خبرگزاری کار ایران

در نشست تجربه‌های زیسته زنان از جنگ مطرح شد:

شاید از نگاه برخی گفتن خصوصی‌ترین مسائل یک اسیر زن تحقیرآمیز باشد/عکس‌هایم را از نمایشگاه جمع کردند و گفتند تصاویرت تلخ بود

asdasd
کد خبر : ۶۶۸۸۳۷

روزی که به نمایشگاه رفتم، اثری از عکس‌هایم نبود و زمانی که دلیل آن را جویا شدم، گفتند که عکس‌هایت تلخ بود. با خودم گفتم که کدام جنگ را سراغ داریم که تلخ نباشد؟ بسیاری از عکس‌هایی که در نمایشگاه بود، بیشتر شبیه جنگ بود و اثری از واقعیت در خود نداشت.

به گزارش خبرنگار ایلنا، اولین نشست از سلسله نشست‌های «زنان در جنگ هشت ساله ایران و عراق» با عنوان «تجربه‌های زیسته زنان از جنگ» عصر دیروز شنبه (۲۴ شهریور ماه) در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

الهام عدیمی (عضو حلقه زنان انجمن جامعه‌شناسی ایران) در ابتدای این نشست گفت: حضور زنان در جنگ هشت ساله ایران و عراق که اندکی پس از پیروزی انقلاب ۵۷ آغاز شد، در آن برهه زمانی امری عادی محسوب می‌شد، چراکه جنگ نیز مانند هر بحران دیگران، ورای جنس/ جنسیت، همه را درگیر خود می‌کند. این زنان در موقعیت‌های مختلف در کنار مردان تفنگ به‌دست گرفتند و در کسوت‌های مختلف در جبهه‌ها جنگ حضور داشتند. فعالیت‌هایی چون نیروی نظامی، امدادی، پزشکی و پرستاری؛ حفاظت از انبار‌های مهمات، تامین غذا و ‌شست‌وشوی لباس رزمندگان تا حضور به‌عنوان خبرنگار، عکاس، راننده آمبولانس، کامیون و ....

او ادامه داد: نقش‌آفرینی زنان از اولین روزهای حمله عراق به ایران در شهرهای مرزی غرب و جنوب غرب به‌ویژه خرمشهر تا سال‌های آغازین دهه ۶۰ (اواخر سال ۱۳۶۲) امری عادی به‌شمار می‌آمد. اگرچه زنان تا پایان جنگ و حتی پس از آن به‌عنوان بخشی فعال در جنگ بودند اما با فتح خرمشهر، جنگ چهره‌ای مردانه به خود می‌گیرد و زنان بیشتر به پشت جبهه می‌روند. حضور زنان در جنگ در آثاری به زبان خودشان در شکل‌هایی چون یادداشت، خاطره‌نگاری، مصاحبه و تاریخ شفاهی، داستان و ... به ثبت رسیده است. شیرین سعیدی، پژوهشگر دانشگاه کمبریج در تز دکترای خود درباره زنان حاضر در جنگ، به۲۵۰ عنوان کتاب منتشر شده توسط حوزه هنری با محوریت خاطرات زنان در جنگ، در بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰، اشاره کرده است.

عدیمی تاکید کرد: ادبیاتی که حضور زنان در جنگ را تشریح می‌کند، ادبیاتی برآمده از ایدئولوژی و ذهنیت مذهبی و تنها بخشی از حقیقت است و روایت آن‌ها همه داستان را بازگو نمی‌کند. این در حالی است که براساس نوشته شیرین سعیدی، دو نکته بر حضور زنان در جنگ تاثیر گذاشته بود؛ «نخست نقش امام خمینی به‌عنوان رهبری ایدئولوژیک که باعث به صحنه آمدن زنان و شکستن مرزهای سنتی شد و دیگری، انگیزه‌های برابرخواهانه زنان که در شکل‌گیری حضور آنان در صحنه‌های انقلاب ۵۷ نیز مساله‌ای جدی محسوب می‌شد». مطالباتی مانند برابری و آزادی که همواره امری ذهنی برای زنان بوده است، تبدیل به انگیزه‌ای اصیل و جدی برای حضور آنان در جبهه‌های جنگ شد.

این خبرنگار جنگ افزود: به هر حال زنان بسیاری خواسته یا ناخواسته درگیر جنگ بودند؛ علاوه‌بر زنانی که مستقیم درگیر جنگ بودند، مادران،‌ همسران، خواهران و دختران افرادی که بعضی از آن‌ها شهید، مجروح، جانباز و اسیر شدند نیز در جنگ به‌صورت غیرمستقیم شرکت داشتند؛ گروه دیگر زنان آواره‌ای که بخش بزرگی از آن‌ها مرزنشین بودند، زنانی که خانه و خانواده یا بخشی از آن‌ها را در جنگ از دست دادند؛ همچنین زنان دیگری را نیز باید در این مجموعه قرار داد، آن‌هایی که پس از کشته شدن همسرشان در جنگ خواسته یا ناخواسته تن به ازدواج دوباره دادند یا به‌تنهایی فرزندان‌شان را بزرگ کردند. در این میان واکنش خانواده‌های این زنان به حضور آن‌ها در جنگ، اسارت یا جانبازی آن‌ها نیز می‌تواند گوشه‌ای از خشونت‌های روا شده به این زنان باشد. شاید یکی از ملموس‌ترین نمودهای این مسأله در تصاویری است که از مادران انتظار در سال‌های گذشته منتشر شده و شواهد کوتاهی از زندگی سراسر رنج این زنان به‌شمار می‌آید، یا فیلم‌های سینمایی که درباره این زنان ساخته شده است؛ اگرچه در اغلب این تصویرگری‌ها، این رنج به‌عنوان خشونت شناخته نمی‌شود.

او سپس آماری از حضور زنان در جنگ ارائه کرد و گفت: براساس آمار تهیه شده از فهرست شهدای جنگ تحمیلی زنان قهرمان ایران بین سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷، ۶ هزار و ۴۲۸ نفر زن، شهید شدند که بیشتر آنها در بمباران و موشک‌باران شهرها جان باختند. طبق آماری به نقل از نشریه داخلی بنیاد شهید و امور ایثارگران، ۵۰۰ نفر از این افراد رزمنده بودند، بیشتر این زنان مجرد و ۲۵۰۰ نفر از آنان در سن ۱۰ تا ۳۰ سال بودند. همچنین براساس آمار بنیاد جانبازان و امور ایثارگران که در شهریور ۱۳۸۱ به تفکیک جنسیت و گروه‌های جانبازی منتشر شد، تعداد کل جانبازان زن ۵ هزار و ۷۳۵ نفر است که از این تعداد ۳ هزار و ۷۵ نفر بالای ۲۵ درصد جانبازی دارند. درباره تعداد اسرای زن جنگ تحمیلی، ۲۳ زن اسیر اعلام شده است، همچنین ۲۲ هزار و ۸۰۸ امدادگر و ۲ هزار و ۲۷۶ پزشک زن به جبهه‌ها اعزام شدند.

عدیمی یادآور شد: اما درباره نقش غیرمستقیم زنان، طبق آماری که سال ۱۳۸۶ منتشر شده تعداد والدین شهدا ۲۴۷ هزار و ۱۰۶ نفر (تعداد مادران شهید حدود نصف این میزان است) و تعداد همسران شهدا ۶۱ هزار و ۵۲ نفر بوده است. (اغلب همسران شهدا، از زنان هستند). همچنین تعداد والدین جانبازان ۷۱ هزار و ۳۷۲ نفر، تعداد همسران جانبازان ۳۱۷ هزار و ۱۹۳ نفر، تعداد والدین آزادگان ۱۳ هزار و ۸۲ نفر و تعداد همسران آزادگان ۴۱ هزار و ۷۶ نفر بوده است. بنابراین به غیر از دختران شهدا، جانبازان و آزادگان، حدود ۵۵۰ هزار نفر از زنان، فقدان همسر در صورت شهادت یا اسارت یا مجروحیت و معلولیت او در جنگ نقش داشته‌اند. این را باید کنار رقم ۱۳ هزار زنی گذاشت که به طور مستقیم با این جنگ روبه‌رو شدند.) همسران شهدا والدین جانباز، همسران جانباز والدین و همسران آزادگان که با توجه به آمارها تعداد قابل توجهی هستند از افرادی هستند که بطور غیرمستقیم در جنگ نقش داشته‌اند علاوه بر ۱۳ هزار زنی که بطور مستقیم با جنگ روبه‌رو بودند.

او درباره لزوم نوشتن از تجربه زنانه از جنگ متذکر شد: به نظر می‌رسد اگر قرار باشد درباره مساله خشونت‌هایی که بر زنان در دوران جنگ تحمیل شده است صحبت کنیم، لازم است تعاریفی را مبنا قرار دهیم و دسته‌بندی‌هایی را انجام دهیم. اتفاقی که در سال‌های گذشته در بسیاری  از کشورهایی که درگیر جنگ بودند، رخ داد. زنان در این کشورها، تجربه‌هایشان را به‌گونه‌ای منتشر کردند تا از این مسیر، راهی برای جلوگیری از رنج مضاعف بر دیگر زنان در سراسر دنیا پیدا کنند و به این روش صلح را ترویج کنند. کشورهایی چون ژاپن، ویتنام، لبنان، افغانستان، نیکاراگوئه، عراق و بوسنی و هرزگوین تنها بخشی از این کشورها هستند که بنابر فرهنگ مردم کشور با مسأله خشونت علیه زنان در جنگ مواجه شده‌اند و آن را پذیرفته‌اند، اتفاقی که شاید در کشور ما به دلایل بسیار سعی شده کمتر از آن صحبت شود و تنها بخش ایثارگری زنان در طول جنگ و پس از آن مطرح شود.

عدیمی تصریح کرد: با این تفاسیر، آیا تعریف خشونت درباره حضور زنان در جنگ ایران و عراق تابعی از تعاریف بین‌المللی درباره این مساله است یا به گفته برخی از پژوهشگران ایرانی این تعاریف شامل رفتار زن ایرانی در جنگ نمی‌شود؟ مورد دیگر اینکه بنیاد شهید و سازمان‌های مرتبط و پیگیر وضعیت شهدا، جانبازان و آزادگان، تا چه حد درباره حضور زنان در جنگ و تاثیر جنگ بر خانواده‌های رزمندگان که در وهله نخست زنان را در بر می‌گیرد، پژوهش‌های میدانی و آماری انجام داده‌اند؟ و به‌عنوان آخرین پرسش، پس از گذشت ۳۰ سال از جنگ، اگر حمایت و توجهی به این زنان شده است، آیا به آن اشاره‌ای شده است یا همچنان به کتمان آن ادامه داده می‌شود؟ یا اینکه نهادهای مرتبط مسیر را بر این‌گونه سوالات به‌صورت روشن و شفاف بسته‌اند؟

مریم کاظم‌زاده، عکاس و خبرنگار جنگ نیز با اشاره به تجربه‌های شخصی‌اش از در حضور در جنگ گفت: آرزو می‌کنم هیچگاه جنگی نباشد؛ هیچ جنگی خوب نیست. بسیاری‌ها از جنگ گفتند و بسیاری هم چیزی به زبان نگفتند. شاید بیان بسیاری از حقایق و واقعیت‌های جنگ امروز دیر باشد، اما خداروشکر که فرصتی برای بیان آن وجود دارد. از روزهای اول جنگ در جبهه‌ها و عملیات‌ها حضور داشتم و معتقدم بخش‌هایی از جنگ هنوز بیان نشده است، با وجود آنکه فیلم‌های مختلفی ساخته شده و کتاب‌های بسیاری منتشر شده است. در بخش زنان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس به ریاست مجتهدزاده کارهایی انجام شده است اما با احترام به او که بی‌نهایت برایم ارزشمند است، باید بگویم که این بخش کارها تنها در حد رفع تکلیف است و کارهای اصولی و تخصصی صورت نگرفته است.

این عکاس جنگ سپس با بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس بیان کرد:: دکتر کیهانی به همراه همسرش آقای طهرانی از اواخر مهرماه سال ۵۹ در جبهه‌ها حضور داشتند. فاطمه اسدی، فاطمه رسولی، شهره روغنی، مینو فردی و بسیاری از افراد در کادر پزشکی در جبهه‌ها بودند اما آیا اسمی از این‌ها را شما شنیده‌اید. ما نتوانسته‌ایم بسیاری از افراد را که با جان و دل در جبهه‌ها حضور داشتند را به جامعه معرفی کنیم. این اسامی و بسیاری دیگر گاها سه روز و سه شب بی‌خواب بودند و با تمام خستگی به مجروحان بیمارستانی رسیدگی می‌کردند که دائما پر و خالی می‌شد.

او افزود: در ایام جنگ دختر شانزده‌ ساله‌ای به نام پروانه که در کادر پرستاری بود، بارها خانواده‌اش به بیمارستان می‌آمدند که او را با خود ببرند اما او با التماس گریه می‌کرد تا خانواده‌اش اجازه ماندن را بدهد. اینها حقایق جنگ است که زنان ما هم در کنار مردان ماندند و ایستادگی کردند. مینو فردی، زن ۱۹ ساله‌ دیگری بود که مسئولیت فرهنگی جهاد سازندگی منطقه خسروی قصر شیرین سر پل ذهاب را برعهده داشت و بسیاری از روستاهای آن منطقه را می‌شناخت، به همین دلیل در کنار کار پرستاری‌اش، فرماندهان را برای شناخت بیشتر به روستاها می‌برد.

کاظم‌زاده متذکر شد: دلخراش‌ترین صحنه‌های جنگی که دیدم روی مین رفتن سه پسر بچه مقابل دیدگان پدرشان بودم و همچنین زمانی که قصرشیرین اشغال شد، عراق همه مردم آن منطقه را به صورت کمپرس با کامیون جمع کرد و با خود برد و همه را یکجا روی زمین پرت می‌کرد و همه پیرها و زنان باردار روی هم تلنبار می‌شدند و بسیاری هم به دلیل ناتوانی جان می‌دادند. در کتاب عکسم سعی کردم چهره واقعی جنگ را نشان دهم. ما نتوانستیم جنگ را به خوبی نشان دهیم و  یکی از دلایلی که ما هنوز نتوانسته‌ایم راویان را راضی به بیان خاطراتشان کنیم، اشتباهات محققانی است که نتوانستند به درستی با این راویان برخورد کنند. فاطمه رسولی، مینو فردی را برای ثبت خاطرات به حوزه هنری معرفی کردم اما آنقدر آنها را اذیت کردند که هرگز حاضر به صحبت نشدند و دوست ندارند کسی وارد منطقه ممنوعه‌شان شوند. متأسفانه تجربه تلخی برایشان ماند. شاید ۵۰ سال بعد چهره زنانه جنگ به تصویر کشیده شود و به راحتی بتوانیم حقایقی را بازگو کنیم که دیگر ابایی از گفتن آنها نداشته باشیم.

این روزنامه‌نگار جنگ سپس با اشابه به اینکه سال‌ها جنگ را دیدم اما هنوز روح جنگ و اتفاقاتی که از نزدیک دیدم را کسی بیان نکرده است؛ گفت: کسی که جنگ را دیده باشد، با تمام وجود از آن اظهار بیزاری خواهد کرد. سال ۶۵ در منطقه بستان، عراقی‌ها به زنان تجاوز کردند و آنها را کشتند. در بخش‌هایی از منطقه یادواره‌ای را برای زنان ساخته بودند و نوشته‌هایی را بالای تپه‌‌ها زده بودند مبنی براینکه یادتان را گرامی می‌داریم. برای تهیه گزارش به آن منطقه رفتم. زمانی که عکس‌ها در مجله زن روز منتشر شد، برخورد کردند که چرا آنها را منتشر کردم. برای بار دوم که به آن منطقه رفتم، تمامی نشانه‌ها را از آن منطقه برداشته بودند و انگار لکه ننگینی بر آن سرزمین بود. اینها نشان می‌دهد که ما نمی‌خواهیم واقعیت‌ها را بیان کنیم.

این عکاس جنگ ادامه داد : سال ۶۴ به عنوان عکاس جنگ برای شرکت در نمایشگاه عکس، از من تعدادی عکس خواستند. با وجود مشکلات بسیار در چاپ عکس و نبود کاغذ به هرحال چند عکس را منتشر کردم. روزی که به نمایشگاه رفتم، اثری از عکس‌هایم نبود و زمانی که دلیل آن را جویا شدم، گفتند که عکس‌هایت تلخ بود. با خودم گفتم که کدام جنگ را سراغ داریم که تلخ نباشد؟ بسیاری از عکس‌هایی که در نمایشگاه بود، بیشتر شبیه جنگ بود و اثری از واقعیت در خود نداشت.

وی همچنین در پاسخ به سوالی درباره فراهم بودن امکان حضور در جنگ برای زنان خبرنگار دیگر نیز گفت: در آن دوره هر کسی به اندازه من اگر برای رفتن به جنگ کنجکاو بود، اجازه حضورش را می‌دادند. در آن دوره امثال شهید چمران با حضورم در منطقه مشکلی نداشت و گاها کمکم می‌کرد و امثال فرماندهان سپاه نمی‌گذاشتند قدم از قدمی بردارم و همیشه مخالفت می‌کردند. به هرحال حضور در منطقه آسان نبود، اما غیرممکن هم نبود. در آن دوره با وجود محدودیت‌ها به زندگی توحیدی باور داشتیم و همه مظاهر مادی را پوچ می‌دانستیم. زنانی بودند که با وجود همسر نابینا و فرزند هموفیلی باز هم شاکر خدا بود. پس از اتمام کار شب‌ها وقتی می‌آمدیم، هرشب دعای دسته‌ جمعی می‌خواندیم، از دعای ندبه تا دعای اسماء را دسته جمعی نجوا می‌کردیم و شیرین‌ترین خاطره‌ام دعاهای شبانه‌هایمان بود.

در ادامه گلستان جعفریان؛ پژوهشگر دفاع مقدس با اشاره به اینکه جنگ برای زنانی که آن را تجربه کرده‌اند هیچ‌گاه پایان نخواهد یافت؛ بیان کرد: برای زنانی که جنگ را دیدند، جنگ به پایان نرسیده است. ۱۰ است که در حال تدوین زندگی فاطمه ناهیدی، اسیر جنگ هستم. فاطمه ناهیدی ۴ سال در اسارتگاه عراق به سر برده است. او برای گفتن خاطراتش ابا داشت و راضی نمی‌شد که آنها را نقل کند و همیشه می‌گفت چرا باید این مطالب نقل شود. متأسفانه بسیاری از محققان راه را اشتباه رفته‌اند و همین سبب شده که راویان ما دیگر انگیزه‌ای برای گفتن حقایق نداشته باشند. محقق می‌تواند برای راوی راه‌گشاست باشد اما اگر با رویکرد کنجکاوی و یا رفع ابهامات خودش فعالیت کند، راوی ترجیح می‌دهد که مسائل خصوصی‌اش که باعث تحقیرش می‌شود را نگوید.

این نویسنده دفاع مقدس درباره رنج و سختی‌های همسران شهدا و اسرا نیز اضافه کرد: همسران شهدا که در کمترین سن بیوه شده‌اند، مورد خشونت‌ بسیاری واقع‌ شده‌اند. آنها از کمبودهای زندگی در رنج نبودند بلکه بیشتر از نگاه اطرافیان در عذاب بودند و به قول خودشان حتی نگاه بقال محله هم به آنها تغییر کرده بود و یا کمتر به خانه خواهر و خواهرشوهرشان می‌رفتند. همچنین اسرای زنی که در اسارتگاه بودند، از شکنجه در عذاب نبودند بلکه از گرفتن ملزومات اساسی از دست یک سرباز شکنجه می‌شدند که باید نگاه مضحک آن سرباز را تحمل می‌کردند.

وی بیان کرد: منیژه لشگری، همسر یک آزاده‌ بود. همسرش هفت سال از زندگی‌اش در انفرادی و بدون دیدن خورشید گذشت و سال‌ها در اسارتگاه بود. منیژه در خاطراتش می‌گفت تنها دلخوشی‌ام به پسرم علی بود. سال‌ها برای همسرم گریه می‌کردم تا جایی که مادرم می‌گفت یک روز کور می‌شوی. هر روز برایم خواستگار پیدا می‌شد و من بیشتر دلتنگ همسرم می‌شدم.

این پژوهشگر دفاع مقدس همچنین درباره چرایی نگفتن و ننوشتن از بسیاری از رنج‌هایی که زنان ایرانی در جنگ متحمل شده‌اند، اظهار داشت: فرهنگ شرقی، یک فرهنگ پنهان در بیان مسائل است. به هر حال زنان ایرانی محدودیت‌هایی دارند و اسرای زن ما در اسارتگاه مشکلاتی داشتند که شاید بازگو کردنشان کمی برایشان سخت باشد. شاید در نگاه رشد نیافته بعضی از افراد، گفتن برخی از خصوصی‌ترین مسائل یک اسیر زن تحقیرآمیز باشد، اما گفتن این مسائل شجاعت زنان را نشان می‌دهد و آنها را نزد مخاطبان عزیز می‌کند. زنانی که برای وطنشان جنگیدند و سال‌ها اسیر بودند، باید قدردانی شوند. روح این زنان خراش برداشته است و هنوز هم با گذشت سال‌ها برخی از صحنه‌ها را نمی‌توانند فراموش کنند. در اصل دفاع مقدس و آرمان‌گرایانه بودن آن شکی نیست اما آیا درست است در این چارچوب واقعیت‌های زنانه را مطرح نکنیم؟

جعفریان یادآور شد: در دوره‌ای محققان ضبط صوتی را در دست می‌گرفتند و به سراغ راویان می‌رفتند که بدترین نوع فعالیت بود و همین امر سبب شد که بسیاری از راویان دوست نداشته باشند شخصی‌ترین مسائل زندگیشان را بیان کنند. باید توجه داشته باشیم فرهنگ مردمان شرق به خصوص ایران و مسلمانان، یک فرهنگ محجوب و پر از ملاحظه است و زنان در بیان خاطراتشان بسیار محتاط‌‌‌‌تر هستند. برای یک زن مسلمان ایرانی بسیار دشوار خواهد بود که بگوید در وسط خون و آتش چطور عاشق شده و یا اگر اسیر شده در اسارت چه بر سر او آورده‌اند. برای زنانی که جنگ را دیده‌اند، جنگ هرگز به پایان نمی‌رسد زیرا همواره رنج چشم انتظاری و زخم‌های روحی که برجا مانده، با آنها هم خانه بوده و چون تابلویی از دیوار دلشان آویخته است.

وی افزود: در سال‌های درازی که در خاطرات زنان جنگ جستجو و تحقیق کرده‌ام، همواره به دنبال این بوده که شاهد این باشم مسأله یک زن چه بود و در موقعیت‌هایی که حضور داشتند، چه رفتاری از خود نشان داده و با چه رویکرد منطقی فلسفی زندگی خود و رنج خود را معنا بخشیده‌اند. از نگاه من خشونت علیه زنان در جنگ شکل‌های بسیار مختلفی دارد که می‌توان به خشونت‌های مستقیم (شکنجه شدن زنان توسط سربازان اسارتگاه) و خشونت‌های غیرمستقیم (و تامین نیازهای اساسی) اشاره کرد.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز