ایلنا گزارش میدهد؛
سه سال حسرت برای یک سفر مشهد/ وقتی «هتلهای بیستاره» هم سهم بازنشستگان نیست!

سوال اینجاست بازنشستهای که فقط ۱۳ میلیون تومان حقوق میگیرد، چطور ۱۰ میلیون تومان آن را کنار بگذارد تا فقط دو روز، دو روز ناقابل، با همسرش برای زیارت به مشهد برود؟!
به گزارش خبرنگار ایلنا، از پله که بالا میآید، نفس نفس میزند، کمرش خمیده است و گویا درد پا جانی برایش نگذاشته؛ حقوقش با بیشتر از ۲۲ سال سابقه کار، در سال جدید فقط ۱۳ میلیون تومان است؛ او سالها راننده بوده و حالا مستمریبگیر بزرگترین صندوق بازنشستگی کشور است، تامین اجتماعی ماهی ۱۳ میلیون تومان به این بازنشسته حقوق میدهد، وقتی هزینههای زندگی برای یک خانواده جمعوجور حداقل ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان است.
«بازنشستهها از همه چیز محروم شدهاند، من کرایه خانه نمیدهم، ولی خرج خودم و خانمم و دانشگاه دخترم، خیلی بیشتر از اینهاست، با کمردرد و واریس، بازهم روزی ۴ تا ۵ ساعت اسنپ کار میکنم تا بتوانم خورد و خوراک را فراهم کنم.....».
این بازنشسته که خود را احمدی معرفی میکند، از رنج محرومیت میگوید، اینکه چند سال است با خانمش در آرزوی یک سفر مشهد است: «بعد از سه سال، پسرم میدانست که ما آرزو داریم، به خاطر روز تولدم، برایمان بلیت قطار گرفت که دو روز برویم مشهد زیارت....».
همانطور که این کارگر بازنشسته میگوید، بازنشستگان در دوران پیری از رفاهیات و حداقلهای زندگی محروماند؛ این محرومیت وقتی پای بیماری و هزینههای تحصیل فرزندان به میان میآید، به مراتب حادتر میشود تا جاییکه یک سفر زیارتی به مشهد تبدیل به آرزویی دست نیافتنی میشود.
احمدی میگوید: ما در آروزی یک سفر ساده هستیم وقتی سالهاست میلیاردها تومان در این مملکت حیف و میل میشود؛ فاصله زندگی ما زحمتکشان با بالاییها، یک فاصلهی از زمین تا آسمان است....
«بازنشستگان از سفر ساده محروماند؛ وقتی گوشت کیلویی یک میلیون تومان است و کرایه خانه ۱۰ یا ۱۵ میلیون تومان، کدام کارگر یا بازنشستهای پول سفر دارد» حسین حبیبی فعال کارگری با بیان این جمله میگوید: سال به سال وضعیت بدتر شد؛ امروز یک بازنشسته برای یک سفر دو روزه به مشهد باید حداقل سهچهارم حقوقش را بدهد؛ این معادلهی ناعادلانه، مسافرت را از برنامههای زندگی حذف کرده است.
او ادامه میدهد: بروید ببینید دولتیها و نمایندگان مجلس چه بودجههایی در اختیار دارند، برای یک سفر ساده چقدر خرج میکنند، چه هتلهایی در کیش و دبی و ترکیه میروند؛ آن وقت کارگر زحمتکش بعد از سی سال کار کردن، باید شرمنده زن و بچهاش باشد که نمیتواند آنها را دو روز مشهد ببرد.
یک جستجوی ساده در اینترنت نشان میدهد که برای سفر زمینی دو نفره به مشهد و اقامت دو شبه در ارزانترین هتل که قیمت اتاق آن برای هر شب حداقل ۹۰۰ تا یک میلیون تومان است، یک زن و شوهر بازنشسته باید حداقل ۱۰ میلیون تومان بپردازند، نفری ۲ تا ۳ میلیون هزینه بلیت که سرجمع ۴ تا ۶ میلیون تومان میشود، ۲ میلیون برای اقامت در هتل و حداقل ۲ میلیون تومان پول خوراک و هزینههای جانبی.
حال سوال اینجاست بازنشستهای که فقط ۱۳ میلیون تومان حقوق میگیرد، چطور ۱۰ میلیون تومان آن را کنار بگذارد تا فقط دو روز، دو روز ناقابل، با همسرش برای زیارت به مشهد برود؟!
تغییر این اوضاع، نیاز به اصلاحات اساسی دارد؛ حسین حبیبی میگوید: در چنین شرایطی که به نظر میرسد معیشت مزدبگیران به بنبست خورده، صحبتهای مثلاً افشاگرانهی مقامات مسئول و نمایندگان مجلس که فقط و فقط به دلیل جناحبازیهای سیاسیست، نمک بر زخم کاریِ کارگر و بازنشسته میپاشد.
و این زخم وقتی دردناکتر میشود که بالانشینها، سفرهای فوق لاکچری و بودجههای آنچنانیِ یکدیگر را لو میدهند، خاصهخرجیهایی که البته چیز جدیدی نیست. از اوایل دهه ۸۰ که فاصله سطح زندگی اکثریت مردم با مسئولان رو به افزایش گذاشت، پدیدهای ناگوار به نام «زندگی لاکچری آقازادهها و مسئولان» مدام درد سنگین تبعیض را به مردم یادآوری کرده است؛ این پدیده در سالهای اخیر با سقوط سنگین طبقات مردم به زیر خط فقر، شکل حادتری به خود گرفته است.
برای نمونه، در روزهای اخیر، غضنفری نماینده تهران در مجلس گفت: در حالیکه مردم سالهاست منتظر خانه دار شدن هستند، وزیر راه به سفر لاکچری میرود.
موضوع، سفر لاکچری خانم وزیر به کیش به اتفاق همراهان است، موضوعی که فقط مختص وزیر راه دولت چهاردهم نیست، در دولتهای قبل هم گاه و بیگاه، نماهای بسته و کوتاهی از زندگی لاکچری آقاها و آقازادهها به فضای عمومی کشانده میشد. اما از آن سو، بریز و بپاشهای نمایندگان مجلس هم دست کمی از ولخرجیهای دولت ندارد؛ برای نمونه، طبق مصوبه کمیسیون تلفیق، هر نماینده مجوز پیدا کرده تا پایان سال، مبلغ ۵۰ میلیارد تومان را به یک یا چند پروژه اختصاص دهد. با مدنظر قرار دادن ۲۹۰ نماینده، رقمی که براساس صلاحدید نمایندگان مجلس برای آن تصمیم گرفته میشد، ۱۴.۵ هزار میلیارد تومان خواهد بود که رقم بسیار سنگینیست؛ هرچند این پولها قرار است صرف پروژه های عمرانی شود اما در نبود سیستم نظارتی موثر، بخش قابل ملاحظهای از آن به جیب خواص سرازیز خواهد شد.
و البته این فقط یک نمونه کوچک است؛ برداشتها از داراییهای مزدبگیران، از صندوق ذخیره فرهنگیان گرفته تا صندوقهای بازنشستگی، اختلاسهای میلیون دلاری در شرکتهای زیرمجموعه صندوقهای بازنشستگی از جمله شستا و حقوقها و پاداشهای نجومی در نهادهای عمومی، خصولتی و دولتی، نشان از پولپاشیهای فراوان دارد با این هدف که زندگی لاکچری «برخی» ادامه داشته باشد، آنهم وقتی که یک بازنشسته باید سه سال انتظار بکشد و حسرت بخورد تا در نهایت بتواند با اتوبوس یا قطارِ درجه دو برای دو شب به مشهد برود و در یک هتل بیستاره اقامت کند....
گزارش: نسرین هزاره مقدم