خبرگزاری کار ایران

میرکریمی: جشنواره فیلم فجر یک قدرت‌نمایی برای دیپلماسی عمومی کشور است

asdasd
کد خبر : ۴۷۷۸۴۵

رضا میرکریمی با حضور در برنامه «چشم شب روشن» به ارائه توضیحاتی در خصوص راهبردهای کلان و برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته در سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر پرداخت.

به گزارش ایلنا، میرکریمی به عنوان دبیر سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر در گفتگو با اکبر نبوی ضمن تشریح استراتژی های اتخاذ شده در این جشنواره از شهید مرتضی آوینی، زنده یاد عباس کیارستمی، جایگاه سینمای ایران در سینمای اعتراضی جهان و چانه زدن های به گفته ی وی «بی نتیجه» با سیاستمداران نیز سخن گفت.

شهید آوینی اگر زنده بود، به مخاطب جهانی فکر می کرد

در ابتدای این برنامه نبوی ضمن گرامیداشت یاد شهید مرتضی آوینی و اشاره به وجوه متفاوت شخصیت وی، به طرح این سوال پرداخت که از نظر میرکریمی کدام بخش شخصیت شهید آوینی از اهمیت بیشتری برخوردار است؟

میرکریمی از «تازگی» و «کاشف بودن» شهید آوینی نام برد و گفت: در فضایی که ما در زمان جنگ تجربه می کردیم و آثار زیادی درباره جنگ ساخته می شد، احساس می کردم هر هفته صدا و تصاویری پخش می شد که تجربه جدیدی را انتقال می داد؛ گویی فردی که پشت این تصاویر و این صداها بود، در اول صف قرار داشت. کاشفان همیشه اول صف هستند، چشم اندازی می بینند و دوست دارند هرآنچه در معرض آن چشم انداز اتفاق افتاده و قرار گرفته را با آدمهایی که ته صف هستند به اشتراک بگذارند. بقیه هم پیرو محسوب می شوند و در بهترین حالت، در آن حظ با فرد پیشرو شریک می شوند. به قول جناب صالح علا آن آدمی که آن جلو است، زبل است. و زمانی که بتواند آنچه می بیند را با دیگران به اشتراک بگذارد، تبدیل به هنرمند می شود و شهید آوینی این کار را می کرد.

وی ادامه داد: برای من صحبت کردن راجع به شهید آوینی سخت است چون او را از نزدیک درک نکردم، هرچند در مراسم تشییع جنازه اش شرکت داشتم. آوینی به نظر من یک متغیر است، مثل یک کاشف. همواره یک ظرفیت معنوی آزاد برای دریافت های جدید در وجودِ خود داشت. او در مواجهه با بحران ها و تحولات نگرانی ندارد. آنها را می سنجد، بخش هایی را می پذیرد، ممکن است اشتباه کند و بعد آنها را اصلاح می کند. این کار خطر دارد و وقتی خود را برای داده های جدید آزاد می گذارید و این تغییر را می پذیرید، در واقع خطر می کنید. ممکن است نظر اشتباهی هم بدهید و اصلاحش کنید، یا ناقص باشد و کاملش کنید، ولی این مانع از حرکت رو به جلوی شما نمی شود، چون آماده پذیرش هستید.

کارگردان «خیلی دور، خیلی نزدیک» اضافه کرد: همین تغییر و آمادگی پذیرش معانی جدید و این کنجکاوی بود که از او آوینی ساخت؛ آن آوینی که حرف های تازه داشت. حرفهایی که جای دیگری نشنیدید و آن را فردی که تازه دست به کشف زده، صمیمانه با شما به اشتراک می گذارد. حرف هایی در ساده ترین واژگان که به نظر شعاری هم می آمد ولی بر آن صدق حاکم بود و شما کاملا آنرا درک می کردید.

میرکریمی تاکید کرد: الان به بزرگانی مثل آوینی که شهید شدند نگاه می کنیم، دوست داریم آنها را در یک قالب و از منظر مورد پسند خودمان فریز کرده و یک موجود جامد از آنها بسازیم. آن متغیر بودن شاید از نظر ما یک عیب باشد، یا فکر می کنیم که بهتر است راجع به آن حرف نزنیم. می توانیم فرض کنیم اگر شهید آوینی زنده بود چه کار می کرد؟ من می توانم فرض کنم اگر زنده بود، به مخاطب جهانی فکر می کرد. یعنی در مسیری که در حال پیمودنش بود، حتما به مخاطب بیشتر فکر می کرد. و سعی می کرد این تجربه اش را با تعداد بیشتری از افراد به اشتراک بگذارد.

این کارگردان سینمای ایران افزود: ولی در هر صورت پرونده آوینی در زمان حیاتش، در یک جغرافیای زمانی بسته می شود و ما مجبوریم الان بر اساس آن محدوده صحبت کنیم. در آن محدوده، این تازگی و این صدق برای من جذاب بود. ضمن اینکه از مسائل شیرین زندگی آوینی، شهادت اوست که برخلاف آنچه در تیتراژ اول برنامه اش می آمد که در باغ شهادت را بستند، ولی نبسته بودند؛ او خود ثابت کرد که شهادت یک نقطه ذوب و درجه ای از کمال است که درِ آن اصلا بسته نمی شود. در واقع این شهید است که خودش را به تاریخ تحمیل می کند، نه اینکه واقعه تاریخی شهید را انتخاب کند. شهید سرهنگ صیاد شیرازی نیز همینگونه بود. در جبهه جنگ که درهای شهادت باز بود، اتفاقی برای او نیفتاد و شهادت روزی برای او اتفاق افتاد که زمانش رسیده بود.

وی ادامه داد: چنین انسان هایی خودخواه هستند؛ یک خودخواهی خیلی خوب و مقدس. گفته می شود که ما دین زیادی به شهدا داریم، اما فکر می کنم که در معادله ای که باید در آن دنیا پاسخ بدهیم، ما به کسی به غیر از خودمان دین نداریم. آنها دین شان را به خودشان ادا کردند، در بهترین حالت ما نیز باید دین مان را به خودمان ادا کنیم. این آن خودخواهی است که اجازه نمی دهد وقتت را تلف کنی و آنگونه که من شهید آوینی را درک کردم، او در این مسیر بود.

بخش بین الملل جشنواره فجر رویدادی بی اهمیت و پرخرج شده بود

در ادامه برنامه، نبوی از میرکریمی خواست تصویری از دوره قبل و دوره پیش روی جشنواره جهانی فیلم فجر ارائه دهد و میرکریمی پاسخ داد: یکسال و نیم پیش دکتر ایوبی به من پیشنهاد کرد مسئولیت این جشنواره را بر عهده بگیرم. جشنواره ملی فجر که در ایام پیروزی انقلاب برگزار می شود سبقه مردمی قابل اعتنایی پیدا کرده و تبدیل به یک آیین ملی باشکوه شده و مردم بدون هیچگونه بیلبورد و تبلیغی خود را برای تماشای فیلم های آن آماده می کنند؛ نمایشگاهی بزرگ از دستاوردهای سالیانه سینمای ایران برای عرضه به مردم که بعضا به اشتباه عرضه به مسئولین تلقی می شد.

کارگردان «کودک و سرباز» افزود: اما سالهاست در جلسات کارشناسی به مدیران گفته ام پاشنه آشیل جشنواره فجر، بخش تخصصی آن است. آلوده کردن این جشنواره به قضاوت های تخصصی پیچیده و با جوایز پر تعداد، که بیشتر مباحث درون سینمایی است و زیاد ربطی به مردم ندارد، به جشنواره آسیب می زند. بخش بین المللی جشنواره فجر که در ذیل آن برگزار می شد نیز تقریبا گم شده و تبدیل به یک رویداد بی اهمیت پرخرج شده بود. آنقدر در حاشیه بود که اساسا متوجه نمی شدید چه کسی می آید و می رود. به شخصه به عنوان یک فیلمساز شاید ده سال بود که در آن جشنواره به جز بعضی از مهمانی هایش حاضر نمی شدم.

وی ادامه داد: بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر در سال های ابتدایی خود وضعیت بهتری داشت ولی این اواخر تبدیل شده بود به یک ضمیمه ی فوق العاده تخصصی و نسبتا لوکس. با توجه به اینکه مردم به فیلم ایرانی اقبال داشتند، سالن هایش هم خالی می ماند و اصلا معلوم نبود دارد با چه هدفی برگزار می شود. این جداسازی با این نیت بود که یک جشنواره تخصصی و کمی نخبه گرا، همزمان چند هدف سینمایی، فرهنگی و حتی اهدافی در حوزه دیپلماسی عمومی را توامان پیگیری کند. یعنی تبدیل به یک گردهمایی باشکوه قابل اعتنا از جمع کارشناسان سینمای جهان شود برای تبادل دانش های سینمایی و تبادلات فرهنگی از منطقه با جهان.

تبدیل یک جشنواره پیرو به جشنواره ای پیشرو

دبیر سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر اضافه کرد: زمانی تصمیم به جدایی جشنواره جهانی از بخش ملی گرفته شد که در منطقه ما بحران های سیاسی زیادی ایجاد شده بود و تعدادی از جشنواره های مهمی که اینجا وجود داشتند مثل جشنواره قاهره، دمشق، بخاطر مسائل سیاسی داخل کشورشان دچار مشکلات جدی شده بودند. فضای خوبی ایجاد شده بود برای اینکه ما که سینمای قدرتمند و شناخته شده ای داریم، جشنواره ای هم اندازه ی سینمای خودمان نیز داشته باشیم و در خاورمیانه، آسیای میانه و بخشی از قفقاز نقطه ای باشیم برای معرفی سینمای این منطقه. فراموش نکنیم در یکی از کشورهای جنوب ایران هم روی دو جشنواره خیلی پر خرج سرمایه گذاری شد که تبدیل به هاب منطقه شوند، اما به رغم پول هایی که خرج کردند، نشد. چون ساختمان را می شود با پول ساخت ولی فرهنگ را نمی شود. در نتیجه جای خالی چنین جشنواره ای در کشور ما احساس می شد.

میرکریمی ادامه داد: با این جداسازی و زمان یابی صورت گرفته که من در آن چندان دخالتی نداشتم، طبیعی بود که جشنواره در سال اول خود با نواقصی برگزار شود. بعد که جشنواره به من سپرده شد، اهدافی را برای آن طراحی کردیم و قیافه جشنواره را تغییر دادیم؛ جشنواره را از جشنواره ای که بیشتر ویترین و تشریفات داشت و خدمات فراوانی به مهمانان خارجی می داد، به جشنواره ای تبدیل کردیم که به لحاظ علمی فربه شد و محلی شد برای ورکشاپ های علمی بسیار جدی. به این ترتیب قاعده و اصول پذیرایی و تشریفات جشنواره ما، از آن شکل برگزاری که در کشورهای ثروتمند همسایه وجود داشت جدا شد و شکل استانداردتری به خود گرفت؛ خدمات کمتری به مهمانان دادیم، هتل ها را ارزان تر و در مرکز شهر انتخاب کردیم و سطح تماس سینماگران ایرانی با سینماگران خارجی را روز به روز افزایش دادیم. طوری که این افراد در طول روز با هم فیلم دیده و حرف می زنند، و این چیزی بود که قبلا کمتر اتفاق می افتاد.

وی افزود: از همه مهم تر تصمیم گرفتیم آن را از یک جشنواره پیرو، تبدیل به یک جشنواره پیشرو کنیم. اینکه فیلم های موفق سینمایی در جشنواره های مهم دنیا را دوباره اینجا به نمایش بگذاریم و دوباره به آنها جایزه بدهیم، هنر نیست. ضمن اینکه آنها بر اساس ذائقه، علایق و راهبردهای فرهنگی خودشان فیلم ها را انتخاب کرده و جایزه می دهند که امری طبیعی است. هیچ جشنواره بین المللی در هیچ کجای دنیا برگزار نمی شود مگر اینکه منافع ملی آن کشور سرلوحه کارشان باشد.

* تمرکز جشنواره جهانی فیلم فجر بر منطقه

میرکریمی صحبت های خود را اینگونه ادامه داد: جشنواره جهانی فیلم فجر نیز باید بر اساس ذائقه خود، معرف سینماگران جدید هم باشد. یعنی مکانیزمی داشته باشد که خود نیز دست به کشف بزند. به جاهای دیگری سر بزند و از جاهایی فیلم تهیه کند که در نگاه اول به نظر معتبر نمی آیند و جزو رده های اول دنیا نیستند. منطقه و کشورهای همسایه را جدی بگیرد، مخصوصا کشورهایی که به اتکا به سینمای ایران نیاز دارند و ما رگه سینمای خودمان یعنی ساده دیدن و زندگی جاری مردم را در سینمای آنها می بینیم؛ کشورهایی مانند قزاقستان، گرجستان، آذربایجان، ترکیه و سینمای بسیار نوپای عراق. همینطور سینمای سوریه که حالا واقعا نیازمند کمک بود، چون سینمایی داشت که الان تقریبا وجود ندارد. یا افغانستان و تاجیکستان که کشورهایی با مشترکات فراوان هستند و سینمای آنها خیلی دوست دارد به سینمای ایران نزدیک شود.

کارگردان «به همین سادگی» اظهار داشت: برای اینکه سینمای این کشورها هم پایگاهی قابل اتکا داشته باشند، باید اهداف را به گونه ای طراحی می کردیم که بتوانیم ذائقه خودمان را داشته باشیم و همزمان دنبال دیکته کردن آن نباشیم؛ در عرصه فرهنگ تعامل باید دو طرفه و بر اساس نیاز متقابل باشد. دنبال کپی کردن هم نباشیم که کاتالوگ فلان جشنواره را بخوانیم و بعد فیلم های منتخب آنها را بیاوریم نمایش بدهیم. خوب است که فیلم های تحسین شده دنیا را نمایش دهیم، اما در بخش خودش. در بخش رقابتی باید انتخاب های خودمان را داشته باشیم.

میرکریمی در پاسخ به سوال نبوی در این خصوص که چند درصد از فیلم های جشنواره سال گذشته و امسال انتخاب خودتان بوده گفت: این یک کار درازمدت است و در حال حاضر نمی توان ادعا کرد به طور کامل انجام شده است. سال گذشته از مجموع 65 فیلم خارجی، 17 فیلم برای اولین بار در آسیا به نمایش در آمد. یعنی دیگر جشنواره های آسیایی آنها را کشف نکرده بودند و ما آنها را به نمایش در آوردیم. به غیر از فیلم های ایرانی، حدود هفت یا هشت فیلم داشتیم که اساسا برای اولین بار در یک جشنواره بین المللی به نمایش در می آمدند. این یک دستاورد خوب به حساب می آید و امسال این تعداد افزایش پیدا کرده است.

وی ادامه داد: حداقلی برای خودمان در نظر گرفتیم که اگر فیلمی بخواهد در بخش های اصلی ما حضور داشته باشد نباید پیش از این در منطقه آسیای مرکزی، خاورمیانه و قفقاز در هیچ جشنواره مهمی حضور پیدا کرده باشد. یعنی فیلمساز باید ما را به یک جشنواره مهم تر در منطقه ترجیح داده باشد. ذائقه ای که می گوییم هم بر اساس فرهنگ و اعتقادات ماست مثل ارزش های خانوادگی، اخلاق، معنویت و همه آنها چیزهایی که به سینمای ایران هویتی متمایز بخشیده است. این جشنواره می تواند پایگاه عرضه و ظهور آنها باشد، البته به شرط استمرار و اینکه اینجا روز به روز قدرتمندتر شود.

نگاه سیاه و سفید به جشنواره ها

در بخش دیگری از این گفتگو، نبوی نظر میرکریمی را درباره سیاسی یا غیرسیاسی بودن جشنواره ها در سطح جهان جویا شد و میرکریمی در پاسخ گفت: به نظر من همه ی جشنواره ها سیاسی هستند، ولی چیز مطلقی وجود ندارد. هیچ رویدادی برگزار نمی شود مگر اینکه منافع ملی آن کشور را لحاظ کند. پس سیاسی هستند، اما با غلظت و نسبت و اندازه و شکل های متفاوت. کما اینکه ما هم اینگونه هستیم و اهداف خودمان را دنبال می کنیم. خوشبینی است اگر فکر کنیم کسی محض رضای خدا با بودجه دولتی فعالیت فرهنگی می کند و اهدافی صرفا فرهنگی و هنری دارد. چنین چیزی وجود ندارد.

دبیر سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر افزود: ولی این دلیل نمی شود که هرچه در آن جشنواره ها اتفاق می افتد از آن نگاه سختگیرانه عبور کرده باشد. چون اولا نسبت ها متفاوت است و ثانیا در سالهای مختلف با توجه به بحران های موجود این قضیه شکل متفاوتی پیدا می کند. پس فرصت ها تقسیم شده و باید آنها را پیدا کرد. به عنوان کسی که در فستیوال های مختلف حضور داشته و سال گذشته هم به دلیل مسئولیتم فیلم های زیادی دیدم، اصولا سینمای مستقل و آلترناتیو دنیا، سینمای معترض است. همه جای دنیا از آمریکا و ژاپن تا آمریکای لاتین و فرانسه و.. همینطور است.

وی ادامه داد: اینطور نیست که فکر کنیم فقط در ایران است که فیلم اجتماعی منتقدانه ساخته می شود. این جشنواره ها اساسا محل روشنفکران معترض است. یعنی فرصتی برای عرضه و فضای مناسبی برای آثاری هستند که در تیراژ زیاد دیده نمی شوند و فضای سینمای صنعتی را در اختیار ندارند و جزو سینمای مسلط نیستند. مثال های فراوانی در این زمینه وجود دارد؛ مثلا فیلمی که در آمریکا توسط رامین بحرانی فیلمساز ایرانی ساخته شده و به شدت فیلمی تلخ و سختیگرانه نسبت به نظام مستبدانه بانکی آمریکاست که با بی رحمی تمام خانه ها را از چنگ وام گیرندگان در می آورد. این فیلم در بسیاری از جشنواره های مهم هم به نمایش در آمده است.

میرکریمی اضافه کرد: پس اگر فیلمی که از ایران رفته سیاه نماست، چه اسمی روی آن فیلم ساخته شده در آمریکا می توان گذاشت؟ یا مثلا فیلم کن لوچ ساختار رفاهی انگلستان را صد در صد زیر سوال می برد و معترض است و از طبقه مستضعف و ستمدیده دفاع جانانه و انسانی می کند، ولی نخل طلای کن را می گیرد. و بسیاری فیلم های دیگر که از جمله از کشور خودمان رفته اند و جایزه گرفته اند. پس با یک تعریف واحد و یک نگاه مطلق چگونه می توان در این باره داوری کرد؟ به نظر من اینها فرصت هایی است که می توان از آن استفاده کرد، با اینکه می دانیم در همه جای دنیا بالاخره سیاست همواره پشت همه چیز است.

جشنواره جهانی فیلم فجر؛ یک فرصت مطالعاتی

وی در پاسخ به این سوال نبوی که در جشنواره جهانی فیلم فجر چه جایگاهی برای سینمای معترض به وضع موجود جایگاه در نظر گرفته شده، گفت: جشنواره جهانی فیلم فجر هم قصد چنین کاری را دارد و این کار را هم کرده است؛ به بسیاری از کسانی که علاقمندان مستقیم سینما نیستند ولی در حوزه های دیگر تحقیق و کار می کنند مثل مردم شناسی، جامعه شناسی، قوم نگاری و... گفته ایم این یک فرصت مطالعاتی است. به این دلیل که وقتی تیراژ رسانه ها تیراژ از حدی بالاتر می رود، از میزان حقیقتی که در آنها قابل کشف است کاسته می شود، چون بالاخره نظام سرمایه صاحب آن شده است. در تیراژ بالای روزنامه ها، بنگاه های خبری و.. اینگونه است.

میرکریمی اضافه کرد: اما در سطوح پایین تر حجم حقیقت بیشتری را می توان کشف کرد، اگرچه نمی توان گفت تمام آن حقیقت و واقعیت است. سینمای مستقل و کم تیراژ هم از این جنس است. وقتی فیلم تجاری هالیوودی یا بالیوودی می بینید این برای شما یک فرصت مطالعاتی برای آشنایی با آمریکا یا هند محسوب نمی شود. بلکه شِمایی دیگر است که بخشی از واقعیت را نیز با خود دارد. ولی در این جنس از سینمای جشنواره ای، واقعیت بیشتری آشکار است چون با استقلال بیشتری ساخته شده است و وقتی کنار هم جمع می شوند، یک فرصت مطالعاتی برای ما فراهم می آورند.

صدای اعتراض در تمام دنیا بلند شده است

نبوی در پاسخ به گفته های میرکریمی این سوال را مطرح کرد که در چنین جنسی از سینما، تکلیف اثرگذاری و ارتباط گیری با مخاطب عمومی در سطح بین المللی چه می شود؟ میرکریمی پاسخ داد: این یک جنگ و منازعه است، نه یک انتخاب. اگر انتخاب یک هنرمند این باشد که مخاطب کمتری داشته باشد، به نظر من کار اشتباهی است. هیچ هنرمندی در شرایط عادی دوست ندارد مخاطب کمی داشته باشد. اما بحث جنگ و منازعه است. شما یک رادیو راه اندازی می کنید تا جلوی بسیاری از بنگاه های پر قدرت خبری که نظام سرمایه آنها را اداره می کند، صدایی را به گوش چند نفر برسانید. اساسا برای موفقیت در این مبارزه و جذب مخاطب بیشتر باید گردهمایی این چنینی شکل بگیرد.

این کارگردان سینمای ایران افزود: اگر کالایی لوکس سفارش دهیم و عده ای اندک آن را ببینند و بعد از آن هم بحث تمام شود، بازی را باخته ایم و اتفاقی نمی افتد. اما اگر بخواهیم ذائقه بسازیم و گرایشی را در دنیا راهبری کنیم و بگوییم پایگاه چنین نگاهی اینجاست، می توانیم در کنار همدیگر صدای بلندتری داشته باشیم و هم افزایی کنیم. خارج از بحث سینما آنچه در دنیا کاملا قابل لمس است، یک صدای اعتراض است که اگر تا دیروز پنهان بود امروز در حال آشکار شدن است. نتایج آن را هم در انتخابات و خیلی جاها می بینیم. فضای حاکم در دنیا فضای اعتراض است. چرا؟ چون همه ی آن چیزی که بعنوان دنیای آزاد در اقتصاد و مسائل دیگر به بشر وعده داده شده بود، حاصلش این شده که بیش از 80 درصد ثروت جهان در دست کمتر از 10 درصد افراد است.

میرکریمی ادامه داد: بی عدالتی در این سطح هیچگاه در تاریخ بشر وجود نداشته است. در چنین بی عدالتی بزرگی با یک پوسته ی زیبای دموکراسی، باید بپذیریم مردم با رای خود در واقع پولهایشان را به تعدادی سرمایه دار می دهند. آزادی که در آن احقاق حق صورت نگیرد به چه دردی می خورد؟ اگر من آزاد باشم ولی جیبم خالی شود و نتوانم جلوی خالی شدن آن را بگیرم این یک آزادی چیده شده است که من را فریب می دهد. این فاصله حتما تنش هایی جدی به وجود خواهد آورد و ما این را در محصولات سینمای دنیا می بینیم. سینما را روشنفکران می سازند و آدمهایی که جامعه خودشان را رصد می کنند.

دبیر سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر اضافه کرد: در این میان جنس تقلبی هم هست، مدل های مختلف فیلم هم هست، در همه جا. ولی برآیند خوبی به ما می دهد. یعنی با تماشای آنها، این صدای جمعی اعتراض را می شنوید. پس به جشنواره هایی از این دست نیاز داریم که بتوانند باعث هم افزایی این صداها شوند و بتوانند آنها را گردهم آورند. مثلا در مورد بحران خاورمیانه جشنواره ای مثل جشنواره برلین بحث مهاجرت به اروپا را یک سرفصل قرار داد و جایزه های زیادی هم در این زمینه داد، اما آنها نگاه کاملا اروپایی به بحث مهاجرت داشتند؛ نگاهی از بالا به پایین. پس فرصت اینکه فیلمساز خاورمیانه ای راجع به معضل خودش حرف بزند کجا فراهم می شود؟ کجا می شود از این منظر این معضل را دید؟ آیا جایگاهی وجود دارد؟

قواعدِ در اقلیت بودن را رعایت کنیم

وی سپس در پاسخ به سوال نبوی در خصوص جایگاه مردم ایران، به عنوان مردمی که در سال 57 یک نه بزرگ گفتند، درباره آن «نه» بزرگ جهانی گفت: ما به رغم هزینه زیادی که پرداخته ایم، در آن «نه» جهانی و در باشگاه «نه گویان» جهانی چندان حضور نداریم. ما بیشترین هزینه ها را داده ایم. یکدندگی و مقاومتی که هزینه اش را دادیم، به شکل حکومتی آن هیچکس نداده است. از نظر مردمی شاید جاهایی به شکل پراکنده اتفاقاتی افتاده باشد، ولی هیچکس تداوم ما را نداشته است. البته یک دوره و در دهه شصت حضور داشته ایم و به نظر من یک «نه گوی» بزرگ در جمعیت و افکار عمومی جهان بودیم. الان هم در قدرت منطقه ای خیلی خوب هستیم ولی در باشگاه «نه گویان» تندتر از ما هم وجود دارد. ما باید خودمان را نقد درون خانوادگی کنیم که چرا به اندازه حق خودمان کرسی نداریم؟ و در آن سطح شناخته نمی شویم؟

میرکریمی افزود: در فضای عمومی نظام، آثاری که به شکل مستقیم و کاملا شفاف و واضح مسائل روز منطقه ای ما را مورد توجه قرار می دهد، از هر سطحی برخوردار باشند، در اولویت قرار می گیرند. نظام تبلیغاتی مان بر اساس گفتمان و نگاهی ست که حداکثر مطالباتمان را در حداقل ظرف می خواهیم و این باعث فاصله ما با جهانِ دیگر می شود. شما می توانید حق باشید ولی در اقلیت باشید و باید خصوصیت در اقلیت بودن را رعایت کنید. اقلیت روش مخصوص خودش را دارد و باید روی مشترکات کار کند. اقلیت ها بیشتر از همه ملزومات جمعی را رعایت می کنند و رفتار اجتماعی مناسب تری دارند. این قاعده ی در اقلیت بودن است.

کارگردان «اینجا چراغی روشن است» ادامه داد: این را در سیاست تبلیغاتی خودمان بپذیریم و از امام حسین (ع) یاد بگیریم که اقلیت بود. اما روش او چه بود؟ صدای او بلند است چون این قاعده را می پذیرد. معنای آن کوتاه آمدن از حق و عقب نشینی نیست. شما باید جهان خود را رصد کنید و ببینید کجایید. کدام حرف ما شنیده می شود؟ روی چه حرفی پافشاری کنیم که در آمریکای لاتین هم شنیده شود؟ جایگاه داشتن در باشگاه «نه گویان» جهانی، قواعد خود را دارد. آنها باید احساس امنیت کنند و احساس کنند حرفی می زنیم که آنها هم می زنند. امام خمینی (ره) واژه خوبی داشت که مدتی است در واژگان سیاسی ما کم است؛ مستضعفین جهان. این واژه ای مذهبی نبود، بلکه واژه ای بود که کارکرد داشت و همه جا جواب می داد. خاصیت جمع کنندگی داشت، چون روی مشترکات دست گذاشته بود و با آن می شد یک کار تبلیغاتی بزرگ را سامان داد.

حوزه فرهنگ نیاز به سعه صدر دارد

میرکریمی درباره ارزیابی مسیر طی شده و مسیر پیش روی خود گفت: به هر حال حوزه فرهنگ نیاز به سعه صدر دارد چون حوزه ی متغیری است و با یک نسخه ی مشخص و کوچک نمی شود در یک جغرافیای پهناور مثل ایران و بعد در جاهای دیگر همه چیز را اداره کرد. از این زاویه معتقدم عباس کیارستمی فیلمساز بزرگی است؛ فیلمسازی که فیلم هایش دارای ذائقه ایرانی، فرهنگ ایرانی و هنجارهای ما است و باید از او دفاع کنیم. این تنگ نظری که «عباس کیارستمی از ما نیست»، باعث می شود که در باشگاه «نه گویان» جهان جایگاهی نداشته باشیم. این نگاه ما را منطقه ای و محدود به چند کشور می کند و از مناسبات بزرگ فرهنگی پایین تر می آورد.

دبیر سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر ادامه داد: من و تیمم در جشنواره به این نتیجه رسیدیم که تا آنجا که می توانیم با دوستان سیاستمدار به عنوان بخشی از مردم گفتگو کنیم. در ادوار مختلف و هر جناحی که باشد تمام تلاشمان را می کنیم که بگوییم حوزه فرهنگ مهم است. نه تنها مهم است، بلکه هزینه های شما را کاهش می دهد. اینکه بخش زیادی از گره های موجود، بخاطر نداشتن پیوست های فرهنگی و پیش بینی های فرهنگی است. تا زمانی که فرهنگ معیشت و کار و از خود گذشتگی و کمک به همنوع و حس خوب تولید نباشد، شما نمی توانید تولید کنید. اصلا نمی توانید اقتصاد را درست کنید. بارها و بارها گفته ایم و هیچوقت هم نتیجه نداده است.

رویداد ملی نیاز به عزم ملی دارد

وی افزود: در نتیجه گفتیم جزیره خودمان یعنی جشنواره را درست اداره کنیم. اگر به صحبت های ما توجه نکردند اشکالی ندارد، ما کار خودمان را درست انجام بدهیم. امسال با یک سال تلاش و با دبیرخانه ثابت این اتفاق دارد می افتد. آن هم در شرایطی که اگر یک اروپایی به ایران بیاید، در ادامه نمی تواند به آمریکا سفر کند. بسیاری از کشورهای که می خواهیم دعوت کنیم با این مشکل مواجه هستند. تنش های جدیدی که ترامپ تازه به دوران رسیده در آمریکا ایجاد کرده مخل این قصه شده است. یا بخش زیادی از کشورهای عربی بنا به دلایلی در شرایط فعلی نسبت به ما گارد دارند و به روشنفکرانشان اجازه سفر به ایران نمی دهند. در چنین شرایطی می خواهیم یک گردهمایی بین المللی برگزار کنیم که از نظر ما یک قدرت نمایی برای دیپلماسی عمومی کشور است.

میرکریمی در ادامه اظهار داشت: هرجور به دوستانی که به آنها ارتباط دارد گفته ایم، توجه نکرده اند، پس خودمان داریم آن را انجام می دهیم. تنها هستیم، البته وزارت ارشاد از ما حمایت می کند. اما ما داریم راجع به یک رویداد ملی صحبت می کنیم که باید یک عزم ملی نیز پشت آن باشد. متاسفانه تنازعات سیاسی و جناحی و حقیر و کوچک آنقدر وقت مملکت را گرفته است که کسی به این مسائل توجه نمی کند و ما هم از صحبت کردن خسته شده ایم. پس ترجیح دادیم یکبار الگوی آن را اجرا کنیم.

این کارگردان سینمای ایران اینگونه ادامه داد: امسال از 66 کشور جهان مهمان داریم آنهم نه مهمان توریستی بلکه کارشناس، کارگردان، تدوینگر، بازیگر و.. هستند. بخش زیادی از این مهمانان پس از دعوت ما، برای تصمیم گیری 48 ساعت زمان خواستند که آیا این خطر را بپذیرند که به ایران بیایند و قید آمریکا را بزنند؟ و در نهایت گفتند می آییم و مهم نیست پس از آن چه اتفاقی می افتد. حدود 35 تا 40 نفر از کشورهای عربی مهمان داریم. کشورهایی که ظاهرا در حال حاضر در وضعیت قهر و آشتی هستیم. از مصر، الجزایر، مراکش، تونس و.. مهمان های فیلمساز داریم و با افتخار به ایران می آیند. همه گفته اند به جایی می آییم که مهد سینمایی ست که آرزوی آن را داریم و دوست داریم ما هم جزئی از این سینما باشیم. می خواهیم در عمل به سیاستمداران ثابت کنیم که همه ی درهایی که جاهای دیگر به روی شما بسته است، اینجا باز است و بیایید و از این کلید استفاده کنید. اگر استفاده نمی کنید، ما در عمل به شما ثابت خواهیم کرد که به درد شما می خورد و می تواند خیلی کارها بکند.

فیلمسازان آینده را با ذائقه ایرانی آشنا می کنیم

دبیر سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: جشنواره نباید روی استعدادهای قبلا کشف شده زیاد سرمایه گذاری کند بلکه خود باید برای نسل آینده برنامه داشته باشد. بنابراین از محل صرفه جویی در پذیرایی مهمانان، شامل پایین آوردن درجه هتل ها و کاستن از هزینه خورد و خوراک، بخشی به اسم «دارالفنون» راه اندازی کردیم. در بخش «دارالفنون» 110 جوان ایرانی و خارجی داریم که زیر 27 سال سن دارند و حداقل یک فیلم خوب کوتاه ساخته اند. 50 نفر آنها از تمام استان های کشور هستند و به تمام کشورهای منطقه هم سهمیه داده ایم. سال گذشته از تمام کشورهای اطراف ایران حضور داشتند و امسال تعداد آنها به 28 کشور رسیده است. اولویت ما با منطقه بوده ولی از کشوری مثل ژاپن هم حضور دارند.

میرکریمی اضافه کرد: آنها می آیند تا با ذائقه سینمای ایران آشنا شوند و این ترم هیچ کجای دیگر دنیا به آنها آموزش داده نخواهد شد. همه این افراد فیلم هایشان را ارسال کرده، گزینش شده و استعدادهای هم اندازه انتخاب شده اند. یک تم درسی به آنها ارائه شده، آنها تم را نوشته و با خود به کارگاه می آورند تا بررسی شود و فرصتی را فراهم کرده ایم تا این جوانان در کنار افراد حرفه ای سینمای جهان و ایران فرصت تبادل تجربه داشته باشند. سال گذشته کلاس های آنها را کسانی مانند سوکوروف، اندرولو، اصغر فرهادی، مجید مجیدی، محمود کلاری و.. برگزار کردند. 22 ورکشاپ برگزار شد در حالی که این تعداد افراد سرشناس با تجربه، یکجا حتی در جشنواره برلین هم ورکشاپ ندارند.

وی ادامه داد: امسال هم اساتیدی را دعوت کرده ایم که وقتی به آنها می گوییم قرار است برای استعدادهای جوان صحبت کنید، می پذیرند و برای آن به ایران سفر می کنند چون این موضوع برای آنها مهم است. بدین ترتیب فیلمسازان آینده منطقه و شاید فیلمسازان آینده جهان را به اندازه توان خود با ذائقه وفرهنگ سینمای ایران آشنا می کنیم. اگر 1 درصد از این افراد هم در آینده فیلمساز شوند، از نظر ما دستاورد بزرگی است.

پوشش دادن ضعف های سینمای ایران در جشنواره جهانی فیلم فجر

میرکریمی افزود: امسال دو برابر سال گذشته فیلم داریم چون یک سال همه ی نقاط جهان را رصد کرده و فیلم ها را انتخاب کرده ایم. به این موضوع توجه کردیم که سینمای ما مشکلاتی دارد و مشکل آن به نظر من فیلمنامه نیست. اگر مشکل این باشد، همه جای دنیا این مشکل وجود دارد. ما تنوع ژانر نداریم، در اجرا و پرفورمنس و شکل ساختاری ضعیف و نحیف شده ایم. قصه های بسیار ضعیف را در قالب های بسیار خوب می سازند و به ما می دهند و ما هم به بهانه فیلم خوب می پذیریم. به همین دلیل گرایش ما در جشنواره این بود که فیلم هایی را انتخاب کنیم که این ضعف ما را تا حدودی پوشش دهند. تلاش کردیم قدری این تک آهنگی سینمای ایران که فقط سینمای اجتماعی منتقد و کمتر فانتزی دارد را تغییر دهیم و این مساله را در انتخاب گونه های خارجی بیشتر لحاظ کردیم. فیلم هایی با فانتزی بیشتر و با اجراها و پرفورمنس های درجه 1 انتخاب کردیم.

مخاطب باید در اداره جشنواره به ما کمک کند

وی در پایان و در پاسخ به سوال نبوی در خصوص باشگاه هواداران جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: با توجه به گرایش نخبه گرایی و تخصصی بودن جشنواره تصمیم گرفتیم مخاطب خودمان را شناسایی کنیم. اینکه مخاطب بیاید بلیت بخرد و بعد هم برود، به کار ما نمی آید. مخاطب باید در اداره جشنواره به ما کمک کند. سال گذشته گفتیم هر کس می خواهد به جشنواره بیاید باید عضو باشگاه شود. هر فرد یک فایل اطلاعاتی را تکمیل می کند تا از گرایش، سطح سوادش و.. آگاهی پیدا کنیم. سال گذشته باشگاه 8 هزار عضو داشت که امسال به 22 هزار نفر رسیده است. امکان پخش فیلم برای 22 هزار نفر شاید از توان ما خارج باشد. چون هر فیلم را مثلا سه بار بیشتر نمی توانیم نمایش دهیم و به لحاظ حقوقی امکان بیشتری برای ما وجود ندارد، اما امیدوارم بتوانیم پاسخگوی آنها باشیم.

میرکریمی افزود: میانگین سطح تحصیلی کسانی که در باشگاه ثبت نام کرده اند بالای لیسانس و نزدیک به فوق لیسانس است. همه مشتاقند که فیلم ها را ببینند و تعداد بیشتری را هم ببینند. انشاءالله بتوانیم خدمات خوبی به آنها بدهیم. اما مساله اصلی این است که این افراد با حضور در جشنواره و شرکت در نظرسنجی ها، به برنامه ریزی درست تر و بهتر جشنواره در سال های بعد کمک خواهند کرد. امسال در سینما فلسطین برای اعضای باشگاه ورکشاپ برگزار می کنیم؛ مهمانان خارجی را به آنجا می بریم و آنها بدون واسطه با یکدیگر گفتگو خواهند کرد.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز