در گفتوگو با ایلنا اعلام شد:
در استان مازندران حتی یک پایگاه اطفای حریق وجود ندارد!/ ضرورت ایجاد تشکیلات رسمی برای مقابله با آتشسوزیهای جنگلی
معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی با بیان اینکه اجرای «طرح تنفس جنگل» از ابتدای برنامه ششم ضربه بزرگی به مدیریت اجرایی جنگل وارد کرد، اظهار داشت: متأسفانه تصمیمگیرندگان ماده ۳۸ این قانون، به هشدارها و ایرادات کارشناسی بدنه منابع طبیعی توجهی نکردند. در مناطقی که مجری داشتیم، یا آتشسوزی اتفاق نمیافتاد یا بهسرعت مهار میشد. اکنون قسمت اعظم جنگلهای شمال کشور فاقد مجری است.
«رسول اشرفیپور» معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا در پاسخ به پرسشی درباره آتشسوزیهای مکرر در جنگلهای کشور از جمله در نقاطی مانند الیت، گلستان، آذربایجان شرقی، زاگرس و ضرورت تدوین برنامهای ملی برای مقابله با این چالش اظهار داشت: آتشسوزی یک پدیده طبیعی است که معمولاً در عرصه جنگلها رخ میدهد و جنگلهای ما نیز از این قاعده مستثنی نیستند. با این حال، ماهیت آتشسوزی در هر جنگلی متفاوت است.
تفاوت ماهوی آتش در زاگرس و الیت
وی افزود: در کشور ما، آتشسوزی در جنگلهای شمال با آتشسوزی در جنگلهای زاگرس تفاوت ماهوی دارد. در رویشگاههای زاگرسی، معمولاً در فصل گرم سال، از اواخر بهار تا تابستان، شاهد حریق هستیم. دلیل این امر، تنک بودن جنگلهای زاگرس، وجود مراتع قابل توجه و خشکشدن این مراتع در اواخر بهار و اوایل تابستان است.
اشرفیپور تغییرات اقلیمی را عامل تشدید کننده دانست و گفت: با توجه به تغییرات اقلیمی طی سالهای اخیر، شدت گرما در تابستانهای رویشگاههای زاگرس قابلتوجه است و رطوبت این عرصهها به شدت کاهش یافته است. در چنین شرایطی، یک بیمبالاتی میتواند منجر به آتشسوزی گسترده شود که متأسفانه این بیمبالاتیها معمولاً در سطح جنگلهای زاگرس وجود دارد. از آنجا که بستر این آتشسوزیها غالباً علوفه خشک است، گستردگی حریق نیز قابلتوجه خواهد بود.
معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی ادامه داد: از سوی دیگر، درختان بلوط زاگرس عمدتاً ارتفاع زیادی ندارند و معمولاً زیر چهار و نیم متر هستند. به همین دلیل، علاوه بر آتشسوزی سطحی، گاهی شاهد آتشسوزی تاجی نیز در این جنگلها هستیم.
وی در ادامه با اشاره به تفاوت الگوی آتشسوزی در نیمه شمالی کشور توضیح داد: این موضوع در شمال کشور تا حدودی متفاوت است. آتشسوزی در جنگلهای هیرکانی معمولاً در نیمه دوم سال، از اواخر مهر تا اواخر فروردین رخ میدهد. دلیل این امر، وقوع روزهای گرم و خاصی در نیمه دوم سال است که معمولاً با وزش بادهای گرم محلی (که در منطقه به نامهای خاصی شناخته میشوند) همراه میشود. در این روزها ممکن است حتی کوهستان برفی باشد، اما در اراضی میانبند و پایینبند، شرایط جوی به گونهای است که خطر آتشسوزی شدت مییابد.
رسول اشرفیپور در تشریح علل و ویژگیهای آتشسوزی در جنگلهای شمالی کشور اظهار داشت: در این مناطق، وقوع بادهای گرم محلی همراه با خشکی لاش برگ و کُندههای خشک در کف جنگل، شرایط را برای حریق فراهم میکند. عامل اشتعال نیز عموماً بیمبالاتی انسانی از سوی شکارچیان، گردشگران، دامداران یا عابران است.
وی با اشاره به تفاوت ماهوی این آتشسوزیها با حریق در زاگرس افزود: آتشسوزی در جنگلهای شمال عموماً به صورت لکهای ظاهر میشود و کمتر سطوح وسیعی را در بر میگیرد. قریب به اتفاق این لکهها وسعتی کمتر از هشت هکتار دارند و به ندرت آتشسوزیهایی با گستره بیش از این میزان رخ میدهد. همچنین این آتشسوزیها اغلب سطحی هستند و کمتر به حالت تنهای یا تاجی تبدیل میشوند.
معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی در پاسخ به برخی نگرانیها درباره تخریب دائمی عرصهها گفت: این لکههای حریق معمولاً حتی نیاز به جنگلکاری دستی ندارند، چرا که قدرت بازتوانی و تجدید حیات طبیعی جنگلهای هیرکانی بسیار قابلتوجه است. معمولاً ظرف یک تا سه سال پس از آتشسوزی، شاهد رویش مجدد در این عرصهها هستیم. بنابراین، اگرچه عامل انسانی محرک آتش است، اما این پدیده در فرآیند طبیعی جنگلهای شمال کشور خلل اکولوژیک قابلتوجهی ایجاد نمیکند و از این بابت نگرانی عمدهای وجود ندارد.
اشرفیپور خاطرنشان کرد: از آنجا که اغلب این آتشسوزیها در مناطق قابل دسترس رخ میدهد، تیمهای عملیاتی اطفای حریق در وقت طلایی به محل حادثه میرسند و آتش را به موقع مهار میکنند. طی روزهای اخیر و همزمان با گرمای هوا، شاهد آتشسوزیهای متعددی در عرصههای جنگلی از آستارا و نمین گرفته تا صومعهسرا، رامسر، کلاردشت، نور، الیت، سوادکوه، گلوگاه، نکا، مینودشت و آزادشهر بودیم که عمدتاً با تلاش همکاران اجرایی منابع طبیعی، مردم محلی و مسئولان استانی و شهرستانی مهار شدند.
باد «فون»؛ آتشافزای طبیعی
وی در توضیح دو مورد خاص اخیر یعنی آتشسوزی در ارتفاعات الیت (چالوس) و جنگلهای ارسباران در آدربایجان شرقی، گفت: علت پیچیدگی و تداوم آتش در این دو منطقه، یک پدیده هواشناسی خاص به نام «پدیده فون» است. در این پدیده، گرادیان دمایی برعکس شده و یک مرکز پرفشار در یال کوههای البرز تشکیل میشود که بادهای گرم و خشکی را به سمت پایین دامنه میوزاند. این امر موجب خشکی شدید و گسترش سریع آتش میشود. متأسفانه این شرایط بعضاً در مناطق صعبالعبور رخ میدهد که دسترسی و اطفای حریق را با دشواری مواجه میسازد.
اشرفیپور در ادامه توضیح علل گسترش و دشواری مهار آتشسوزیهای اخیر در مناطق کوهستانی و صعبالعبور، به تشریح وضعیت خاص جنگلهای «ارسباران» در جلفا و «الیت» در چالوس پرداخت و گفت: این مناطق عموماً حفاظتی، دستنخورده و نسبتاً بکر هستند. از آنجا که در گذشته طرحهای جنگلداری یا اجرایی در آنها اجرا نشده، حجم لاشبرگ و تعداد کُندههای خشک در کف جنگل بسیار قابلتوجه است که به عنوان سوخت بالقوه عمل میکنند.
وی افزود: از سوی دیگر، هماکنون در شرایطی آبوهوایی به سر میبریم که دمای بالا و رطوبت در این مناطق به زیر ۳۰ درصد رسیده است. نکته مهم دیگر، نوع جامعه گیاهی این جنگلها است که نسبت به سایر جوامع خشکتر است و لاشبرگ آن با سرعت بیشتری مشتعل میشود. بنابراین، همه این شرایط دست به دست هم داده و پتانسیل بالای آتشسوزی را در این مناطق ایجاد کرده است.
معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی با اشاره به دشواریهای عملیاتی اظهار داشت: در منطقه «الیت» چالوس که حضور داشتم، شیب اصلی دامنه گرفتار حریق، بیش از ۱۰۰ درصد بود و انجام اقدامات عملیاتی در چنین شرایطی بسیار دشوار است. در این مرحله، نیاز مبرم به پشتیبانی هوایی احساس شد که خوشبختانه با کمک بالگردهای دستگاههای مسئول، نیروها به روی «یال» منتقل شدند.
اشرفیپور تاکید کرد: ما منطقه را «زونبندی» کردیم و مسئولیت هر زون را به یک گروه واگذار کردیم؛ یک زون به سازمان حفاظت محیطزیست، یک زون به منابع طبیعی و زون دیگر به کوهنوردان و جوانان دلاور محلی روستاهای الیت سپرده شد. این همکاری گسترده باعث موفقیت در مهار آتش شد.
وی در تشریح عملیات زمینی افزود: مهار آتش تنها به معنای رساندن آب نیست، بلکه باید گرمای زغالها را خواباند، آتشبر ایجاد کرد و با ریختن خاک، از بازگشت حریق مطمئن شد. اصل این است که تیم اطفا باید به بالای سر هر لکه آتش برسد و با تجهیزات فردی، آن را مهار کند.
این مقام مسئول با بیان اینکه آتشسوزی جزئی از طبیعت جنگلهای زاگرس و هیرکانی است، هشدار داد: با توجه به تغییرات اقلیمی و حرکت به سمت گرمایش، در آینده با تعداد بیشتری از این حوادث روبرو خواهیم بود. بنابراین باید از نظر تجهیزات، آمادگی لازم را کسب کنیم.
پایگاه اطفای حریق کافی نیست
اشرفیپور با اشاره به کمبودهای زیرساختی گفت: سازمان منابع طبیعی با اعتبارات محدود خود، دو پایگاه اطفای حریق در گیلان و یک پایگاه در گلستان ایجاد کرده است، اما در استان مازندران حتی یک پایگاه اطفای حریق نیز وجود ندارد. امیدواریم با کمک مجلس و دولت، بودجه لازم برای ایجاد و تجهیز پایگاههای کافی اطفای حریق در سطح جنگلهای کشور تأمین شود. البته باید توجه داشت که نیاز ما فقط به پایگاه نیست، بلکه به تجهیزات، نیروی انسانی آموزشدیده و برنامهریزی جامع نیاز داریم.
هر پایگاه باید در ساختار تشکیلاتی تعریف شود
اشرفیپور در ادامه تشریح راهکارهای مقابله با آتشسوزیهای جنگلی، بر ضرورت «ایجاد تشکیلات اداری رسمی» برای پایگاههای اطفای حریق تأکید کرد و گفت: ایجاد پایگاه کافی نیست. هر پایگاه باید در ساختار تشکیلاتی تعریف شده، برای خود ردیف پستی، رئیس، معاون و کارشناسان عملیاتی داشته باشد و نیروهای آن به صورت تخصصی برای این مأموریت آموزش دیده باشند.
وی نقش «آموزش جوامع محلی» را نیز کلیدی خواند و افزود: سازمان منابع طبیعی همواره برنامههای آگاهیبخشی را در مساجد روستاهای بحرانی داشته و بسیاری از «همیاران طبیعت» از همین جوامع، مهارتهای اولیه اطفا را فراگرفتهاند. این اقدام باید مستمر و گسترده ادامه یابد.
علت اصلی خلأ نظارتی؛ توقف طرحهای جنگلداری
معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی در پاسخ به سوالی درباره استفاده از فناوریهایی مانند سنسور و پهباد برای نظارت و پیشگیری، توضیحی اساسی درباره علل زیرساختی ارائه داد: بخش بزرگی از جنگلهای شمال کشور تا پیش از برنامه ششم توسعه، تحت پوشش «طرحهای جنگلداری» بودند. در قالب این طرحهای مصوب، یک مجری (بهعنوان متعهد اصلی) مسئولیت کامل حفاظت و مدیریت جنگل را بر عهده داشت.
وی ادامه داد: تعهدات مجری به دو بخش «حفاظتی» و «فنی» تقسیم میشد. در بخش حفاظتی، مجری موظف بود به اندازه کافی قرقبان و نیروی انسانی داشته باشد، تجهیزات انفرادی اطفا را تهیه و در اختیار آنان قرار دهد و ارتباط پیوسته با اداره منابع طبیعی برقرار کند. همچنین متعهد بود نظارت دائمی داشته باشد تا از وقوع حریق پیشگیری شود. در بعد فنی نیز تعهداتی مانند نهالکاری و حصارکشی داشت.
جاده شریان مدیریت جنگل است
رسول اشرفیپور با اشاره به نقش حیاتی زیرساختها در مدیریت جنگل، اظهار داشت: جاده شریان مدیریت جنگل است. اگر در آتشسوزی «الیت» جادهای تا نزدیکی روستا وجود نداشت، انتقال آن همه نیرو امکانپذیر نبود. در تمام متون جنگلداری دنیا، جاده جزو زیرساختهای اصلی مدیریت محسوب میشود. سازمان منابع طبیعی در دوران فعال بودن طرحهای جنگلداری، ۸ هزار کیلومتر جاده در دل جنگلهای شمال ایجاد کرد.
انتقاد از «طرح تنفس» و خلأ مدیریتی
وی با بیان اینکه اجرای «طرح تنفس جنگل» از ابتدای برنامه ششم ضربه بزرگی به مدیریت اجرایی جنگل وارد کرد، افزود: متأسفانه تصمیمگیرندگان ماده ۳۸ این قانون، به هشدارها و ایرادات کارشناسی بدنه منابع طبیعی توجهی نکردند. در مناطقی که مجری داشتیم، یا آتشسوزی اتفاق نمیافتاد یا بهسرعت مهار میشد. اکنون قسمت اعظم جنگلهای شمال کشور فاقد مجری است.
این مقام مسئول تأکید کرد: هرچند راهکارهای فناورانه مانند دوربین و پهباد میتوانند کمککننده باشند، اما پیشگیری واقعی در گرو احیای نظام مدیریت و حفاظت فعال در عرصه است. این امر نیازمند تأمین اعتبار، نیروی انسانی آموزشدیده و برنامهای مدون است که در طرح ملی ارائه شده، به آن پرداخته شده است.
راهحل جدید: «بسته جنگلداری نوین» و «طرحهای صیانتی»
معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی، راهکار برونرفت از این وضعیت را توضیح داد: بر اساس تکلیف ماده ۳۶ قانون برنامه هفتم، «بسته جنگلداری نوین» را طراحی کردهایم که در آن، ساختار مدیریتی مبتنی بر «حوزه آبخیز» محور است. برای هر حوزه، مدیر، ناظر فنی و ناظر حفاظتی تعیین شده است. همین ناظران بودند که در آتشسوزی ۱۰ آبان الیت به موقع وارد عمل شدند.
وی ادامه داد: در کنار این ساختار، در حال تهیه «طرحهای صیانتی» هستیم. برای سال ۱۴۰۴، این طرحها برای ۲۸ حوزه آبخیز در دست تهیه است. بر اساس ماده ۳ قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها، برای این طرحها مجری خواهیم گرفت. مجری موظف است تعهدات اجرایی از جمله مرمت و احداث جاده، حصارکشی، جنگلکاری، غنابخشی به تودههای جنگلی و حتی «پرورش جنگل» در تودههای جوان را انجام دهد.
این مقام مسئول تأکید کرد: جنگل باید بر اساس تکنیکهای علمی جنگلشناسی و پرورش جنگل مدیریت شود تا به جنگل پایدار تبدیل شده و کمتر در معرض آسیب قرار گیرد. قانونگذار باید این اجازه را به ما بدهد. ما با قوت در حال پیشبرد این طرحها هستیم و هرچه بتوانیم مجریهای توانمندتری را با استفاده از طرحهای صیانتی به کار گیریم، موفقتر خواهیم بود.
فضای احساسی در فضای مجازی؛ بلای جان جنگلها
رسول اشرفیپور با اشاره به اینکه دستمزد مجری باید از محل جمع آوری شکسته افتادهها، ریشه کنهایی که کف جنگل هستند و چوبهای زراعت چوب پرداخت شود، به یک بحث چالشی دیگر اشاره کرد و گفت: متأسفانه یک فضای کاملاً احساسی در فضای مجازی به وجود آمده که میگوید به هیچ وجه نباید چوبهای شکستهافتاده و ریشهکن شده را از جنگلهای شمال برداشت؛ زیرا جزئی از اکوسیستم هستند.
وی این ادعا را رد کرد و افزود: هیچ جنگلبانی که رشته جنگلداری خوانده باشد، چنین حرفی را نمیپذیرد. در تمام کتابهای جنگلداری معتبر دنیا تأکید شده که نهایتاً باید ۱۰ درصد پایههای خشک سرپا در جنگل حفظ شود و بقیه به دلایل "بهداشت جنگل" و "پرورش جنگل" باید برداشت شوند. حتی مرحوم دکتر مهاجر از اساتید برجسته، در کتاب جنگلشناسی خود تا ۳۰ درصد را ذکر کردهاند.
معاون امور جنگل سازمان ادامه داد: ما مبنا را بر همین نظر دکتر مهاجر میگذاریم که مورد اتفاق نظر بسیاری از کارشناسان است. بنابراین، باید تنها ۳۰ درصد از این چوبها را در جنگل باقی گذاشت و ۷۰ درصد دیگر را به عنوان یک "سرمایه ملی" برداشت کرد. با این کار، هم بهداشت جنگل رعایت، هم پرورش جنگل تحقق مییابد و هم از محل درآمد آن، به تعهدات اجرایی و حفاظتی جنگل رسیدگی میشود.
هشدار درباره فشار صرف به دولت و نتیجه نامطلوب
اشرفیپور با بیان اینکه اگر از این ظرفیت داخلی جنگل استفاده نکنیم، مجبوریم فقط بر بودجه دولت تکیه کنیم، هشدار داد: وقتی ما این ظرفیت را استفاده نکنیم، فشار میآوریم به دولت که پول بدهد. بودجه دولت عمدتاً صرف حقوق و دستمزد نیروهای اجرایی میشود و اعتبار کافی برای اجرای طرحهای فنی و حفاظتی باقی نمیماند. این در حالی است که همه جای دنیا از این ظرفیت طبیعی و درونی جنگل برای مدیریت و حفاظت از آن استفاده میکنند.
وی در پایان تأکید کرد: اینکه تصور شود به هیچوجه نباید به چوبهای افتاده دست زد یا پرورش جنگل در تودههای جوان انجام نشود، حرفی کاملاً بدون پایه کارشناسی است. ما حتماً باید از این ظرفیت خدادادی و ملی جنگلهای شمال استفاده هوشمندانه و علمی کنیم تا چرخه حفاظت، مدیریت و توسعه پایدار جنگل به گردش درآید.