قریشی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
بررسی جدال تهران و آژانس بینالمللی اتمی بر سر پرونده هستهای/ رویکردِ پاسخ متقارن، انتخابی رئالیستی برای حفظ قدرت چانهزنی مذاکرات

یک استاد روابط بینالملل گفت: رسیدن به توافق موقت در پرونده هستهای نه تنها از منظر تئوریک امکانپذیر است، بلکه میتواند در شرایط خاص بهعنوان ابزاری تاکتیکی برای مدیریت بحران، کاهش فشارها و خرید زمان مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، چنین توافقی تنها در صورتی پذیرفتنی است که به تقویت جایگاه راهبردی ایران منجر شود، نه آنکه به ابزاری برای تثبیت فشارهای یکجانبه و تداوم سیاستهای مهار بدل گردد.
فردین قریشی استاد روابط بین الملل و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در خصوص ارزیابی خود از انتشار یادداشت حقوقی ایران میان اعضای شورای حکام و انتقادات از آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همچنین آیندهی مذاکرات هستهای تصریح کرد: انتشار یادداشت حقوقی اخیر جمهوری اسلامی ایران که در آن بهصراحت از رویکرد سیاسی و گزینشی آژانس بینالمللی انرژی اتمی انتقاد شده، در واقع بیانگر اتخاذ یک رویکرد رئالیستی یا واقعگرایانه از سوی تهران در مواجهه با تحولات پرونده هستهای است. از نگاه ایران، اقدامات آژانس بهویژه در آستانه نشستهای شورای حکام، نهتنها فنی و تخصصی نبوده، بلکه بخشی از تلاشهای هماهنگشده برای اعمال فشار سیاسی جهت وادار کردن تهران به عقبنشینیهای بیشتر در روند مذاکرات غیرمستقیم با آمریکاست. در این چارچوب، ایران بهدرستی درک کرده است که هرگونه عقبنشینی بدون دریافت امتیاز متقابل، صرفاً به افزایش مطالبات و انتظارات طرف مقابل خواهد انجامید.
یادداشت اعتراضی ایران پاسخی واقعگرایانه بود
وی ادامه داد: بر همین اساس، پاسخ ایران مبتنی بر مقاومت فعال، تهدید متقابل، و هشدار نسبت به تبعات فشارهای سیاسی، پاسخی واقعبینانه و متناسب با منطق بازدارندگی در تعاملات بینالمللی است. در بعد فنی، این رویکرد میتواند با کاهش سطح همکاریهای داوطلبانه با آژانس یا بازنگری در برخی تعهدات نظارتی همراه شود؛ اقدامی که اگرچه با واکنشهای انتقادی غرب مواجه خواهد شد، اما برای حفظ موازنه قدرت در چانهزنی هستهای ضروری به نظر میرسد.
تهران در برابر فشار امتیاز نخواهد داد
این تحلیلگر مسائل بینالملل با بیان اینکه ایران در بعد دیپلماتیک، در حال ارسال این پیام به واشنگتن و شرکای اروپایی است که فشارهای یکجانبه، بهویژه از مسیر نهادهای بینالمللی، نهتنها مؤثر نخواهد بود، بلکه موجب تسریع در اقدامات متقابل و کاهش هرچه بیشتر شفافیت برنامه هستهای خواهد شد، اظهار کرد: چنین پیامی بهویژه در زمانی که میانجیگریهای منطقهای برای احیای توافقی ولو موقت در جریان است، به طرف مقابل یادآوری میکند که تهران در برابر فشار، امتیاز نخواهد داد؛ بلکه تنها در فضای احترام متقابل و موازنه امتیازات وارد توافق خواهد شد. افزون بر این، از منظر داخلی نیز یادداشت ایران نوعی مدیریت افکار عمومی و تقویت گفتمان استقلالطلبانه نظام در برابر فشارهای خارجی تلقی میشود؛ امری که با توجه به وضعیت منطقهای و رقابتهای ژئوپلیتیکی، واجد اهمیت راهبردی است. در مجموع، گرچه تشدید تنشها ممکن است فضای مذاکرات را بهطور موقت پیچیده کند، اما از منظر ایران این هزینه، در مقایسه با تبعات عقبنشینی بیحاصل، قابلقبولتر و حتی ضروری است. ایران با تکیه بر منطق رئالیستی و محاسبه هزینه-فایده، در پی آن است که موازنهای مؤثر در برابر ابزار فشار غربیها ایجاد کرده و مسیر دستیابی به توافقی عادلانه را از مسیر مقاومت و بازدارندگی بگشاید، نه از موضع انفعال یا سازش یکطرفه.
رقابتهای ژئوپلیتیکی موانع کلیدی تحقق کنسرسیوم منطقهای است
قریشی در پاسخ به این سوال که پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم منطقهای برای غنیسازی اورانیوم با چه موانع و چالشهای سیاسی و عملیاتی مواجه است و آیا میتواند راه حلی برای رفع اختلافات باشد، بیان کرد: پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم منطقهای برای غنیسازی اورانیوم، در نگاه نخست میتواند راهکاری سازنده برای کاهش سوءظنها نسبت به اهداف برنامه هستهای ایران و ایجاد اعتماد میان بازیگران منطقهای و بینالمللی باشد. اما در چارچوب تحلیل رئالیستی که منافع ملی، قدرت، و امنیت را محور سیاستگذاری میداند، این طرح با موانع جدی سیاسی و عملیاتی مواجه است و تحقق آن به سادگی ممکن نیست. نخست، از منظر ایران، واگذاری بخشی از ظرفیت استراتژیک غنیسازی به کنسرسیومی با مشارکت بازیگران منطقهای، بهویژه کشورهایی با سابقه خصومت یا رقابت، نظیر عربستان سعودی یا امارات متحده عربی، میتواند به تضعیف استقلال فناوری هستهای منجر شود. ایران در این چارچوب، حفظ کنترل انحصاری بر چرخه سوخت هستهای را بخشی از توانمندی بازدارنده خود میداند و حاضر نیست این مزیت راهبردی را بهسادگی در اختیار ترتیبات چندجانبه قرار دهد. از سوی دیگر، تشکیل چنین کنسرسیومی نیازمند سطح بالایی از اعتماد متقابل، شفافیت ساختاری، چارچوبهای حقوقی دقیق و ضمانتهای اجرایی معتبر است؛ مؤلفههایی که در نظم امنیتی شکننده خاورمیانه عملاً وجود ندارد. رقابتهای ژئوپلیتیکی، نبود ساختارهای همکاری پایدار منطقهای و بیاعتمادی تاریخی میان ایران و برخی کشورهای عربی، از موانع کلیدی تحقق این طرح است.
ایران آمادگی تعامل سازنده دارد، مشروط به آنکه طرف مقابل از سیاستهای تحمیلی فاصله بگیرد
وی اضافه کرد: علاوه بر این، از منظر ایران، پیشنهاداتی از این دست اغلب در چارچوب تلاشهای غرب برای ایجاد مهار تکنولوژیک مطرح میشود؛ یعنی با ظاهری مشارکتی، اما با هدف محدودسازی توان داخلی و الزام تهران به وابستگی به دیگران در تأمین سوخت هستهای است. در چارچوب رئالیسم سیاسی، ایران چنین پیشنهاداتی را تنها زمانی بررسی میکند که با اصل احترام به حاکمیت فناوری ملی، توازن در تعهدات طرفین و حفظ ظرفیت بومی همخوان باشد. با این حال، ایران از موضع قدرت و در قالب «دیپلماسی تهاجمیِ هوشمندانه»، ممکن است از طرح کنسرسیوم بهعنوان ابزار چانهزنی یا کاهش فشارهای بینالمللی بهرهبرداری کند؛ بدون آنکه الزاماً قصد اجراییسازی کامل آن را داشته باشد. درواقع، طرح این ایده میتواند پیام سیاسی روشنی به طرفهای غربی ارسال کند مبنی بر اینکه ایران آمادگی تعامل سازنده دارد، مشروط به آنکه طرف مقابل نیز از سیاستهای تحمیلی و ابزارهای فشار فاصله بگیرد. در کل کنسرسیوم منطقهای در شرایط کنونی بیش از آنکه راهحل عملی برای حل بحران باشد، ابزاری برای مدیریت موقت فشارها و کسب امتیاز در میز مذاکره تلقی میشود؛ مگر آنکه نظم امنیتی منطقهای دچار تحول بنیادی شود، که در کوتاهمدت بعید به نظر میرسد.
در منطق تلآویو، برنامه هستهای ایران نه صرفاً یک تهدید فنی، بلکه نماد اقتدار راهبردی ایران است
این استاد روابط بین الملل در رابطه با نقش بازیگران منطقهای مانند اسرائیل و عربستان در بحران هستهای ایران عنوان کرد: نقش بازیگران منطقهای در بحران هستهای ایران تابعی از منافع امنیتی، توازن قوا و ملاحظات ژئوپلیتیکی آنهاست. از این منظر، نقش اسرائیل و عربستان سعودی در این پرونده بیش از آنکه مبتنی بر تلاش برای حلوفصل بحران باشد، در بسیاری مقاطع به تشدید آن انجامیده است. اسرائیل، بهویژه در سالهای اخیر، با اتخاذ رویکردی تهاجمی و عملیاتمحور – از جمله اقدامات خرابکارانه، ترور دانشمندان هستهای و لابیگری شدید در غرب علیه برنامه هستهای ایران – بهوضوح بهدنبال حفظ فضای بیاعتمادی و ممانعت از هرگونه توافقی است که به رسمیت شناختن ظرفیت صلحآمیز هستهای ایران را در پی داشته باشد. در منطق تلآویو، برنامه هستهای ایران نه صرفاً یک تهدید فنی، بلکه نماد اقتدار راهبردی جمهوری اسلامی است که باید مهار شود؛ و از این رو، سیاست تقابل دائم با تهران را پیش برده است.
منافع عربستان در ثبات است، نه در بحران سازی
وی با ذکر این نکته که تحولات اخیر منطقهای بهویژه از سال ۲۰۲۳ به بعد، حاکی از تغییر تدریجی در اولویتهای راهبردی عربستان سعودی است، گفت: ریاض اکنون بیش از هر زمان دیگری خود را در مسیر یک پروژه بزرگ توسعه اقتصادی و گذار از اقتصاد نفتی میبیند. ابتکاراتی چون چشمانداز ۲۰۳۰، مستلزم ثبات داخلی و منطقهای است و درگیری پرهزینه ایران و آمریکا – یا تشدید بحران هستهای – تهدیدی مستقیم برای امنیت سرمایهگذاری، بازار انرژی، و روندهای توسعهای در عربستان تلقی میشود. از همین رو، برخلاف اسرائیل که همچنان به تداوم بحران علاقهمند است، عربستان با واقعگرایی بیشتری به موضوع مینگرد. عادیسازی تدریجی روابط با ایران و کاهش سطح تنشهای منطقهای، حاکی از آن است که ریاض به این جمعبندی رسیده که منافع در ثبات است نه در بحرانسازی. اگرچه بیاعتمادی تاریخی میان دو کشور هنوز بهطور کامل رفع نشده، اما در شرایط کنونی، عربستان بهطور بالقوه میتواند نقش تسهیلگر و بازدارنده در برابر تشدید تقابل ایران و آمریکا ایفا کند؛ بهویژه از آن رو که هرگونه بیثباتی در تنگه هرمز یا حملات تلافیجویانه منطقهای، اثر مستقیمی بر امنیت اقتصادی و انرژی عربستان خواهد داشت. با توجه به آنچه گفته شد ایران با تکیه بر رویکرد رئالیستی خود، اسرائیل را یک بازیگر مخرب تلقی میکند، اما عربستان را بازیگری میداند که در صورت حفظ مسیر اصلاحات و تمرکز بر توسعه، میتواند در کاهش تنشها نقش ایفا کند – هرچند این نقش نه از سر همگرایی راهبردی، بلکه از منظر همپوشانی مقطعی منافع در حفظ ثبات منطقهای است.
هرگونه توافق موقت باید مبتنی بر تضمینهای معتبر باشد
این کارشناس ارشد روابط بینالملل در خصوص موانع رسیدن به یک توافق موقت در پرونده هستهای ایران ، گفت: رسیدن به یک توافق موقت در پرونده هستهای نه تنها از منظر تئوریک امکانپذیر است، بلکه میتواند در شرایط خاص بهعنوان ابزاری تاکتیکی برای مدیریت بحران، کاهش فشارها و خرید زمان مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، چنین توافقی تنها در صورتی پذیرفتنی است که به تقویت جایگاه راهبردی ایران منجر شود، نه آنکه به ابزاری برای تثبیت فشارهای یکجانبه و تداوم سیاستهای مهار بدل گردد. از دیدگاه ایران، تجربه تلخ اجرای ناقص برجام، خروج یکطرفه آمریکا، و ناتوانی اروپا در ایفای تعهدات اقتصادی، نشانههایی از شکنندگی اعتماد به طرفهای غربی است. بنابراین، هرگونه توافق موقت باید مبتنی بر تضمینهای معتبر، قابلیت راستیآزمایی متقابل و برداشته شدن عملی تحریمهای کلیدی باشد؛ در غیر این صورت، چنین توافقی صرفاً بازتولید چرخهای از امتیازدهی بدون دستاورد خواهد بود، که ایران با رویکرد واقعگرایانه خود از آن اجتناب میکند.
ایران امروز در موقعیتی نیست که برای تنشزدایی صرف، حاضر به پذیرش محدودیتهای یکطرفه شود
این استاد دانشگاه موانع اصلی در مسیر توافق موقت را میتوان در سطح قابل تحلیل دانست و تصریح کرد: سطح نخست بیاعتمادی ساختاری است عدم پایبندی آمریکا به توافقات گذشته، فقدان مکانیزمهای الزامآور حقوقی، و نگاه ابزاری واشنگتن به موضوع هستهای ایران، موجب شده که تهران هر گونه توافق موقت را تنها در صورت دریافت امتیاز ملموس و فوری بررسی کند.سطح دوم فشارهای داخلی در آمریکا و اسرائیل است. دولت آمریکا بهویژه در آستانه انتخابات، تحت فشار جناحهای داخلی و لابیهای منطقهای بهویژه اسرائیل قرار دارد. این فشارها مانع از انعطافپذیری واشنگتن در دادن امتیازات واقعی به ایران شده و هرگونه توافق را با مخاطرات سیاسی داخلی مواجه میسازد و نهایتا سطح سوم موقعیت ایران در عرصه قدرت منطقهای و جهانی است. برخلاف گذشته، ایران امروز در موقعیتی نیست که برای تنشزدایی صرف، حاضر به پذیرش محدودیتهای یکطرفه شود. ارتقای ظرفیت بازدارندگی، تعمیق پیوندهای منطقهای و تداوم تعامل با قدرتهای شرقی به تهران این امکان را داده که در مذاکرات از موضع ضعف عمل نکند. در این شرایط، پیشنهاد توافق موقت تنها زمانی از سوی ایران مورد توجه قرار میگیرد که اولاً، بخشی از تحریمها – بهویژه در حوزه نفت و مبادلات بانکی – فوراً و عملی لغو شود. ثانیاً، طرف مقابل متعهد به توقف اقدامات تنشزا گردد.
ممکن است ایران بخشی از تعهدات داوطلبانه خود نسبت به آژانس بیناللملی اتمی را متوقف کند
قریشی در پاسخ به این سوال که تصویب قطعنامه علیه ایران در نشست آتی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی چه پیامدهایی برای ایران و جامعه جهانی خواهد داشت و چه گزینههای احتمالی برای ایران وجود دارد، اظهار کرد: تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام نه اقدامی فنی یا بیطرفانه، بلکه ابزاری سیاسی در راستای افزایش فشار بر ایران برای امتیازدهی در مذاکرات هستهای تلقی میشود. از همین رو، ایران واکنش خود به چنین قطعنامههایی را نه از منظر انفعالی، بلکه بر اساس منطق بازدارندگی متقابل و محاسبه هزینهـفایده تنظیم میکند. در شرایط کنونی، تصویب یک قطعنامه دیگر، آن هم در سایه ادامه میانجیگریهای دیپلماتیک، از دید تهران بهمعنای نقض حسن نیت، تشدید فضای تهدید، و تضعیف فرصتهای دیپلماتیک خواهد بود. چنین روندی، علاوه بر تضعیف جایگاه آژانس بهعنوان نهاد ناظر بیطرف، موجب خواهد شد که ایران بخشی از تعهدات داوطلبانه خود را تعلیق یا متوقف کند – از جمله کاهش بیشتر دسترسیهای آژانس، افزایش سطح غنیسازی، یا بازنگری در همکاریهای فراتر از پادمان. در بُعد بینالمللی نیز، چنین قطعنامهای میتواند زمینهساز ارجاع دوباره پرونده ایران به شورای امنیت باشد – اگرچه بعید است در شرایط فعلی، با توجه به مواضع روسیه و چین، اجماع لازم برای اقدامات تنبیهی جدید در شورای امنیت حاصل شود. با این حال، نفس ورود پرونده به فضای تنشزا و امنیتی، پیام منفی به بازارها، سرمایهگذاران خارجی و حتی متحدان غیربرجامی ایران ارسال میکند.
ایران ظرفیت اقدامات متقابل در صورت صدور قطعنامه از سوی شورای حکام را دارد
وی با بیان اینکه ایران گزینههای متعددی برای واکنش دارد که میتواند متناسب با شدت قطعنامه و رفتار طرفهای مقابل تنظیم شود، عنوان کرد: واکنش فنی متقابل و افزایش سطح غنیسازی (مثلاً فراتر از ۶۰ درصد)، نصب سانتریفیوژهای پیشرفته جدید و تسریع در توسعه زیرساختهای فنی یا محدودسازی همکاری با آژانس؛ یعنی کاهش یا تعلیق دسترسیهای تکمیلی، تعلیق اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی، یا کاهش شفافیت در تبادل اطلاعات از جمله اقداماتی است که ایران در تقابل با آژانس می تواند در دستور کار قرار دهد. همچنین اقداماتی چون فعالسازی ظرفیت بازدارندگی منطقهای از طریق افزایش هماهنگی با گروههای متحد منطقهای برای ایجاد توازن راهبردی در برابر فشارهای فزاینده و توسعه همکاری با بلوک شرق به صورت بهرهگیری از حمایت سیاسی و فنی چین، روسیه و سایر شرکای استراتژیک برای خنثیسازی فشارهای غربی.
رویکرد پاسخ متقارن، انتخابی رئالیستی برای حفظ قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات است
قریشی خاطرنشان کرد: از دیدگاه ایران، عقبنشینی در برابر فشارهای سیاسی نه تنها به باز شدن گره بحران نمیانجامد، بلکه طرف مقابل را به افزایش مطالبات، اعمال فشار بیشتر و تداوم بیاعتمادی سوق خواهد داد. بنابراین، رویکرد مقاومت فعال و پاسخ متقارن، انتخابی رئالیستی برای حفظ قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات و ممانعت از تبدیل شدن آژانس به ابزار سیاسی قدرتهای خاص است. در نهایت، جمهوری اسلامی ایران همچنان مسیر مذاکره را باز میداند؛ اما نه از موضع ضعف، بلکه از جایگاه یک قدرت منطقهای که خواستار احترام متقابل، رفع فشارهای یکجانبه، و برقراری موازنه واقعی در توافقات آتی است.