هادی تقیزاده:
تفکر ادبیات ایران بسته است/زمانی فقط نگاه و زبان گلشیری و براهنی حاکم بود
نمیدانم چرا جدیدا مد شده و میگویند رمان ژانر یا رمان جدی. به نظر من هر رمانی که شما بنویسید بالاخره در قالب یک ژانر قرار میگیرد. یعنی ما رمان غیرژانر نداریم یا عشقیست یا پلیسی یا فانتزی یا درام و ...
هادی تقیزاده (نویسنده) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا؛ درباره آخرین داستانها و رمانهایش گفت: یک مجموعه داستان آماده دارم به نام «لانگ لانگ» که هنوز به ناشر تحویل ندادهام. این مجموعه داستان ۲۲ داستان کوتاه را شامل میشود. احتمال زیاد این مجموعه را همین تابستان به ناشر تحویل میدهم و تا پایان سال منتشر شود. همچنین مشغول نگارش یک رمان هم هستم که نام «الفبای زمان» را برایش درنظر گرفتهام.
این نویسنده در توضیح بیشتر درباره رمان «الفبای زمان» بیان کرد: رمان یک رمان فانتریست درباره یک نگرش که مثلا انسانها چگونه روی کره زمین به وجود آمدهاند. رمان با این مسئله شروع میشود که تعدادی از موجودات فرازمینی که به لحاظ فیزیکال خیلی با حیات روی کره زمین متفاوت هستند و قوانین و ارتباطات اجتماعی خاص خودشان را دارند میخواهند زندانی برای کسانی که در جامعه خودشان دچار جرم یا خطایی میشوند دایر کنند و کره زمین به عنوان محل احداث این زندان درنظر میگیرند. موجواداتی هم که قرار است مجازاتی را تحمل کنند در قالب یک ظرف و اصطلاح جسمی به کره زمین تبعید میشوند که بعدتر انسان نامگذاری میشوند. این پیکرهای که به نام انسان مشهور میشود درواقع زندان و ابزاری برای مجازات اینهاست چون محدودشان میکند و با یک فراموشی هم به کره زمین فرستاده میشوند و پس از گذشت مدت محکومیت به سیاره خود بازگردانده میشوند.
او ادامه داد: در خود سیاره مذکور البته هستند کسانی که با این مجازات مخالف هستند و آن را بیش از حد بزرگ میدانند و تبعا موافقانی هم هستند. همین کشمکشها و اتفاقاتی که روی خود زمین برای این تبعیدشدگان میافتد که به خاظر نمیآورند از کجا آمدهاند و نمیدانند به کجا خواهند رفت و اینکه در بین این افراد تعداد معدودی به قضیه پی میبرند پیرنگ داستان را تشکیل میدهد. در روی این زمین داستان هم آب نیست و بین شمال و جنوب سیاره دیوار بلندی بزرگتر از دیوار چین کشیده شده و عدهای میخواهند از این دیوار رد شوند به خیال اینکه آن طرفش به حقیقت دست پیدا کنند آخر رمان هم بخشی از تورات آمده که میگوید جنگ آخرزمان روی تپه و بلندیهای مگادون اتفاق میافتد که نزدیک شهر حیفا در فلسطین است و شخصیتهای داستان پس از همه اتفاقات منتظر هستند این پیشگویی تورات که در آخرزمان تمام دولت انسان در برابرسپاه خداوند قرار میگیرند رخ بدهد.
تقیزاده سپس در ارزیابیاش از بازخود مخاطب ایرانی نسبت به ژانر در ادبیات ایران به ویژه داستان فانتزی اظهار داشت: نمیدانم چرا جدیدا مد شده و میگویند رمان ژانر یا رمان جدی. به نظر من هر رمانی که شما بنویسید بالاخره در قالب یک ژانر قرار میگیرد. یعنی ما رمان غیرژانر نداریم یا عشقیست یا پلیسی یا فانتزی یا درام و ... اصولا ژانرهای عامهپسند مثل رمان فانتزی یا رمان پلیسی و جنایی و داستانهای علمی و وحشت همهجای دنیا پرفروش هستند و برای مردم جدابیت دارند. منتها مدتها در دنیا هم این ژانرها جدی گرفته نمیشد. اگر بخواهیم درباره فانتزی صحبت کنیم باید به زمانی بازگردیم که مدرنیته آمد و همهچیز را بدل به یک نگاه تکنولوژیک و ریاضی کرد و یکسری از نویسندههایی که بیس مسیحی داشتند و بعضا کشیش هم بینشان بود و فانتزی اعتراضی شد به یکسانسازی که مدرنیته در حال انجام آن بود و کمکم ژانر ادبیات فانتزی شکل گرفت. هرچه که گذشت این ژانر تغییراتی کرد و امروز در دنیا جزو آثار پرفروش محسوب میشود. شما اگر لیست پرفروشهای بازار کتاب را نگاه کنید از ۱۰ عنوان ۸ عنوانش در همین حوزهها نوشته شدهاند. از ارباب حلقهها گرفته تا شیر و کمد و جادوگر (نارنیا) و بازی تاج و تخت و حتی رمز داوینچی.
او افزود: در ادبیات فارسی من سال ۷۲ «شب بخیر سلطان» را نوشتم و آن زمان اصلا کسی روی ژانر کار نمیکرد و فانتزی خیلی ژانر نشناختهای برای ادبیات ایران بود که همه با شک و تردید به آن نزدیک شدند. اما امروز میبینم که ژانرنویسی و فانتزینویسی بین نویسندگان ما جا افتاده و برخیها اصلا خودشان را مجبور میکنند که ژانر بنویسند. با این حال نمیدانم که آیا این ژانرنویسی مخاطب خودش را در ایران پیدا پیدا کرده یا پیدا خواهد کرد. هرچند وقتی نویسندگان زیادی به نوشتن ژانر متمایل شده و میشوند به طبع حتما پاسخی از طرف مخاطب گرفتهاند که به این حوزه کشیده شدهاند. به نظرم این شیوه نوشتن دستکم به واسطه اینکه در ایران تازه و جدید است بتواند رونق پیدا کند و بهتر و بهتر هم نوشته شود.
خالق رمان «گراف گربه» همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا رفتن به سمت ادبیات ژانر و ادبیات فانتزی حرکت به سمت ادبیات بازارمحور و اقتصادمحور نیست؛ متذکر شد: وضعیت اقتصاد کتاب و نشر ایران با دنیا متفاوت است. اقتصاد نشر دنیا روی میزان تقاضا برای هر کتاب و اینکه فلان کتاب چقدر میتواند لحظات جذاب و سرگرمکنندهای را برای مخاطب رقم بزند و مردم بیشتری را به خودش جلب کند. براساس همین تز هم صنعت سینما به ادبیات نزدیک میشود، سرمایهگذاری کلان صورت میگیرد و نهایتا به صورت یک ساختار اقتصادی در جامعه سرمایهداری رشد میکند. مثلا یکباره «هری پاتر» همهگیر میشود یا «بازی تاج و تخت» گل میکند و ۴۵ میلیون نسخه میفروشد و سریال از روی آن ساخته میشود. ولی در ایران اصلا چنین اتفاقاتی برای یک اثر داستانی رخ نمیدهد.
او اضافه کرد: اینجا به واسطه اینکه خود صنعت نشر وابسته است و هیچوقت صنعت مستقلی نبوده خیلی نظرگاهها و دیدگاهها رویش تاثیر دارد. از آن طرف شرایط اقتصادی ایران اجازه نمیدهد که یک اثری یک مرتبه با تیراژ خیلی فوقالعاده چاپ شود. کتاب در سبد اقتصادی مردم ما جایی ندارد پس کتابهایی میتوانند در تیراژ بالا منتشر شوند که حمایت شوند و پای دولت به میان میآید. بنابراین اینجا کتابی با تیراژ ۲۰۰هزار نسخه یا ۲۵۰۰۰ نسخه منتشر میشود و وقتی کتاب را ورق میزنی میبینی عینا در راستای سیاستهای دولتیست. تعداد نوبت چاپ در ایران صرفا بر مدار عرضه و تقاضای بازار و مخاطبان نمیگردد و خیلیهایش ایدئولوژیک است.
تقیزاده گفت: مسئله دیگر اینکه ادبیات ما به لحاظ نگاه و تفکر یک ادبیات بسته است. یعنی اینکه تا همین بیست سال پیش به چیزی میگفتیم ادبیات که به لحاظ ساختاری و سبکی و دیدگاهی در یکی از سه چهار ساختهای ادبی رایج کشور جای داشته باشد. مثلا یا نگاه و زبان گلشیری حاکم بود یا براهنی یا یکی دو نفر دیگر و هرکه این سبک مینوشت ادبیاتش یک ادبیات جدی محسوب میشد. در کشور ما وقتی کتابی با ۲۰۰۰ نسخه فروش میرود اگر به ۱۰ چاپ و به ۲۰۰۰هزار نسخه هم برسد ادبیات پرفروش یا ادبیات عامهپسند نیست. کتابیست که خود نویسندهها و معدود کتابخوانهای حرفهای آن را تهیه و مطالعه کردهاند. در یک کشور ۸۰ میلیونی باید دستکم ۵۰۰هزار نفر کتابخوان جدی داشته باشیم که نداریم و اصولا به جز استثناهایی از میان کتابهایی که مورد حمایت قرار میگیرند کتابی نداریم که به تیراژ کتابهای پاپیولار در اروپا یا دیگر نقاط دنیا برسد. باید ببینم بعدها ژانرهای فانتزی و ... که در دنیا فروش دارند در ایران هم همهگیر یا به اصطلاح عامهپسند میشوند یا خبر.