ایلنا گزارش میدهد؛
روایت افراد دارای معلولیت از ۱۲ روز جنگ/ از احساس رهاشدگی تا تاخیر در پرداخت کمک هزینه معیشتی

افراد دارای معلولیت از آنچه در جنگ بر آنها گذشته میگویند. تجربههایی دردناک از حس رها شدن در بحبوحه جنگ. آنطور که سوژههای گزارش ما میگویند در آن روزها کمکی از سوی بهزیستی دریافت نکردهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «به ما میگفتند نترسید اتفاقی نمیافتد و این تنها کمک بهزیستی در آن روزهای جنگ بود!» این جملات را محسن، مردِ ویلچرنشین یکی از شهرهای خوزستان، به ما میگوید. بعد از حملهی اسرائیل به ایران و در طول جنگ، خیلیها برای محافظت از جانشان به مکانهای امن پناه بردند، اما این امکان برای همه فراهم نبود. افراد دارای معلولیت از جمله کسانی بودند که نمیتوانستند به راحتی خانه را به قصدِ محلِ امنتر ترک کنند. از بهروز مروتی، فعال حقوق معلولان، خواستم تا شناسهی تلگرامم را در گروهی منتسب به این افراد قرار دهد تا روایتشان را از آنچه در جنگ بر آنها گذشته بشنوم. تجربههایی دردناک از حس رها شدن در برزخی ناگهانی. آنطور که سوژههای گزارش ما میگویند در آن روزها کمکی از سوی بهزیستی دریافت نکردهاند.
بهزیستی کمکی نکرد/ ۷۰۰ تومن کرایهی یک مسیر دو کیلومتری
«محسن» که علاوه بر خود، دخترش نیز از معلولیت جسمی شدید رنج میبرد، از آن روزها میگوید: «چه روزهای سختی بود! ما یک ویلچر بیشتر نداشتیم. زمان بمباران که خیلیها به دنبال پناهگاه میگشتند ما مانده بودیم و یک ویلچر. دختر ۱۳ سالهام را روی پایم میگذاشتم و بچهها ویلچر را هل میدادند تا سر جاده، که یک مساحتِ دو کیلومتریِ پر از گل و خاک بود. آنجا منتظر میماندیم تا ماشین بیاید و سوار شویم و به یک درهی قدیمیِ سرپوشیده برویم. چند روزی را این شکلی گذراندیم و بعد گفتند نمیخواهد بروید، جایتان امن است و مشکلی پیش نمیآید. من اما تا آخرین روز نگران زن و فرزندانم بود.»
اینکه روزها برای من سخت و پُراسترس میگذشت را بعد از هر جملهاش تکرار میکند. از او میپرسم برای جابهجایی از بهزیستی کمک نمیگرفتید؟ میگوید: «اصلا؛ فقط به ما میگفتند اتفاقی نمیافتد. حتی ماشین هم برای جابهجای نبود. خودمان ماشین میگرفتیم و یک مسیرِ دو کیلومتری که قبل از جنگ نهایتا ۳۰ هزار تومان میشد را با ۷۰۰هزار تومان طی میکردیم! خیلی از مددجویان با هزینههای بالا در آن روزها جابهجا میشدند؛ بعضیها حتی یک میلیون تومان میدادند تا به نقطهی امنترِ شهر برسند.»
محسن میگوید: «بهزیستی جز پرداخت مستمری که در مجموع برای دو نفرمان ۴ میلیون و ۲۰۰ میشود، کار چندانی برای ما نمیکند. میگویند بودجه نداریم. دو ویلچر بیکیفیت هم از بهزیستی گرفتهایم که یکی از آنها سریع خراب شد.»
گوشهی اتاق میماندم، چشمهایم را میبستم و…
حرفِ مشترکِ کسانی که برایم پیام گذاشتند یک چیز بود: اینکه در آن روزها خود را رها شدهتر از هر زمانِ دیگری میدیدند. «احمد» ساکن تبریز و آنطور که خود میگوید از کمر به پایین فلج است. او برایم نوشته: «احساسم این است که ما در چشم جامعه پشیزی نمیارزیم و این را زمان جنگ، بیشتر از هر زمان دیگری حس کردیم.»
احمد میگوید: «جای من در این ۱۲ روز همان گوشهی خانه بود و نمیتوانستم به جای امنتری پناه ببرم. روزهای اول خانواده کنارم ماندند اما با اینکه از تنها ماندن میترسیدم از آنها خواستم به جای امنتری بروند. صدای انفجار و بمب که زیاد میشد، همان گوشهی خانه چشمهایم را میبستم و اشهدم را میخواندم.»
او میگوید: « در آن زمان هیچ خبری از بهزیستی نبود. هر ماه دلهرهی دریافت همان چندرغاز کمک هزینهای را داریم که اینبار هم به بهانه جنگ هنوز پرداخت نشده است.»
احمد از تبعاتِ این احساس رهاشدگی و افسردگیای میگوید که حالا بعد از جنگ بیشتر شده: «بعد از آن روزها افسردهتر شدم. تا امروز علاوه بر درد، با فقر و نبودِ امکانات توانبخشی دست و پنجه نرم میکردم و حالا یاد آن روزها و تنهاییاش که میافتم، حالم بیشتر از همیشه بد میشود.»
هیچ پروتکلی برای حمایت از معلولان وجود نداشت
ناتوانی برای رفتن به پناهگاه البته تنها بخشی از مشکلاتی است که افراد دارای معلولیت به آن اشاره میکنند. بخش مهمِ دیگر، تأخیرِ بیش از دو هفتهای در پرداخت کمک هزینهی معیشتی و کمک هزینهی لوازم بهداشتی است. بهروز مروتی، فعال حقوق معلولان، میگوید: «یکی از ترکشهای جنگ اخیر به چشم معلولان رفت و کمک هزینه معیشتی ناچیزِ معلولان شدید و خیلی شدید و همچنین کمک هزینه خرید لوازم بهداشتی را بعد از گذشت بیش از دو هفته هنوز پرداخت نکردهاند.»
به گفتهی مروتی، بهزیستی میگوید پول نداریم. در حالیکه مبالغی که بهزیستی در قالب کمک هزینه معیشتی پرداخت میکند بسیار ناچیز است. مثلا کمک هزینه لوازم بهداشتی ۹۰۰هزار تومان است و کمک هزینه معیشتی برای خانواده یک نفره ۱ میلیون ۲۰۰هزار تومان و برای ۵نفره ۳ میلیون و ۶۰۰هزار تومان است. دهکهای بالاتر هم ۶۰۰ هزار تومان میگیرند.
این فعال حقوق معلولان میگوید: «پرداختیِ بهزیستی به معلولان چیزی شبیه شوخی است. یک فردِ عادی در این جامعه با حداقل حقوق وزارت کار نمیتواند زندگی کند و حالا یک معلول شدید و خیلی شدید با یک میلیون و ۲۰۰هزار تومان چگونه میتواند زندگی کند؟»
مروتی ادامه میدهد: «در طول جنگ هم دیدیم که چندان حمایتی از این ضعیفترین اقشار جامعه نشد. حالا فهمیدیم هیچ پروتکل حمایتیای برای افراد دارای معلولیت در شرایطی مثل جنگ وجود ندارد. مثلا من میخواستم از تهران فرار کنم اما هیچ وسیلهای پیدا نکردم و تاکسیهای اینترنتی هم قیمتشان چندین برابر شده بود. چند روزی تهران ماندم و در نهایت مجبور شدم با کرایههای چندبرابری خودم را به جایی برسانم. حالا معلولانی داریم که وضع مالیِ بدی دارند؛ کسانی که نه جایی برای رفتن داشتند و نه کسی کمکشان میکرد. آنها باید در این شرایط چه کار میکردند؟ باید پروتکلی برای حمایت از این افراد باشد که متأسفانه نیست.»
این فعال حقوق معلولان میگوید: «حداقلیترین کار این بود که آنها را به جای امنتری منتقل کنند یا کمک هزینهای در این شرایط به آنها بدهند. اما نه تنها این اتفاقها نیفتاد که حتی کمک هزینه معیشتی و حق پرستاری هم بعد از گذشت بیش از دو هفته هنوز پرداخت نشده است. افرادی واقعا چشمشان به همین پول ناچیزی است که بهزیستی برایشان واریز میکند و اگر همین پول موقع واریز نشود، دچار مشکلاتِ بسیاری میشوند.»
۷ میلیون تنها درآمد خانوادهام است/ تأخیر بهزیستی در پرداختیها مشکلآفرین است
«حسین» در پیامی که به من میدهد به این تأخیر چند هفتهای برای دریافت کمک هزینه معیشتی و حق پرستاری اشاره میکند. او ۴۰ساله و متأهل است و سالهاست که با بیماری خاص آتاکسی دست و پنجه نرم میکند. بیماریِ پیشروندهی او، اول خودش را و بعد همسرش را خانهنشین کرده است. حالا تنها درآمد خانوادهی حسین پولی است که از بهزیستی به او میرسد.
حسین میگوید: «مجموع پولی که از بهزیستی میگیرم و یارانهای که دریافت میکنم در ماه ۷ میلیون تومان است و با این مبلغ باید زندگی را بچرخانم و اقساط وام و بیمه و هزینه خورد و خوراک و غیره را پرداخت کنم. باور کنید وقتی این پول را هم با تأخیر پرداخت میکنند دیگر نمیدانم باید چه کار کنم؟»
حمایتی در حدِ صفر
روایتهای نوشته و نانوشتهی آن ۱۲ روزِ جنگ، بیش از همیشه از رهاشدگی و در حاشیه بودنِ این اقشار ضعیفِ جامعه میگوید. قانون حمایت از حقوق معلولان بعد از گذشت بیش از ۱۵ سال هنوز به صورتِ نیمبند اجرا میشود و مهمترین مفاد حمایتیِ آن از جمله ماده ۲۷ به دست فراموشی سپرده شده است. طبق این ماده قانونی «دولت مکلف است کمک هزینه معیشت افراد دارای معلولیت بسیار شدید و یا شدید فاقد شغل و درآمد را به میزان حداقل دستمزد سالانه تعیین و اعتبارات لازم را در قوانین بودجه سنواتی کشور منظور نماید».
افراد دارای معلولیت سالها بابت به اجرای این ماده قانونی تلاش کردند اما نتیجهی تلاش آنها هیچ بود. اکنون آنچه به ازای این ماده قانونی، به معلولان شدید و غیر شدید پرداخت میشود مبلغی بسیار ناچیز است که حتی کفاف حداقلیترین هزینههای زندگی را نمیدهد و همین مبلغ هم گاهی با تأخیر بسیار پرداخت میشود.
گزارش: زهرا معرفت