. جامعهای که پچپچه در آن هست جای نگرانی دارد. هر جا در گوشی حرف زدن مد شد جای نگرانی دارد، مثل یک مریض سرطانی که دکتر با خانوادهاش حرف میزند. نگذاریم جامعه به سمت پچپچه برود.
او با تشکر از انتشارات امیر کبیر برای راهاندازی چنین مکانی گفت: این انتشارات یک مجموعهٔ دولتی است و وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، من به خاطر صف شکنی آنها در میان بخشهای فرهنگی دولتی به واسطه افتتاح چنین مکانی تشکر میکنم. نفس جمع شدن اصحاب فرهنگ در چنین مکانهایی زیباست، حتی اگر به من و امثال من ناسزا بگویند. چرا فضایی جز فضای مجازی برای تجمع اهالی فرهنگ وجود ندارد؟ باید این نگاه امنیتی موجود به اصحاب فرهنگ برداشته شود و لازمهٔ آن نیز باور کردن این موضوع است که اهالی فرهنگ دین و وطن فروش نیستند.
این شاعر تاکید کرد: باز هم میگویم، من به دعواهای سیاسی کار ندارم، اصلآ اجازه بدهید اسم ببرم، من به دعواهای سیاسی با نشر ثالث و چشمه کاری ندارم، اما خود آن نشر، جای نگرانی ندارد. باید بگذارید مردم جمع شوند و حرف بزنند، مطمئن باشید ضرر اتفاقاتی که مثلآ در کافه کتاب انتشارات ثالث رخ میدهد بسیار کمتر از چیزی است که در خانهها رخ میدهد.
او در پایان گفت: در روز ختم مرحم مهدی سحابی، اهالی فرهنگ در کوچهٔ پشت محل برگزاری مراسم جمع شده بودند و تا ساعتی بعد از پایان مراسم با هم صحبت میکردند. این نشان میدهد که اصحاب فرهنگ جای دیگری برای دور هم بودن ندارند. برای اهالی فرهنگ جمع شدن و انعکاس آرا لازم است. اگر این افراد را به این مکانها بیاوریم برندهایم. اگر مراکز فرهنگی و کافه کتابهای اینچنینی به تعداد زیاد وجود داشت و ومردم در آنجا با هم به تبادل نظر میپرداختند، آیا برای یک کاریکاتور ساده این همه جنجال و سوء تفاهم رخ میداد؟ هر چقدر اینجاها بسته شوند، سوء تفاهمها بیشتر میشود.
در پایان این مراسم با حضور سهیل محمودی، ساعد باقری و احمد نثاری، بخش کودک و نوجوان که در طبقه پایین این موسسه واقع شده و کافه کتاب این موسسه افتتاح شد.