روایت اسطوره NBA از اعتیاد 19 ساله به قرصهای مسکن

شکیل اونیل، ستاره افسانهای NBA، از اعتیادش به داروهای مسکن، تست مثبت دوپینگی که هرگز علنی نشد و پیامدهای سنگینی که امروز برای سلامتش بهجا مانده، میگوید.
به گزارش ایلنا به نقل از آس، شکیل اونیل، یکی از بزرگترین سنترهای تاریخ بسکتبال، در مصاحبهای صریح با پادکست «Armchair Expert» پرده از بخشی از زندگی حرفهای خود برداشت که پیشتر تنها گوشههایی از آن گفته شده بود. او از اعتیاد مزمنش به داروهای ضد التهاب طی دوران بازی حرفهای در NBA میگوید، اعتیادی که اکنون باعث مشکلات کلیوی شده و هنوز هم عوارضش باقی مانده است.
شکیل با صراحتی تلخ روایت میکند:«اگر نسخه میگفت یکی، من سهتا میخوردم. شامم یه ساندویچ کلاب بود، سیبزمینی و دو قرص. این برنامه ۱۹ سال ادامه داشت»
او که ۱۹ فصل در NBA بازی کرد و طی آن با تیمهایی چون لیکرز و هیت قهرمانی آورد، میگوید تنها راهی که میتوانست بازی کند، خوردن قرصهای مسکن و ضد التهاب مثل اکسیکدون و ایندومتاسین بود. اما هرگز احساس نمیکرد معتاد است، بنابراین باور نداشت به اعتیاد دچار شده باشد:«دکترم میگفت معتادی، ولی من نمیفهمیدم چون هیچوقت حس نمیکردم حالی به من دست داده باشد... فقط بدون قرص نمیتوانستم راه بروم، چه برسد بخواهم بازی کنم.»
او ماجرای عجیبی را نیز درباره المپیک آتلانتا در سال ۱۹۹۶ بازگو میکند. وقتی بابى پورتیس بهخاطر تست مثبت دوپینگ محروم شد، شکیل در برنامه تلویزیونی Inside the NBA مدعی شد که خودش هم زمانی تست مثبت کوکائین داده، اما مسئولان با بررسی بیشتر متوجه شدند که این نتیجه ناشی از خوردن مافین حاوی دانه خشخاش بوده و موضوع را رسانهای نکردند.
شکیل در مستند چهار قسمتی «Shaq» از شبکه HBO نیز گفته بود که در آن سالها نمیتوانست بدون دارو بازی کند:«فقط درد را مخفی میکردند، درمان نمیکردند. الان کلیههایم مشکل دارند، ولی آن موقع آنقدر دارو خوردم که دکترها میگویند الان باید تا حد ممکن قرص نخوری.»
او فاش کرد که حتی خانوادهاش از میزان مصرف قرصهایش خبر نداشتند و فقط پزشکان تیم در جریان بودند. در سال ۲۰۰۲، زمانی که برای لیکرز بازی میکرد، در مصاحبه با لسآنجلس تایمز گفته بود:«حالم خوب است، ولی عالی نیستم. کبد و کلیههایم را چک میکنند چون شکمدرد گرفتم.»
شکیل همچنین درباره المپیک ۹۶ گفت که هیچوقت از آن لذت نبرده و حتی مدالش را هم از پنجره ماشین به بیرون پرت کرده. اما خاطراتش دوباره به خانوادهاش برمیگردد؛ به مادری سختگیر و ناپدری نظامیاش، گروهبان فیلیپ هریسون که زندگی او را شکل داد:«تا حالا درست از او تشکر نکردم. من یک خلافکار کوچولو بودم، ولی مأموریت پدرم این بود که از من یک رهبر بسازد.»