خبرگزاری کار ایران

حاجی در گفت‌و‌گو با ایلنا:

پخش روزنامه‌ سلام از همان فرودگاه متوقف می‌شد

آن موقع روزنامه سلام فعالیت داشت و با دیدگاه اصلاح‌طلبانه کار می‌کرد. بعضی از جاها روزنامه را با هواپیما می‌بردند، اما برخی می‌آمدند و روزنامه‌ را از فرودگاه می‌بردند و اجازه نمی‌دادند پخش شود.

مصطفی لطفی: انتخابات ۷۶ هنوز نه برای نسل بعد از آن که برای خود نسل سازنده آن جذاب است. ویژه‌نامه‌ها و مطالبی که هر سال در رسانه‌های مختلف یادی از آن دوران می‌کنند گواه همین موضوع است. اگر قرار باشد یادی دوباره از آن سال‌ها کرد احتمالا مرتضی حاجی گزینه‌ای خاص است؛ چه اینکه مسئولیت ستادهای استانی اصلاح طلبان در آن سال را برعهده داشت و از نزدیک با بسیاری از اتفاقات و خاطره‌های امروز روبه‌رو بود. خاطره‌هایی که از آن یاد می‌کند؛ از گزینه‌های مختلف اصلاح‌طلبان گرفته تا مقطع جدی شدن گزینه قطعی اصلاح‌طلبان و از روز اول شروع فعالیت تا زمانی که نتیجه انتخابات را از رادیو شنید. این گفت‌وگو یادآور خاطراتی است از انتخابات ۷۶ که هنوز هم خواندنی است:

سال ۷۶ فضای پیچیده‌ای داشت. گزینه اصلاح‌طلبان که تا آن موقع خیلی بین مردم مطرح نبود توانست۲۰ میلیون رای را به خود اختصاص دهد. این موضوع را چگونه تحلیل می‌کنید؟

 بحث انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری، از سال ۱۳۷۵ مطرح بود که افراد جدیدی در محافل مختلف مطرح می‌شدند. بحث بر سر این موضوع بود که چه کسی مناسب این کار است. آن زمان در خرداد ۷۵ رهبری جمله‌ای را به این مضمون گفتندکه «به تجربه دریافته‌ایم سلیقه‌ها و گروه‌های مختلف باید برای اداره کشور کار بکنند و در عرصه فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی حضور داشته باشند. از این طریق کشور می‌تواند به سمت توسعه و رشد حرکت کند». این جمله زمینه امیدوار کننده‌ای در آن فضا ایجاد کرد که نشان داد روزنه‌ای برای فعالیت سلایق دیگر، غیر از سلیقه حاکم در آن روز‌ها فراهم است. بنابراین جریان خط امام به دنبال نامزدهایی بودند و در جلسات مختلف راجع به اینکه چه کسی برای نامزدی انتخابات مناسب است بحث می‌شد.

در جناح راست آقای ناطق نوری به عنوان نامزد آ‌نها کاملا مشخص بود. آن موقع جناح خط امام روی نخست‌وزیر دوران دفاع مقدس متمرکز بود. دیدارهایی با ایشان در این زمینه انجام شد و سعی می‌شد او را متقاعد کنند. حتی یادم است این موضوع در روزنامه‌ها نیز مطرح شد و هر کسی نظری را در این‌باره ارائه کرد. این بحث‌ها چند ماهی در رسانه‌ها مطرح بود، هر چند در کنار ایشان صحبت از کسان دیگری نیز بود.

از جمله آقای کرباسچی، مرحوم دکتر حبیبی، آقای هادی خامنه‌ای.

بله؛ در آن دوره گروه‌های جدید سیاسی نیز تشکیل شده بودند؛ مثل جمعیت دفاع از ارزش‌ها که آقای ریشهری کاندید آنها بود. اما مقبولیت زیادی پیدا نکردند یا آقای مرحوم زواره‌ای که به عنوان نامزد مستقل در کارزار انتخاباتی مطرح شده بود. فضای مطبوعات هم بسیار انتخاباتی بود. نخست‌وزیر دوران دفاع مقدس شهریور یا مهر‌‌ ۷۵ در بیانیه‌ای ضمن تشکر از همه مردم و گروه‌هایی که از ایشان درخواست حضور کرده بودند، رسما و قطعا اعلام کرد در انتخابات شرکت نمی‌کند. با این بیانیه به نوعی جناح خط امام احساس خلاء کرد، چون بسیار با امیدواری در این مسیر پیش می‌رفتند و ایشان نیز وعده کرده بودند که با دیدگاه مثبت این نظر را بررسی می‌کنند، اما بدون اینکه در یک جلسه مشورتی دلایل خود را برای نپذیرفتن بگوید، یک دفعه بیانیه‌ای را با این مضمون صادر کرد. آن روز‌ها می‌گفتندایشان دست جناح خط امامی را در حنا گذاشته است.

این موضوع باعث شد رایزنی‌هایی مجددا با افراد دیگر صورت بگیرد. عده‌ای هم اعتقاد داشتند آقای هاشمی بی‌بدیل است و پیشنهاد استمرار ریاست جمهوری ایشان را مطرح می‌کردند. این موضوع بیش از هر گروهی مورد مخالفت جناح اصولگرا قرار گرفت. البته مخالفت آنها و موضعشان درست هم بود. مگر می‌شود در قانون اساسی دست برد تا یک فرد رئیس جمهور بماند.

در رایزنی‌های بعدی جناح خط امامی، شخصیت‌هایی همچون آقای محمد هاشمی یا دکتر حبیبی مطرح شد. در همین رایزنی‌ها بود که کم کم اسم رئیس دولت اصلاحات توسط برخی از افراد مطرح شد و چند ماهی نیز سران گروه‌ها با ایشان رایزنی‌هایی داشتند. یادم می‌آید آن موقع ایشان امتناع جدی نسبت به این موضوع داشتند و خیلی با تندی این موضوع را رد ‌کردند، اما بالاخره پس از استدلال‌های فراوان، متقاعد شد بپذیرد، اما قبل از آن دیداری با رهبری در این زمینه داشتند. گمان می‌کنم اوایل بهمن یا اواخر دی بود که نامزدیشان قطعی ایشان مطرح شد.

این بحث چقدر مطرح بود که خط امام نمی‌خواهد یا نمی‌تواند پیروز انتخابات باشد، بلکه می‌خواستند مقداری رای جمع شود و آنها مورد شناسایی قرار بگیرند؟

هر چند کتابخانه ملی جای پر پرستیژ و فرهنگی بود، اما جای رسانه‌ای نبود و با زندگی عامه مردم زیاد ارتباطی نداشت. ایشان سال‌ها از عرصه سیاسی کنار بودند. در آن روز‌ها ایشان از صحنه مطبوعات و رسانه‌ای دور بودند، بنابراین وقتی چهره‌شان مطرح شد، بسیار نا‌شناس بودند. آن روز‌ها خود گروه‌های خط امام نیز به نوعی پراکنده بودند و در یک نیمچه غربتی قرار داشتند و به عنوان حداقل دستاورد، حضور ایشان در عرصه سیاسی اینگونه مطرح بود که جمعیتی که هوادار خط امام بودند، شناسایی شوند و تجدید انرژی کنند. این موضوع به عنوان حداقل دستاورد مطرح بود، نه اینکه هدف اصلی آنها باشد. اگر نخست‌وزیر دوران جنگ در آن سال می‌پذیرفت و وارد صحنه انتخابات می‌شد، هدف اصلی برنده شدن بود و شانس برنده‌ شدنشان بسیار بود، اما وقتی ایشان نیامدند، کسی ابتدا با قدرت و قوت نمی‌گفت ما پیروز انتخابات هستیم، لذا اولین هدف دست‌یافتنی،‌‌ همان وحدت و حضور نیروهای خط امامی بود.

یادم می‌آید شبی که جلسه‌ای برای مشخص شدن اعضای ستاد اصلاح‌طلبان ترتیب داده شده بود، ماه رمضان بود. آن شب میهمان آقای ناطق نوری در مجلس بودم، هرساله ایشان جلسات مستمر این‌چنینی را با مدیران سابق وزارت کشور داشت و ما هم در آن شب آنجا بودیم.  بعد از افطار سریع‌تر بیرون آمدم تا به آن جلسه برسم. آقای رئیس دفتر آقای ناطق که به بدرقه من آمده بود، سوال کرد با اعلام نامزدی ایشان چه می‌شود؟ گفتم رقابت اصلی با آقای ناطق نوری است. ایشان پرسید نتیجه چه می‌شود. گفتم نتیجه از نظر ما این است که هشت میلیون نفر بیشتر در انتخابات شرکت می‌کنند و انتخابات پرشور‌تر می‌شود و جمهوری اسلامی تقویت می‌شود که به نظر من این خود دستاورد بسیار بزرگی است. اما بعد از روزهای اولیه شرایط متفاوت شد و استقبال‌های پرشور مردم شهرستان‌ها خیلی زیاد بود. حتی ادبیات ایشان در مواجهه با مردم کار بسیار بزرگی را انجام داد و توانست دل‌ها را فتح کند.

به جز این مسئله، چه عاملی باعث شد در آن شرایط سکوت رسانه‌ای، گزینه اصلاح طلبان تبدیل به یک شخص محبوب در سطح کشور شوند و ۲۰ میلیون رای به خود اختصاص دهد؟

ابتدا وضعیت ایشان زیاد در شهرستان‌ها مناسب نبود و جو منفی علیه ایشان وجود داشت. در زمان حضور ایشان در وزارت ارشاد، از شبنامه‌ها برای نشان دادن مخالفت با وی استفاده می‌شد و مخالفان به صورت ناشیانه قطعاتی از کتاب‌ها و نشریات انتخاب می‌کردند و به عنوان یک کار سبک در سطح کشور پخش می‌کردند و مستند به آن، علیه وزارت ارشاد موضع می‌گرفتند که این فشارها در سال‌های وزارت منجر به استعفای ایشان شد.

در سال‌های انتخابات این موضوعات به عنوان منبع منفی علیه اصلاح‌طلبان استفاده می‌شد. در مقابل باید به این موضوع بپردازیم که چه چیزی باعث شد انتخاب اصلاح‌طلبان دل‌های مردم را به دست بیاورد. در این بین باید دو-سه موضوع را با هم دید؛ در درجه اول شخصیت ایشان و چهره بشاش و جذاب و احترام فوق‌العاده‌ای که برای مردم و مخاطبان در بیان و رفتار قائل بود، بسیار اهمیت داشت. ایشان آشنایی خاصی به فرهنگ‌های مختلف داشت؛ به طوری که یادم می‌آید به هر نقطه‌ای که وارد می‌شدند، بهتر از یک کارشناس از فرهنگ آن منطقه سخن می‌گفت. این در دل‌های مردم نفوذ می‌کرد. متقابلا مردم در آن فضا احساس می‌کردند مطالبات خودشان را می‌توانند در برنامه‌هایی که ایشان اعلام کرده بود، ببینند. باور داشتند او می‌تواند فضا و شرایطی مهیا کند که کرامت انسانی بروز و ظهور بیشتری داشته باشد.

ایشان با مردم با زبان خودشان صحبت می‌کرد؛ فضا بسیار آماده این نوع مباحث بود. بخش دیگر از کار را هم گروه‌های طرفدار رقیب انجام دادند. آ‌نها تبلیغات افراط‌ گونه‌ای در صدا و سیما از رقیب اصلاح‌طلبان انجام دادند. هرچند ایشان رئیس مجلس بود، ولی همیشه در صدر اخبار بود و مردم احساس می‌کردند حاکمیت می‌خواهد چیزی را به زور به آنها القا کنند و بگویند آقای ناطق شخص مطلوب است. یادم می‌آید مدیران سطوح مختلف امضاهایی جهت حمایت از آقای ناطق جمع آوری کرده بودند که این خود همان باور را در مردم تقویت کرد. برخی جا‌ها درب مساجد را به رویشان می‌بستند. بنابراین باید گفت یک بخش قضیه به جذابیت‌ها و برنامه‌های خود ایشان و اصلاح طلبان و بخش دیگر به مظلومیتشان مقابل حرکات رقیب مربوط بود که باعث شد مردم بیشتر به ایشان رجوع کنند.

یک بار گفتید «همان روزهای اول به کاندیدای جریان خط امام گفتم اگر قصد رئیس‌جمهور شدن ندارید به ما بگویید تا برویم». چطور مطمئن بودید اصلاح طلبان رای دارند؟

یادم می‌آید نظرسنجی‌هایی انجام شد. در روزهایی اول که بحث کاندیداتوری تازه مطرح شده بود، در یک نظرسنجی حدود ۲۷ یا ۲۸ درصد به آقای ناطق نوری رای داده بودند و حدود ۱۶ یا ۱۷ درصد به کاندیدای ما. بالای ۴۰ درصد اعلام کرده بودند که هنوز هیچ تصمیمی نگرفته‌اند. این نتیجه نظرسنجی خود یک امیدواری را ایجاد کرد، چون تحلیلی که روی این نظرسنجی انجام شد این بود که آقای ناطق شخص ناشناخته‌ای نیستند و اگر کسی گفته به ایشان رای می‌دهد، همین گروه هستند، اما رای چهره‌های جدیدی که مطرح می‌شوند، بیشتر خواهد شد. در نظرسنجی بعدی که سه هفته دیگر انجام گرفت، رای ما ۲۶ درصد شد، اما آقای ناطق‌‌ همان ۲۸ درصد باقی مانده بود که این موضوع ما را مطمئن کرد. آن جمله‌ای هم که شما گفتید و من جسارت کردم و آن روز‌ها بیان کردم، مربوط به زمانی بود که از یک سفر استانی سخت برگشته بودیم و روز کارگر بود. قرار بود یک میتینگ کارگری برگزار شود، از همه کاندیدا‌ها دعوت کرده بودند. قرار بود گزینه اصلاح‌طلبان هم برود. ما به او گفتیم بروید و ایشان گفتند نمی‌روم. در آن موقع به ایشان یادداشتی نوشتم و گفتم اگر قصد رئیس جمهور شدن ندارید، به ما بگویید برویم دنبال کارمان که بعد ایشان تماس گرفت و زمان و مکان جلسه را پرسیدند و به آنجا رفتند که چقدر هم استقبال شد.

چطور شد شما به عنوان رئیس ستاد انتخابات انتخاب شدید نیرو‌ها را چگونه انتخاب کردید؟

 رییس دولت اصلاحات در آن فضا تصورشان این بود که شخصی متعادل و ملایمی هستم و می‌توانم در آن سمت مثمرثمر باشم، لذا دستور دادند، من هم اطاعت کردم. مشکلات در ستاد انتخاباتی سراسر کشور بسیار زیاد بود. گروه‌های خودسری که هنوز هم هستند و کارهایی انجام می‌دهند، آن زمان هم بودند و قدرت هم داشتند و برخی جا‌ها می‌رفتند و اعلام نفوذ می‌کردند. مثلا آن موقع روزنامه سلام فعالیت داشت و با دیدگاه اصلاح‌طلبانه کار می‌کرد. بعضی از جاها روزنامه را با هواپیما می‌بردند، اما برخی می‌آمدند و روزنامه‌ را از فرودگاه می‌بردند و اجازه نمی‌دادند پخش شود.

چقدر میان اصلاح طلبان این نگرانی بود که اتفاق خاصی بیافتد؟

یادم هست آن روز‌ها گزارش‌های زیادی مبنی بر این موضوع می‌آمد. در بعضی از شهرستان‌ها برگه‌های رای پیشاپیش نوشته شده بود و به آقای رفسنجانی که رئیس‌جمهور بود، گزارش می‌شد و ایشان تیم‌هایی را برای بررسی این موضوع فرستادند، اما خود دولت بسیار جدی و سریع اقدام می‌کرد و آقای بشارتی نسبت به مواردی که به ایشان گزارش می‌شد، بسیار خوب عمل می‌کرد. در آن روز‌ها در تهران جلساتی در استانداری برگزار می‌شد. در یکی از این جلسه‌ها معاون استاندار طوری صحبت کرده بود که بوی حمایت از یکی از نامزد‌ها را می‌داد و چند نفر گزارش کردند و آقای بشارتی آن معاون استاندار را توبیخ کرد. در برخی جا‌ها که شایعه شده بود برگه رای نوشته‌اند؛ رئیس‌جمهور شخصا نماینده فرستاد و بررسی شد که در بعضی جا‌ها قبل از روز رای‌گیری برگه رای بیرون آمده بود. در یکی از شهرهای لرستان مردم طوماری را با این مضمون امضا کردند و فرستادند که وقتی ما اول وقت رفتیم رای بدهیم در صندوق‌ها رای وجود داشت. این موضوعات در آن فضا وجود داشت، اما از آنجا که اختلاف رای زیاد بود، این خرده ریز‌ها زیاد به چشم نیامد.

رابطه وزارت کشور و شورای نگهبان در آن فضا چطور بود؟

رابطه بدی نبود. البته در تعیین صلاحیت‌ها طوری عمل شد که اصلا خوشایند نبود چراکه برخلاف رویه گذشته که به ترتیب الفبا اعلام می‌کردند، این بار به ترتیب رایی که در شورای نگهبان آورده‌اند، این موضوع اعلام شد که این خود معنی حمایت صریح را می‌داد.  از اینکه بگذریم زیاد مشکلی وجود نداشت. تنها یک ایراد به محل ساختمان ستاد انتخاباتی در تهران وارد بود که هرچند همه جهات قانونی استفاده از ساختمان لحاظ شده بود، عنوان شد ساختمان دولتی و متعلق به روزنامه همشهری است. این را به دادگاه دادیم و دادگاه هم برائت اعلام کرد. در زمان انتخابات با توضیحاتی که ارائه کردیم، یک تیم فرستاده شد و ساختمان را پلمپ کردند، اما آقای هاشمی اقدامی کردند و گفتند که قوه قضاییه اجازه دهد این دو روز نیز بگذرد و بعد از آن اقدامی را انجام دهند. این موضوعات آزاردهنده بود و اگر تدبیر دولت به کار نمی‌رفت، شاید موضوعات دیگر اتفاق می‌افتاد. در آن روز‌ها فضای کل کشور اصلاح طلب شده بود و کسی با این جور چیز‌ها نمی‌توانست آن را به هم بزند.

روز اعلام رای کجا بودید؟

همان روزی که انتخابات برگزار می‌شد، طرف عصر آرای برخی از حوزه‌های کوچک مشخص شده بود. اولین حوزه‌ای که خبر آن آمد، فکر کنم متعلق به سفارت ایران در چین بود که حدود ۸۰درصد آرا به اصلاح طلبان اختصاص داشت و دومین حوزه‌ای که آرا در آن مشخص شد یکی از مناطق استان ایلام بود که آرا در این دو حوزه بسیار به هم نزدیک بودند. از آنجا دیگر میزان رای مشخص شد.

اما روز بعد که باید نتیجه اعلام می‌شد، در اعلام نتیجه یکسری تغییرات اتفاق افتاد. من به جلسه ماهانه خود با اعضای وزارت صنایع سنگین که سابقاً عضو آن بودم، می‌رفتم. ساعت هفت و هفت و نیم شب بود در حال رانندگی بسیار نگران بودم که چرا نتیجه اعلام نمی‌شود. در راه تلفن از وزارت کشور زنگ زد و گفتند فیلم تبلیغاتی‌تان را به دست ما برسانید.

 می‌خواهیم پیروزی را در اخبار ساعت ۸ اعلام کنیم. بالاخره آن زمانی که نتیجه اعلام شده بود، من در ماشین بودم.

جنبش دوم خرداد و تبدیل شدن آن به دولت اصلاحات را یک نقطه عطف و آرمانی می‌دانید یا یک تجربه؟

انسان همیشه صاحب اراده و تصمیم است و نسبت به شرایط، تغییر می‌کند. بنابراین امروز باید تکثر در جامعه پذیرفته شود و جامعه نمی‌تواند تک قطبی باشد و جامعه‌ای را هم که تک‌قطبی نباشد، نمی‌توان تک قطبی اداره کرد؛ یعنی نمی‌شود کسی بگوید تا ابد باید صاحب یک سلیقه سیاسی سرکار باشد. در این مسیر معقولیت بسیار مهم است، اگر سلیقه‌ آنها را قبول داشتند، باید بمانند وگرنه باید جایگزین آن، سلیقه دیگری باشد. حمایت مردم هم با بخشنامه و سخنرانی حاصل نمی‌شود.

آن زمان در حرکت انتخاباتی دوم خرداد، مردم نشان دادند به دنبال نوعی تغییر هستند که البته در چارچوب اصل نظام جمهوری اسلامی ایران این تغییر هم خوشبختانه اتفاق افتاد. همان عبارتی که از رهبری نقل کردم، بسیار عبارت تعیین‌کننده‌ای بود که در آن سال‌ها مردم به این باور برسند که کسی دنبال تحمیل یک سلیقه خاص نیست و بار‌ها هم ایشان در مناسبات خاص اعلام کردند «من یک رای دارم و کسی هم مطلع نیست به چه کسی رای می‌دهم و همیشه اعلام می‌کنم هرکس را هم مردم انتخاب کنند، او را تنفیذ می‌کنم.» انصافاً هم دولت اصلاحات را تا روز آخر حمایت کردند. بنابراین جنبش خرداد در سال ۷۶ خواست اکثریت مردم بود و امروز هم هست و دارای اعتبار بسیاری است، سال ۹۲ هم دیدید انتخاب آقای روحانی قطعاً موثر از این موضوع بود و اصلاح‌طلبان نقش تعیین‌کننده‌ای داشتند. بنابراین این موضوع باید به عنوان یک واقعیت پذیرفته و تمکین شود. برخی‌ بی‌جهت سعی می‌کنند در برابر اراده مردم مقاومت کنند و جامعه را یک قطبی تلقی کنند. امروزهمه باید بدانند این حربه بسیار بدی است که گروه یا جریانی بخواهد گروه دیگر را متهم کند و خود را اصل بداند. کسی هم نمی‌تواند از صبح تا شب بیاید جلوی این آقایان بایستد و بگوید اشهدان لا الله الاالله.

امروز انتخابات بسیار مهمی در کشور در پیش داریم. دولت تدبیر و امید با رای اکثریت مردم بر سر کار آمده و مسئولیت دارد. مسئولیت دولت خدمت به همه مردم است، اما موانع بسیاری در مسیر دولت وجود دارد. توقع این بود که مجلس حداقل نسبت به نتیجه انتخابات سال ۹۲ تغییری در رفتار خود به وجود بیاورد ولی گاهی احساس می‌شود مجلسی‌ها زیاد از این مسئله خشنود نیستند و همراهی نمی‌کنند. ان‌شاءالله مجلس آینده مجلسی باشد که اکثریت خواست مردم باشد و نمایندگان همدلی و همراهی بیشتری با دولت داشته باشند، زیرا کار‌ها در کشورباید پیش برود والا کش‌مکش چیزی جز خسارت برای کشور ندارد. ان‌شاءالله هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرایان همت کنند اما اصلاح‌طلبان باید بیشتر احساس مسئولیت کنند و همدل‌تر با دولت حرکت کنند تا الگویی که در قانون چشم‌انداز ترسیم شده، محقق شود که این هم جز با همراهی دولت و مجلس و پشتیبانی مردم ممکن نخواهد بود.

کد خبر : ۲۷۸۹۶۹