دوئل بدون اسلحه
یازدهمین نشست از سری نشستهای خبرنگار درزوم استان فارس به بررسی و نقد آثار مطبوعاتی سرپرست خبرگزاری کار ایران (ایلنا) دراین استان اختصاص داشت.
به گزارش ایلنا از شیراز، دراین نشست که به میزبانی مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس برگزار میشود، دبیرخبرخبرگزاری ایرنا در استان فارس به عنوان اولین منتقد نشست گفت: فضای رسانهای این روزهای استان به گونهای است که حرف بزنی یا سکوت کنی در هرصورت نقد میشوی لذا به نظرم حرف بزنیم بهتر است!
غلامرضا مالکزاده خودداری از ارائه تک خبر توسط محمدجواد شلتوک کار را از نکات مثبت وی برشمرد وگفت: در حال حاضر ارائه تک خبر جایی در روزنامه نگاری ندارد و باعث میشود که رسانه شما از دیگر رسانهها عقب بماند. لذا از این زاویه کار شلتوک کار مورد پسند است.
دبیر خبر منطقه هشتم خبرگزاری ایرنا در فارس آثار شلتوک کار در هفته نامه کشوری ماهرویان را مجلهای دانست و گفت: نوشتههای مجلهای خیلی تابع زمان نیستند از این رو میتوانند هر زمانی برای مخاطب جذابیت داشته باشد که از این زاویه نیز شلتوک کار به اصول حرفهای روزنامه نگاری پایبند بوده است.
مدرس دانشکده خبر شیراز خودداری کردن از مطلق نگاری در یادداشت نویسی را یک ویژگی مثبت برای روزنامه نگار برشمرد و گفت: شلتوککار گاهی از واژههای کلی در یادداشتهای خود استفاده میکند و مخاطب احساس میکند که نویسنده رای قطعی صادر کرده در صورتی که بهتر است او از واژههایی مانند به نظر میرسد، شاید و سایر واژههای مشابه استفاده کند تا متهم به مطلق نگاری نشود.
یک آفت در نشریات محلی
وی یکی از آفتهای روزنامه نگاری فارس را تیتر زدنهای بین المللی در نشریات محلی دانست و گفت: نمیدانم چرا یک نشریه استانی باید تیتر بین المللی داشته باشد! ماهرویان نیز از این قاعده مستثنی نبود و شلتوککار در این هفته نامه کمتر از سوژههای استانی استفاده میکرد و اغلب تیتر ملی و بین المللی میزد!
به اعتقاد این منتقد یازدهمین نشست روزنامه نگار درزوم، برخی از گزارشهای شلتوک کار ویژگی یک گزارش را نداشت، بلکه به نظر میرسید خبری را میخوانیم که با وی گفت، وی افزود تکمیل و به هم وصل شده است!
او با اشاره به یکی از مطالب محمد جواد شلتوککار با تیتر سال سقوط، سال فرار گفت در این مطلب اتفاقات مهم همه کشورها مرور میشود اما خبری از ایران نیست! با این وجود برخی از تیترهای شلتوک کار بسیار هوشمندانه انتخاب شدهاند مثل تیتر هوشمندانه «دلواپسی نتانیاهو» که دارای ایهام معناداری است و از این رو من او را برای انتخاب این تیتر تحسین میکنم.
مالکزاده گفت: در روزنامه نگاری انتخاب واژهها بسیار حساس است و باید حواسمان را به معانی واژهها بیشتر جمع کنیم اما گاهی به نظر میرسد دقت لازم در این رابطه نمیشود مثل تیتر «ارمغان افزایش زنان معتاد» که تیتر اشتباهی است چرا که ارمغان دارای بار معنایی مثبتی است و نمیتوان آن را برای جملهای که دارای بارمعنایی منفی است به کار برد.
وی از رویکرد بیرون استانی هفته نامه ماهرویان انتقاد کرد و گفت: توقع میرود هفته نامهای که در استان منتشر میشود با محوریت اتفاقات استان بسته شود اما رویکرد ماهرویان کاملا غیر استانی بود.
عملکرد شلتوک کار در ایلنا
این روزنامه نگار با سابقه عملکرد شلتوککار را در خبرگزاری ایلنا را در انعکاس اخبار استانی ستود وگفت: نگاه استانی شلتوک کار به وقایع در خبرگزاری ایلنا کاملا مشهود است و درستش همین است چرا که ما رسانه فعال در استان هستیم و رویدادهای استان باید محور کار رسانه باشد.
مالکزاده گزارش از شخص را شیوهای جذاب از گزارش نویسی دانست و گفت: شلتوک کار از معدود روزنامه نگاران استان است که این شیوه گزارش نویسی را پاس داشته و مخاطب را به سوژه خود بسیار نزدیک میکند مثل گزارشی که با تیتر کربلای جبههها یادش بخیر از یک بسیجی مینویسد و یا گزارشی که از برخورد با یک پزشک در ممسنی نوشته است.
تیترهای جانبدارانه
دبیر خبر ایرنا در فارس معتقد است: روزنامه نگار نباید در تیتر جهتگیری به نفع یکی و یا موضعگیری علیه او داشته باشد اما شلتوککار گاهی مرتکب این اشتباه میشود و تیتر جانبدارانه میزند. معتقدم روزنامهنگار رفتارها را باید توصیف کند و مخاطب است که باید نتیجه بگیرد.
وی دربخش دیگری از صحبتهایش به تیتر «رالی شیراز با حاشیه تمام شد» اشاره کرد و گفت: شلتوک کار در این تیتر و خبر که در ایلنا منعکس شده است به خبر صف داده است. مالکزاده تاکید کرد خبر بیصفت است و ما اجازه نداریم مثل عادت بد ورزشی نویسان به خبر صفت بدهیم.
مالکزاده رویکرد شلتوککار در پایگاه خبری راستین آنلاین را نیز رویکردی استانی دانست و گفت: با این وجود برخی از گزارشهای این روزنامه نگار در راستین آنلاین از شیراز شروع میشود اما ناگهان سر از تهران درمی آورد!
ضرورت توجه مدیران رسانههای فارس به آموزش خبرنگاران
اما در ادامه این نشست امید صدیق به عنوان دومین منتقد آثار مطبوعاتی محمد جواد شلتوککار گفت: به اعتقاد من، روزنامههای فارس باید با هزینه کردن روی نیروی انسانی، زمینه پرورش نیروهای جدید را برای روزنامه و آینده روزنامه نگاری فارس ایجاد کنند.
این کارشناس ارشد علوم ارتباطات با اشاره به تاریخچه فعالیت روزنامه تحلیل روز در شیراز، این روزنامه را بستر مناسبی برای تربیت نیروی انسانی ماهر در رسانهها خواند که اثرات آن تا سالها بعد در بافت روزنامهنگاری فارس دیده میشود.
وی، با اشاره به سابقه فعالیت شلتوککار در روزنامه تحلیل روز، این رسانه را عامل ایجاد موجی نو در روزنامهنگاری فارس خواند و خواستار توجه مدیران رسانهها به الگوی تحلیل روز در حوزه نیروی انسانی شد.
این روزنامهنگار سپس به اهمیت مطالعه و تسلط روزنامهنگار به نگارش پرداخت؛ وی «تطویل» در نگارش خبر را از ایراداتی کاری شلتوککار خواند و افزود: با پیشرفت فنآوری، ابزارهای ارتباطی روز به روز در حال توسعه هستند و مخاطب مداوم در معرض پیامهای گوناگون قرار دارد؛ بنابرین خبرنگار باید پیش از پیش در به کار بردن لغت دقت کند؛ واقعیت این است که طولانی بودن خبر با نسبت مخاطب ارتباط معکوس دارد و این مساله خصوصا در زمانه رسانههای تعاملی بیش از پیش خودش را نشان میدهد.
سردبیر سابق روزنامههای تحلیل روز و افسانه، همچنین به مشکل نگارش لید در آثار روزنامه نگاران شیرازی از جمله شلتوک کار اشاره کرد و گفت: لید ابزار جذب مخاطب است و لازم است روزنامه نگاران ما، مهارت نگارش لید را با مطالعه در خود توسعه دهند.
این مدرس خبرتفاوت کارهای شلتوک کار درابتدای آغاز فعالیت رسانهایاش با اکنون را بسیار فاحش خواند و افزود: شلتوک کار در تحلیل روز از نوشتن خبر۸۰ کلمهای درمدت زمان کوتاهی به گزارش و تحلیل نویسی به سبک نرم خبر رسید که نشان از استعداد وی در روزنامه نگاری دارد.
یک دوئل بدون اسلحه
در بخش دیگری از این نشست که با حضور تعداد کثیری از روزنامه نگاران و پیشکسوتان عرصه مطبوعات فارس بزرگزار شد، احمد رضا سهرابی روزنامه نگار و کاریکاتوریست بین المللی استان فارس بابیان اینکه نشستهای روزنامه نگار در زوم یک کارگاه آموزشی خیلی خوب است گفت: برای دوستان روزنامه نگاری که در این نشستها حضور پیدا نمیکنند، متاسفم.
او نقد کارهای شلتوک کار را نوعی دوئل با وی خواند و افزود: البته در این دوئل هیچ اسلحهای در دست من نیست چرا که ایرادی در کار او نمیبینم او یکی از ژنرالهای مطبوعات فارس است که حضورش در نشست نقد آثارش به معنای جنگ و دوئل با هیچکس نیست.
خبرنگار روزنامه عصر مردم بابیان اینکه معتقدم شلتوک کار یک نور کوچک نبود که از دور بیاید و حالا ستاره شود افزود: برای من او یکی از ستارههای آسمان مطبوعات فارس بوده و هست.
سهرابی در پایان گفت اگر قرار است در این نشست حتما از کار این روزنامه نگار انتقاد کنم باید بگویم: شلتوک کار خیلی طولانی مینویسد و ذهن من کاریکاتوریست که عادت به کوتاه نویسی دارد، گاهی با خواندن این متنهای طولانی خسته میشود. نکته دیگر اینکه به اعتقاد من محمدجواد شلتوک کار مسئوولیتهای متعددی خارج از حوزه رسانه میپذیرد که اصلا خوب نیست، او باید در قاب رسانه بماند.
یک پکیج کامل
یکی از نمایندگان مردم شیراز درشورای اسلامی شهر شیراز که به عنوان میهمان ویژه دراین نشست حضور یافته بود شلتو ک کار را یک پکیج کامل از یک انسان اجتماعی دانست و گفت: بررسی سابقه کار شلتوک کار نشان میدهد که حضور وی در عرصههای مختلف و قبول مسئولیتهای متعدد توسط او نشان از توانمندیهای بالای او دارد.
مظفر مختاری با اشاره به عملکرد این روزنامه نگار در مسئولایتهای مختلفی که به وی واگذار شده گفت: دوران حضور محمدجوادشلتوک کار در شورای اسلامی استان فارس به عنوان مسئول روابط عمومی و امور بین الملل این شورا، دوران شکوفایی ارتباطات این نهاد با مردم و سایر دستگاهها بود.
وی برخورداری از روابط عمومی قوی را فاکتور مهم برای یک خبرنگار دانست و گفت: شلتوک کار در جریان برگزاری سیزدهمین اجلاس بین المللی تجلیل از پیر غلامان حسینی در شیراز نشان داد که از این فاکتور مهم به خوبی بهره جسته است.
شلتوک کار از آرمانگرایی به واقع گرایی رسیده است
مسئول پژوهش سازمان تبلیغات اسلامی نیز که در این نشست حضور داشت گفت: وقتی سال ۸۵ بعد از فراغت از تحصیل به شیراز بازگشتم یکی از خوش شانسیهای من در آن سال انتشار روزنامه تحلیل روز بود.
عباد الله همتی با بیان اینکه این روزنامه برای من یادآور روزنامه شرق آن روز و محمد جواد شلتوککار تداعی کننده محمد قوچانی برای استان فارس بود افزود: وقتی روند حرکت شلتوککار را از آن روز دنبال میکنیم میینیم که در طی یک دهه از شور و حرارت آرمان خواهی به پختگی واقعگرایی و حتی نوعی عملگرایی رسیده است که این نقطه میتواند نقطه مطلوبی باشد. به شرطی که نهایتا به محافظه کاری و پذیرش دربست وضع موجود منجر نشود.
وی با اشاره به نقد یکی از حاضران در این نشست به آثار محمدجواد شلتوک کار گفت: برخی ایراد میگیرند که مطالب شلتوک کار بعضا دارای جهت گیری آشکار است به اعتقاد من این موضوع فی نفسه ایراد نیست. چرا که هیچ متنی فارغ از جانبداری نیست. حتی ممکن است این موضوع متضمن صراحت، شفافیت و صداقت هم باشد و به مذاق مخاطب خوشایند باشد منتها آن چیزی که باید رعایت شود ارائه استدلال قوی است.
همتی افزود: برخی نیز ایراد میگیرند که مطالب وی دچار تطویل است و در دنیایی که مخاطب کم حوصله شده و پیامهای زیادی دریافت میکند این موضوع با خبرنگاری این زمانه همخوانی ندارداما اگر بپذیریم که مزیت نسبی روزنامه در دنیای کنونی ارائه تحلیل است و تحلیل غالبا همنشین تطویل، این ایراد نیز حداقل در مورد تحلیلهایی که شلتوک کار ارائه داده است زیاد جدی نیست. هر چند در مورد اخبار و گزارشهای موردی قابل پذیرش است.
وجود شکاف ارزشی در رسانهها را یک آفت است
مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس نیز که به عنوان میزبان در بخش پایانی این نشست سخن میگفت، برگ برنده روزنامهها در عصر تکنولوژی را تحلیل و نظر دانست و افزود: در دنیای امروز اگر روزنامهها فقط به خبر اکتفا کنند و به سمت تحلیل و تفسیر نروند، از فضای مجازی جا میمانند.
کوروش کمالی سروستانی یادآور شد: امروز کمتر کسی روزنامه را برای خبر میخواند، چرا که با گسترش فضای مجازی اخبار رویدادها و حوادث قبل از انتشار در روزنامه به وفور در فضای مجازی منعکس میشود، لذا زاویه دید و تفسیر و تحلیل روزنامهها بر رویدادها و حوادث است که آنها را برای مخاطب خواندنی و جذاب میکند و خوشبختانه جناب شلتوک کار که امروز به نقد آثار او نشستهایم در بخشهایی از تحلیل و تفسیر موفق عمل کرده که باید تقویت شود.
وی توجه به جغرافیا و تخصص را در حوزه رسانه مهم تلقی کرد و گفت: متاسفانه برخی اوقات ما جغرافیا و تخصص را به رسمیت نمیشناسیم و در همه عرصهها اظهار نظر میکنیم. به همین دلیل نمیتوانیم مرجع واقع شویم و در واقع برای دل خودمان خواهیم نوشت و نتیجه آن میشود که موثر نخواهیم بود و شاید انتقاد مجموعه دوستان ما در نشستهای روزنامه نگار در زوم بر مطبوعات فارس همین موضوع است.
وی اظهار امیدواری کرد با انرژی و خلاقیتی که شلتوککار دارد، در آینده خبرهای بهتری از او بشنویم که با سلیقه و شیوه خودشان است.
کمالی سروستانی وجود شکاف ارزشی در رسانهها را یک آفت دانست که مخاطب را تیکه تیکه میکند. شکاف ارزشی که در فرهنگ رسمی و عمومی ما نیز وجود دارد. از طرفی پخش فیلمهای سینمایی در شبکههای خارجی را ممنوع میکنیم از طرفی این سئوال در ذهن ایجاد میشود که مگر ما یک محصول جمهوری اسلامی را تولید نکردیم؟ اگر به هر دلیلی هرکسی آن را پخش کند آیا دارد ارزش ما را تبلیغ میکند، یا ارزش خودش را؟ مگر اینکه فکر کنیم آن چیزی که تولید شده محصول ما نیست. یعنی فکر کنیم وزارت ارشاد و کارگردانان و هنرمندان، صلاحیت تولید نداشتند، به همین دلیل میخواهیم جلوی تبلیغ فسق و فجور را بگیریم نه جلوی تبلیغ کالای فرهنگی جمهوری اسلامی را!
مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس در پایان گفت: واقعیت قضیه این است که رسانههای خارج از کشور به خاطر همین شکاف ارزشی تاثیرشان بیشتر از رسانههای داخلی است. در واقع داریم خودمان را از تاثیر گذاری در حوزه عمومی عقب میاندازیم و کار دیگری نمیکنیم. به همین خاطر این شکاف ارزشی از مسائل مهمی است که رسانهها باید به آن بپردازند و بگویند که با این شکاف فرهنگی رسمی و غیر رسمی چه باید بکنیم؟
داستان زندگی یک خبرنگار
در این جلسه محمد جواد شلتوک کارضمن تشکر از حضور اهالی رسانه فارس خصوصا پیشکسوتان در این نشست، نقدهای مطرح شده توسط منتقدین این نشست را به مثابه یک کارگاه آموزشی برای خودش دانست و گفت: ارائه این نقدها مانند پاک کردن غباری روی کارهایم است که سعی میکنم از این به بعد در ارائه کارهایم آنها رارعایت کنم.
وی با ارئه متنی داستان زندگی خود را اینگونه شرح داد: انگار همین دیروز بود، غروب یکی از اولین روزهای مهرماه سال ۶۷...
مهر ماه آن سال پسر شر و شورخانواده که سرخوش ازرفتن به کلاس سوم ابتدائی وکسب مجوزنوشتن با خودکار به جای مداد سرازپای نمیشناخت نمیدانست، که باید برای از پس درس انشاء برآمدن، کاسه چه کنم دست بگیرد.
دومین سه شنبه مهرماه از راه رسیده بود. پسر شروشورخانواده کیف مدرسهاش که از کیف هم کلاسیهایش بزرگتر و سنگینتر بودرا به دوش انداخته بودو آهسته آهسته به سمت خانه میرفت. گویی شاگرداول آن روزهای کلاس سوم الف مدرسه شهید رجایی آن روزبه جای سنگینی کیف مدرسه روی دوشش سنگینی غمی را احساس میکرد که چاره آن را نمیدانست. غم نوشتن!
پسرک نمیتوانست غمش را پشت غرورو قدبازیهایش مخفی کند. اما مثل بسیاری دیگر از کودکان آن دوره این مادرش بود که به دادش میرسید.
مادرپسرک به او آموخت که چگونه هرچه در سر دارد روی کاغذ بیاورد. مادرپسرک داستان ما که با حوصله فراوان خواندن و نوشتن را قبل از رفتن پسرش به مدرسه به او آموخته بود، اینک جرقه خوب نوشتن را نیز درزندگی پسرش که قرار بود، ازپس موضوع انشاء کلیشه ایه میخواهید درآینده چکاره شوید؟ برآید زده بود.
مادر سرخوش از اینکه پسرش میخواهد درآینده جراح و متخصص قلب شود و پسر خوشحال از اینکه توانسته با درس انشاء کنار بیاید هردو سر از پای نمیشناختند.
پسرک داستان که علیرغم سن کمش مشتری پر و پا قرص آن روزهای کیهان ورزشی بودو هر روز شنبه این مجله سیاه و سفید ۸ تومانی را از پدرش مطالبه میکرد تا یک هفته فرصت داشته باشد با هجی کردن کلمات آن را بخواند، اینک نوشتن را هم آموخته بود.
گویی نفس مسیحایی مادردردستان او توانی ایجاد کرده بود که احساس میکرد دیگر هرچه را میخواهد بگوید میتواند بنویسد.
پسرک که حالا اعتماد به نفسش بیشتر شده بود کلاس چهارم و پنجم را در حالی گذراند که شاید جنگ وبمباران شهرها و برخی دیگر از اتفاقات، فضای مدرسهاش را برای ابراز وجود درنوشتن تحت تاثیر قرارداده بود.
رفتن به مقطع راهنمایی و آن هم در مدرسهای که علیرغم وسعت زیادش به گفته مدیر آن برای شخص اول داستان ما کوچک بود، این فرصت را برای او بوجود آورد تا علاقهاش به نوشتن را علنیتر کند.
او که حالا برخلاف بسیاری از هم کلاسیها و هم سن و سالهایش عاشق زنگ انشا بود، از روزهای اول حضوردرمدرسه راهنمایی شهید مطهری ایده درست کردن روزنامه دیواری رادر سر میپروراند. ایدهای اما متفاوت با آنچه همکلاسیها و معلمانش تا پیش از این دیده بودند.
قهرمان داستان که حالا پا در سالهای ابتدایی دهه دوم زندگیاش گذاشته بودچگونه نوشتن را مدیون مادرش بودو چه نوشتن رامدیون پدرش.
او ایده نشاندن معلمانش دور میز مصاحبه را از کیهان ورزشیهای خوانده شدهاش در ۷-۸ سالگی در ذهن داشت. همان کیهان ورزشیهایی که عصر شنبه هر هفته پدرش از محل کارش برای او به خانه میآورد. گرچه این روزها درزندگی نوجوان قصهٔ ما کیهان ورزشی جای خود را به خبر ورزشی داده بود. اما او ایدهاش را اجرایی کرد و روزنامه دیواری متفاوت باآنچه تاکنون در و دیوار مدرسهاش به خود دیده بود را تهیه کرد. روزنامه دیواری او که هر هفته مصاحبه با معلمان مدرسه را به عنوان مطلب اصلی در دل خود جای داده بود، خیلی زود جای خود را دردل بچههای مدرسه و معلمان بازکرد.
او سالهای دوران راهنمایی را با عشق درآوردن روزنامه دیواری پشت سرگذاشت. دوران دبیرستان گرچه دورانی نبود که بتواند راه رفتارهای شبه ژورنالیستی دوران درس خواندن در مقطع راهنمایی را دنبال کند، اما فرصتی بود تا او با روزنامههای دیگر جز خبر ورزشی آشنا شود. روزنامههایی که برخی از آنها صبح چاپ میشدند و برخی دیگر عصر. او گرچه تفاوت ابرار، کیهان، رسالت، جمهوری اسلامی و سلام را در ابتدا درک نمیکرد اما انگار سلام آن روزها بیشتر به دلش مینشست.
نقش اول داستان ما که حالا پش لبش اندک اندک مو سبز شده بودو ناخودآگاه درجریان یک حرکت اجتماعی قرارگرفته بود که روزنامه خواندن را یک ارزش میدانست روی پیشخوان دکههای مطبوعاتی تیترهای متفاوتی را نسبت به سالهای قبل مشاهده میکرد. تیترهایی با حرفهایی متفاوت! حرفهایی از جنس آزادی بیان، حقوق مدنی، گفتگوی تمدنها و حرفهایی از این دست.
شاید او که پیش از این برخی خط خطیهای خودش را به واسطه یکی از دوستانش به هفته نامه هدهد فرستاده بود، خیال نمیکرد در سالهای میانی دهه دوم زندگیاش با دو اتفاق ساده پا درعرصه رسانه خواهدگذاشت. اتفاق اول زمانی رخ داد که او اطلاعیه جذب خبرنگار افتخاری را دربرد دانشگاه دید. وقتی به روابط عمومی دانشگاه مراجعه کرد تا شانس خود را برای خبرنگارشدن در خبرگزاری ایسکا نیوز بیازماید، مهلت ثبت نام تمام شده بود. اما به دلیل عدم استقبال دانشجویان آن روزهای دانشگاه آزاد شیراز، خیلی زود تنها خبرنگار ایسکانیوزدرشیراز نام گرفت تا بدون گذراندن حتی یک دقیقه کلاس با پررویی خود را خبرنگار بنامد. خبرنگاری که حالا مجبوربودبرای حفظ حیثیتش روزنامه خواندنهایش را بیشتر از قبل کند. در میان اسمهای رنگ و وارنگ روزنامه نگاران آن روزها نوشتههای محمد قوچانی بیش از بقیه به دلش مینشست. او سعی میکرد از روی نوشتههای قوچانی الگو برداری کند.
سعی و تلاشی که پس از وقوع اتفاق ساده دوم زندگی رسانهای او و بازشدن پایش درروزنامه تحلیل روز شاید به وقوع پیوست.
از سالهای پر استرس و تنش تحلیل روز گرچه اینک تنها خاطرهای برای او باقی مانده است اما خاطرات بودن با آدمهایی که خیلی چیزها را ازآنها آموخت همیشه نقاط روشن و شفافی را درذهن خبرنگاری که اینک در مقابل شما نشسته است به یادگار گذاشته است. شاید مهمترین منفعت دوران تحصیل در تحلیل روز برای سوژه امروز نشست رسانه در زوم افزایش اعتماد به نفسش بود برای انجام دادن کارهای بزرگتر و قبول مسئولیتهای سنگینتر در عرصه رسانه!
این نشست با اهدا لوح یابود مرکزاسناد و کتابخانه ملی به شلتوک کار خاتمه یافت.