/یادداشت/
هنرمندان دنبال حقالسهم خود نباشند؛ لو رفتن آثار قطعیست
خانهها و دفاتر کار هنرمندان (به جز تعدادی خاص و انگشتشمار) پر است از کتابهای فروش نرفته و آلبومهای لو رفته در شبکههای مجازی و آثار خریداری نشده.
فرض کنید زمینی خالی را با مرارت فراوان به ساختمانی کامل با تمام جزئیات و ریزهکاریها بدل کنید ولی شخص دیگری با پرداخت بهایی نهایتا معادل یک ماه اجارهی آن، برای همیشه از آن بهرهبرداری کند و شما نیز هیچ پشتیبانی برای گرفتن حقالسهم خود نداشته باشید....
حال و روز تولید آثار موسیقایی در ایران هم اکنون اینگونه است. موسیقی نیز مانند هر مقولهی دیگری اگر نتواند از لحاظ مالی روی پای خود بایستد از لحاظ کیفی و کمی لطمه فراوان خواهد خورد.
خانهها و دفاتر کار هنرمندان (به جز تعدادی خاص و انگشتشمار) پر است از کتابهای فروش نرفته و آلبومهای لو رفته در شبکههای مجازی و آثار خریداری نشده.
بخش نظارتی موسیقی که متولی اصلی آن وزارت ارشاد است نیز نگاه حمایتی و پشتیبانی ندارد و نگاه آن تحدیدی است نه ترغیبی.
صداوسیما هم وظیفهای در این باره احساس نمیکند و چه بسا خود؛ یکی از ناقضان آن است به طوری که بابت بارها پخش یک اثر فقط یکبار دستمزد میدهد.
حال با این اوصاف آیا میتوان توقع تولید آثار برجسته موسیقی را داشت؟
آیا هنرمندان واقعی میتوانند به خلق آثار هنری با کیفیت بالا ادامه دهند؟ یا از پا میافتند و در پایان راه برای حضور و جولان هنر سطحی بازمیشود؟
آیا هنرمندی که برای تامین معیشت خود باید تولید کمی را پیش بگیرد و نه کیفی را، بعد از مدتی دچار سرخوردگی و دلزدگی نخواهد شد؟
فراموش نمیکنم که چند سال پیش مرحوم پرویز منصوری مولف کتاب معروف تئوری بنیادی موسیقی را در ایران ملاقات کردم. او برای گرفتن حق نشر کتابش که سالها بدون اجازه او در ایران تجدیدچاپ میشده (باتوجه به کهولت سن) شخصا به ایران آمده بود.
مصداقی دیگر برای این موضوع آهنگسازان هستند. آنها بعد از اینکه تمام ذوق خود را برای ساخت یک اثر به کار گرفتند باید بنشینند و فقط نظارهگر رشد و شهرت و محبوبیت خوانندگان آثارشان باشند و هر از گاهی دل به تشویق و خسته نباشید اهل دلی که میداند این آهنگ دفعتا از آسمان به زمین نیافتاده و کسی برای ساخت آن زحمت فراوان کشیده و آموزشهای فراوان دیده، خوش کنند.
حتی گاهی خوانندگان از اینکه کاری که خواندهاند را کس دیگری بخواند شاکی میشوند درحالیکه صاحب اثر واقعی آهنگساز است.
سه دلیل عمده را برای بروز چنین شرایطی میتوان برشمرد:
1-عدم رعایت قانون حق نشر به صورت همهگیر چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی و نبود مرجعی خاص برای رسیدگی آسان و سهلالوصول به شکایات.
2-عدم آگاهی مردم و همچنین نبود اهتمام در فرهنگسازی و آگاهیدهی به آنها در این زمینه توسط مراجع ذیربط.
با اینکه نادیده گرفتن حقوق آثار هنرمندان مصداق بارز دستاندازی به مال غیر است، ولی در نظر مردم قبحی ندارد و حتی به اشتراک گذاشتن یک اثر سخاوت و دست و دل بازی نیز محسوب میگردد.
3- آسان شدن و کم هزینه شدن نشر و پخش با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیکی به قول معروف copy و send to all
شروع نشر آثار موسیقی با صفحات گرامافون بود که طبعا امکان کپی خانگی وجود نداشت و انتشار آن فقط توسط کمپانیهای مربوطه امکانپذیر بود. سپس نوارهای مغناطیسی به شکل حلقههای بزرگ به نام ریلها به بازار آمدند که بازهم کپی کردن آنها بسیار دشوار بود. بعد از آن نوارهای کاست معرفی شدند که بسیار کوچکتر بودند و بعضی از دستگاههای پخش کاست امکان کپیبرداری هم داشتند که از همین نقطه کپی بدون اجازه رواج پیدا کرد. ولی بازهم به دلیل افت زیاد کیفیت صدا در کپی کاست مردم به خرید کاست اورژینال یک اثر رغبت نشان میدادند. بعدها سی دی آمد و نقض کپیرایت یک اثر هنری به طور گسترده و فراگیر نهادینه شد.
امروزه با وجود شبکههای مجازی دیگر نیاز به سی دی نیست.
نمونههایی از پیامدهای رعایت نشدن قانون کپیرایت:
1- تولید زیاد و اصطلاحا سریکاری در هنر که جبران کمبود بازگشت مالی را بکند که طبعا هیچ هنرمندی نمیتواند کمیت و کیفیت را با هم ارائه کند.
2-با توجه به سهل شدن به گوش دیگران رساندن یک اثر؛ مدعیان آهنگسازی و خوانندگی و صدابرداری و... فراوان شدهاند و اصطلاحا دست زیاد شده و بازار شبکههای مجازی داغ و پر رونق گشته و چه پولها که عاید دلالان پخش شبکههای مجازی نمیشود! حال اگر اثر ارزشمندی هم تولید شود در لابهلای این هیاهو گم خواهد شد.
3- عدهای سعی کردهاند که جایگاه خود را از پایههای هرم به قله هرم برسانند و خودشان از حاصل دسترنجشان بهرهبرداری کنند. نمونه شاخص آن آهنگسازانی هستند که تصمیم گرفتند خواننده شوند. درحالیکه در صحبت با آنها درمییابیم خوانندگی اولویت آنها در موسیقی نیست.
4-تن دادن هنرمندان به حداقل بازدهی مالی آثارشان و رضایت دادن به صرفا شنیده شدن آثارشان؛ البته با جستجو در ادبیات کهن ایران درمییابیم که این موضوع ظاهرا تازگی ندارد؛ آنجا که شاعر میگوید: رنج گل بلبل کشید و بوی گل را باد برد/ بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد.
یادداشت: محسن حسینی
محسن حسینی آهنگساز، نوازنده، خواننده و مدرس موسیقی است که ساخت و تنظیم بیش از دویست اثر موسیقایی در قالب آلبوم و تک آهنگ همچون"جام مصفا" به خوانندگی علیرضا افتخاری، "بادبان کاغذی" با صدای سالار عقیلی، "بیتابی" با صدای علیرضا قربانی، "مستانه" به خوانندگی وحید تاج، "تازه گل" با صدای حسامالدین سراج، "بهار جانها" با صدای عبدالحسین مختاباد و ... در کارنامه حرفهای خود دارد.