بیگدلی در گفتوگو با ایلنا:
ترامپ در ۱۰۰ روز اول خود با موانع حقیقی در سیاست روبهرو شد/چین برای آمریکا خطرناکتر از روسیه ارزیابی میشود

کارشناس مسائل آمریکا گفت: رئیسجمهوری آمریکا به دنبال این است که روسیه را به عنوان یک شریک نزدیکتر در نظر بگیرد و تمرکز خود را بر چین معطوف کند.
علی بیگدلی، کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به گذشت ۱۰۰ روز اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: آمارهای اخیر نشان میدهد که میزان محبوبیت ترامپ بسیار افت کرده و نشاندهنده از دست دادن بخش قابلتوجهی از طرفداران وی است. این ناکامیها هم در سیاست داخلی و هم در عرصه بینالمللی مشهود است. ترامپ در دوران پیش از ریاستجمهوری ادعا کرده بود که اگر او در قدرت بود، جنگ روسیه و اوکراین رخ نمیداد یا در عرض یک هفته به پایان میرسید. اما در عمل، او نه تنها نتوانست این ادعاهای خود را تحقق بخشد، بلکه در بسیاری از موارد به عنوان یک شکست سیاسی شناخته شد. علاوه بر این، سیاستهای تعرفهای ترامپ نیز ناکام بودند. پیروزی لیبرالها در کانادا و ادامه فشارهای اقتصادی بر مردم آمریکا، نشاندهنده عدم موفقیت او در مدیریت اقتصاد داخلی است. سطح اشتغال کاهش یافته و نارضایتی عمومی در بین شهروندان آمریکا افزایش یافته است. این شرایط، فضایی را ایجاد کرده که ترامپ به دنبال یافتن راهحلهایی برای بازگرداندن اعتبار خود است.
وی ادامه داد: ترامپ در سیاست خارجی خود بهویژه با چین و روسیه، رویکردی دوگانه داشته است. در مورد چین، او اعمال تعرفههای سنگین را آغاز کرد و مجادلات تجاری را به اوج رساند. با این حال، به نظر نمیرسد که ترامپ بتواند در این زمینه به موفقیتهای قابلتوجهی دست یابد. چین بازارهای بزرگی در آمریکای لاتین و آفریقا به دست آورده و با استراتژیهای سرمایهگذاری سخاوتمندانه، محبوبیت بیشتری در دنیای در حال توسعه کسب کرده است. این موضوع، برای آمریکا چالشبرانگیز است و به نظر میرسد که ترامپ نتواند این شکاف را پر کند. در مورد روسیه، همفکری ترامپ با ولادیمیر پوتین مورد بحث قرار گرفته است. با وجود این همفکری، ترامپ به نظر میرسد که نگرانی چندانی از روسیه ندارد. این رویکرد میتواند به دلیل تمرکز او بر چین باشد، زیرا موجودیت اقتصادی چین بر مبنای تجارت است و این موضوع برای آمریکا خطرناکتر به نظر میرسد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: از اینرو، ترامپ به دنبال این است که روسیه را به عنوان یک شریک نزدیکتر در نظر بگیرد و تمرکز خود را بر چین معطوف کند. در میان این تحولات، ایران به عنوان یک عامل مهم در استراتژی آمریکا مطرح شده است. آمریکاییها در حال تلاش هستند تا با ایران به توافقی در مورد مسئله هستهای برسند و این کشور را از محور چین و روسیه جدا کنند. این استراتژی میتواند به نفع آمریکا باشد، زیرا ورود ایران به خاورمیانه میتواند سرمایهگذاریهای کشورهای منطقهای مانند عربستان سعودی را جذب کند. با جدا شدن ایران از چین و روسیه، ژئوپلیتیک منطقه دوباره تغییر خواهد کرد و مثلث چین-روسیه-ایران ممکن است به هم بریزد. این اتفاق میتواند به عنوان یک موفقیت برای ترامپ در نظر گرفته شود، زیرا بازار ثروتمند ایران با جمعیت ۸۵ میلیون نفری، میتواند از دست چینیها خارج شود و به فضای خاورمیانه منتقل شود. به نظر میرسد که ترامپ در مسائل تجاری با چین با چالشهای جدی مواجه است. بازار بزرگ آمریکا، که حدود هزار میلیارد دلار ارزش دارد، برای چین نیز حائز اهمیت است. از این رو، هر دو کشور باید به دنبال یافتن یک افق مشترک برای تقسیم کار و مبادلات تجاری باشند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در فضای خارج از غرب، بهویژه در آمریکای لاتین و خاورمیانه، یک تقسیم کار استراتژیک بین آمریکا و چین ضروری به نظر میرسد. اما این تفکراتی که ترامپ داشته، از جمله قرار دادن چین در تنگنای اقتصادی و تصاحب بازارهای آن، احتمالاً به دلیل قدرت و نفوذ چین در دنیای در حال توسعه، تحقق نخواهد یافت. عملکرد ترامپ در سیاست داخلی و بینالمللی، با وجود برخی اقدامات جسورانه، بهطور کلی ناکام بوده است. کاهش محبوبیت، ناکامی در مدیریت اقتصاد داخلی، و عدم موفقیت در حل بحرانهای بینالمللی، از جمله جنگ روسیه و اوکراین، نشاندهنده چالشهای بزرگی است که او در دوران ریاستجمهوری خود متحمل شده است. در عین حال، استراتژیهایی مانند تلاش برای جدا کردن ایران از چین و روسیه، میتواند فرصتی برای بازگرداندن اعتبار آمریکا در منطقه باشد. با این حال، موفقیت در این زمینهها نیازمند برنامهریزی دقیق و همکاری با کشورهای منطقه است.