خبرگزاری کار ایران

چاپ پنجم روایت کارگران و بازماندگان کارخانه چیت‌سازی بهشهر

چاپ پنجم روایت کارگران و بازماندگان کارخانه چیت‌سازی بهشهر

کتاب «خاک کارخانه؛ پارچه‌های ناتمام چیت‌سازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران» نوشته شیوا خادمی در کمتر از دو سال به چاپ پنجم با شمارگان کلی ۵۰۰۰ نسخه رسید.

به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران،  کتاب «خاک کارخانه» داستان کارگران کارخانه فراموش شده چیت‌سازی بهشهر را از زبان خودشان روایت می‌کند. این کتاب اثر تقدیر شده بخش مستندنگاری هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد (۱۴۰۳) حاصل پنج سال پژوهش و گفت‌وگوی شیوا خادمی با آخرین نسل کارگران کارخانه چیت‌سازی بهشهر است.

عکاسی و پژوهشگری در مسیر اولین شماره مستندنگاری کار در ایران

شیوا خادمی دانش‌آموخته رشته عکاسی است و نوشتن را در کارگاه‌های کورش اسدی فرا گرفته است. او فعالیت حرفه‌ای خود در مطبوعات را از سال ۱۳۹۲ آغاز کرد. او با مجموعه عکس «دو پیکر» در سال ۲۰۲۰ مقام اول فستیوال عکس استراسبورگ (RENDEZ-VOUS IMAGE) و در سال ۲۰۱۸ مقام اول جشنواره بین‌المللی آندره استِنین روسیه را کسب کرد. خادمی عکاس تقدیرشده هفتاد و ششمین جشنواره بین‌المللی عکاسی POY آمریکا در سال ۲۰۱۸ و فینالیست جایزه عکس لِوالو‌آی فرانسه در سال ۲۰۲۰ بود. مجموعه عکس «اسمارتیز» او نیز در سال ۲۰۲۰ به مقام دوم جشنواره بین‌المللی آندره استِنین روسیه رسید. همچنین عکس‌های پروژه «خاک کارخانه» او در نهمین دوره «ده روز با عکاسان» خانه هنرمندان تهران، در نمایشگاهی گروهی در اسلوونی به نمایش درآمدند.

درباره کتاب «خاک کارخانه»؛ صدایی از بازماندگان یک جهان از دست رفته پارچه‌ای

کتاب «خاک کارخانه» تاریخ شفاهی کارخانه صنعتی چیت‌سازی بهشهر است که در اوایل دهه ۱۳۸۰ تعطیل شد. این کارخانه که در سال ۱۳۱۷ با همکاری آلمانی‌ها تأسیس شده بود، به عنوان یکی از بزرگترین کارخانه‌های خاورمیانه، به «قلب تپنده» شهر بهشهر تبدیل شده و حتی خرده فرهنگ‌هایی نیز به آن اضافه کرده بود. نقش این کارخانه چنان پررنگ بود که صدای سوت سه نوبته آن برنامه روزمره کشاورزان، کسبه و مردم شهر را تنظیم و عملاً به عنوان «ساعت شهر» عمل می‌کرد. کتاب به روایت روند واگذاری کارخانه به بخش خصوصی در اواخر دهه هفتاد، انباشت بدهی‌ها، ورشکستگی و نهایتاً تعطیلی آن، توسط روایت‌گرانی که همیشه در حاشیه بوده‌اند، یعنی کارگران کارخانه، می‌پردازد.

شیوا خادمی توانست در طول پنج سال خاطرات آخرین کارگران بازمانده این کارخانه را ثبت کند. او در این اثر با رویکردی عاطفی و در جست‌وجوی ریشه‌های شخصی، به سراغ همکاران سالخورده مادربزرگش رفت که در دهه ۱۳۲۰ در این کارخانه کار می‌کردند. حاصل این فرآیند ثبت خاطرات جمعی افرادی است که فضای کارگاهی را نه تنها یک محل کار که بخشی از هویت و زندگی خود می‌دانستند. کتاب تصویر روشنی از تأثیر ماندگار محیط کار بر حس ارزشمندی در زندگی انسان ارائه می‌دهد و در گفت‌وگوها تصویری از تعلق و وفاداری عمیق کارکنان به محیط کاری‌شان را نمایان می‌سازد که اگر در این تجربه‌نگاری ثبت نمی‌شد، امکان درک آن از دست می‌رفت. این کتاب تأثیر تعطیلی کارخانه را نه تنها بر زندگی کارگران کارخانه چیت‌سازی بهشهر، که بر کلیت حیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این شهر بررسی می‌کند.

این اثر در ساختاری منسجم و چندلایه ارائه شده است. کتاب با یادداشت عکاس و پژوهشگر آغاز می‌شود و در ادامه پانزده گفت‌وگوی تفصیلی با افراد مختلف مرتبط با کارخانه را شامل می‌شود. فهرست این گفت‌وگوها با عناوینی نمادین و برخاسته از خاطرات راویان، تنوع صداهای حاضر در کتاب را نشان می‌دهد: از «دستم به دستگاه نمی‌رسید» (تامارا، بافنده) و «سبزی‌قرمه‌های من هیچ‌وقت تیره نمی‌شد» (نوروز، آشپز) تا «ما خاک کارخونه خوردیم» (تکنسین‌های آزمایشگاه) و «پارچه مثل یه تیکه نون بود» (متصدی کنترل آمار). یک سفرنامه از مدیر کارخانه درباره بازدید از کارخانه‌های نساجی آمریکا و بخشی درباره بازتاب کارخانه در فیلم‌های کارگردان محلی، ابعاد دیگری به این مستندنگاری می‌افزاید. کتاب با بخش پایانی «شاید کارخانه شکوفه‌های پارچه‌ای بدهد» و یک «ضمیمه عکس» غنی از فضاها، پرتره‌ها و اشیاء به‌یادگار مانده به پایان می‌رسد. این فصل‌بندی بر اساس شخصیت‌ها و نقش‌مایه‌های منحصربه‌فردشان، به کتاب حال‌وهوایی داستانی و در عین حال مستند بخشیده است.

عکس‌های کتاب که ترکیبی از تصاویر آرشیوی سیاه‌وسفید و عکس‌های رنگی مؤلف از پارچه‌ها، اشیاء به‌جا مانده، پرتره‌ها و نمای فعلی ساختمان‌های متروکه است، به غنای این مستندنگاری افزوده و تصویری ملموس از پیوند جغرافیای سرسبز شمال با سازه‌های صنعتی ارائه می‌دهد.

«خاک کارخانه» روایت مکان است از زبان بازماندگان؛ کسانی که یاد فضایی گم‌شده و محبوب را زنده می‌کنند و نمایی از پیوندی ناگسستنی با محیط کاری را نمایش می‌دهند که کالبدش از دست رفته اما تصویر رؤیایی‌اش بر جای مانده است. روایت کتاب که برآمده از تلفیق خاطرات، گفت‌وگوها، اسناد تاریخی، عکس‌های تأثیرگذار، نقشه‌ها، پرتره‌ها، پارچه‌ها و اشیای به یادگار مانده و نیز عواطف و اندیشه‌های پژوهشگر است، دنیایی مستقل، گیرا و زنده را آفریده. از دل خاطرات این کارگران کلیت و فضایی شکل گرفته که نه تنها در تحلیل تاریخ و مسیر کسب‌وکار در ایران به کار می‌آید، بلکه تصویری گویا از پیوند تنگاتنگ فضای کار و مناسبات اجتماعی مردم شهر پیش چشم می‌گذارد.

از تقدیر تا تیراژ

کتاب «خاک کارخانه؛ پارچه‌های ناتمام چیت‌سازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران» نخستین بار در سال ۱۴۰۲ توسط نشر اطراف در ۳۱۲ صفحه و با جلد شومیز منتشر شد. شمارگان چاپ اول این کتاب ۱۰۰۰ نسخه بود. این اثر که در هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد (۱۴۰۳) در بخش مستندنگاری شایسته تقدیر شناخته شد، آخرین چاپ ثبت‌شده از آن چاپ پنجم در سال ۱۴۰۴ است که با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه منتشر شده است.

 بر اساس آمار موجود، در فاصله کمتر از دو سال از انتشار اولیه در مجموع ۵۰۰۰ نسخه از این کتاب در بازار کتاب ایران عرضه شده است. استقبال از این کتاب نشان می‌دهد روایت‌های مستند و تاریخ شفاهی که به زندگی و خاطرات اقشار کمتر دیده‌شده جامعه می‌پردازند، می‌توانند علاوه بر کسب اعتبار نهادی، پیوندی مؤثر با مخاطب عام برقرار کنند و به متنی ماندگار در فضای فرهنگی کشور تبدیل شوند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز