خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از سیدمرتضی میرسراجی؛

اختراع باتری رادیو در اسارت

asdasd
کد خبر : ۱۳۳۹۵۷۲

سیدمرتضی میرسراجی (مدرس دانشگاه) خاطره‌ی جالبی درباره شیوه اختراع باتری برای رادیو در دوران اسارت را مرور کرده است.

در جنگ تحمیلی، اُسرای ایرانی، مقاومت و مجاهدت‌های جانانه‌ای، خارج از جبهۀ نبرد و داخل در زندان‌ها، در تقابل با رفتارهای غیر انسانی صدامیان، رقم زدند که در تاریخ، فراموش نشدنی و مثال زدنی است.

برخلاف اینکه بعثی‌ها، با عزم جدی در شکنجه‌های جسمی و روحی متفاوت، قصد شکستن روحیۀ اسیران ایرانی را داشتند؛ لکن آن سرافرازان، با صبر و همدلیِ وصف ناپذیری، خصم را به ستوه آوردند و با افتخار، دشمنِ تا بُن دندان مسلح را در خاک خود، محکوم به شکست کردند.

«رادیو» یکی از وسایلی بود که در زندان‌های مخوف رژیم بعث، می‌توانست برای روحیۀ آزادگان، مفید واقع شود و راه ارتباط آنان با دنیای خارج باشد و با استفاده از آن، بتوانند از اخبار صحیح و اتفاقات سیاسی و اجتماعی ایران با خبر شوند؛ در جایی که هر نوع ارتباط و اطلاع از دنیای بیرون، امکان‌پذیر نبود.

اختراع باتری رادیو در اسارت

با این بیان، آزادۀ سرافراز، خلبان «محمود محمودی» که به هنگام اسارت در سال ۱۳۵۹، درجۀ سرگردی داشتند و به مدتِ طولانی ۱۰ سال، در اسارت صدامیان بودند؛ خاطرۀ علمی جالبی را مرتبط با موضوع «رادیو» نقل می‌نمایند که مطالعۀ آن خالی از لطف نیست؛

اختراع باتری رادیو در اسارت

ایشان در خاطرات خود نوشته که یکی از دوستانش با زیرکی خاصی، رادیویی را بدون اینکه عراقی‌ها متوجه شوند از وسایل آن‌ها برمی‌دارد و این اقدام، در نوع خود، اتفاقی بسیار مهم و فوق‌العاده برای آنان محسوب می‌شد؛ اما بعد از حل مشکلِ نبودِ رادیو، چالش دیگری نیز برای آنان وجود داشت و آن، پیدا کردن راه‌حل‌هایی مناسب جهتِ رفعِ معضل تمام شدن باتری و نیاز مجدد به آن بوده است که در میان آنها، طرح‌هایی در این خصوص ارائه می‌شود تا اینکه؛ «آخرین طرحی که برای تهیۀ باتری به ذهنمان رسید؛ تولید «اسید» و «برق» بود که مدتی با «سیب زمینی»، آزمایش کردیم و موفق نشدیم. پس از آن با «پوست پرتقال» وارد عمل شدیم که آن هم، برقِ کمی داشت ولی مفید نبود؛ تا اینکه صاحبنظرانِ غنی، برق مورد نیاز ما را از «پوستِ انار» تهیه کردند و زمان استفاده از «رادیو» بیشتر شد. طریقۀ تهیۀ برق چنین بود که «پوست انار» را داخل «کیسۀ نایلونی» می‌ریختیم و مدتی می‌ماند. پس از مدتی «تخمیر»، تبدیل به «اسید» می‌شد که می‌توانست رادیوی ما را کار بیندازد. » [۱]

پی نوشت:

[۱] صبر و ظفر، معاونت تبلیغات و روابط عمومی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۷۰ش. ، ج۱، ص ۳۶.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز