در مراسم تشییع پرویز بشردوست مطرح شد؛
همت: بشردوست زخمدوست خورده و ارج ندیده بود/صادقی: گرفتاری زندگی فرصت خلاقیت را از پرویز گرفت
مراسم تشییع پیکر مرحوم پرویز بشردوست صبح امروز چهارشنبه 2 فروردینماه در تالار وحدت برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اصغر همت در ابتدای این مراسم با بیان اینکه روح پرویز در این شرایط سخت ما را در کنار هم قرارداده است گفت: خاصیت اصلی تئاتر بداههگویی و بداههپردازی است و ما امروز که در تعطیلات نوروز هم هستیم در اینجا دور هم جمع شدیم تا پرویز را همراهی کنیم. اگرچه برای امروز برنامهریزی شده بود اما دوستان نیامدند. حتی آقای دعایی که همیشه ما در این گونه مراسم همراهی میکردند و تنها نمیگذاشتند هم امروز حضور ندارند برای همین از دوستانی که حاضرند خواهش میکنم بیایند و درباره پرویز صحبت کنند.
او ادامه داد: پرویز همانطور که بود رفت. او محجوب، مهجور، غریب، کمحرف، کم ادعا، کم توقع، قانع، زخم دوست خورده، ارج ندیده، کنج، عزلت گزیده، خسته اما امیدوار بود. امیدوار به آینده و همیشه از ایدهها و طرحهایش میگفت.
این بازیگر تئاتر افزود: متاسفانه رسم شده که شیفتگان تئاتر، تئاتر را امری برای دلمشغولی و اوقات فراغت بدانند و نگه دارند چراکه درآمد تئاتر برای گذران زندگی کافی نیست و اهالی این هنر برای اینکه به قول معروف آب باریکهای داشته باشند به کارهای دولتی یا آزاد روی میآورند و وقت آزاد و اوقات فراغت خود را به تئاتر میپردازند.
همت با بیان اینکه چه استعدادهای نابی تئاتر را به دلیل مشغله زندگی در حاشیه قرار دادند گفت: در دهه چهل برنامههای تئاتر دولتی شد و اداره تئاتر و خانه نمایش شکل گرفت و عدهای نیز با فعالیت در آن هم به دلمشغولیشان پرداختند و هم درآمدی برای گذران زندگی داشتند. پرویز هم در دهه ۴۰ شروع کرد و باغ آرزوها اولین کاری بود که او اجرا کرد.
در ادامه این مراسم اصغر نجات در سخنان کوتاهی گفت: چه سال بدی را پشت سر گذاشتیم و چه هنرمندانی را متاسفانه در این سال از دست دادیم. پرویز با نمایش باغ آرزوها عشق میان انسانها را به خوبی بیان کرد. او هم مانند دیگر اعضای خانواده تئاتر از عشق و انسانیت میگفت.
او ادامه داد: قصد ندارم در اینجا گله کنم اما نمیتوانم از کسانی نگویم که امروز اینجا نیستند. مرگ برای همه ما است و مشهور و غیر مشهور نمیشناسد. من به آن دوستان میگویم؛ شهرت وقتی قرار است بمیریم به چه دردی میخورد. اما امیدوارم امسال سالی باشد که همدیگر را دوست بداریم و با هم باشیم.
در ادامه نیز اصغر همت با اشاره به آخرین اجرای باغ آروزها در سال ۹۲ گفت: در سال ۱۳۹۲ باغ آرزوها دوباره روی صحنه رفت و در عمارت مسعودیه چندین شب اجرا شد اما متاسفانه ادامه نیافت. متاسفانه این آینده بسیاری از سالنهای تئاتری است که این روزها با کلی سر و صدا تاسیس میشوند اما مانند عمارت مسعودیه دوامی ندارند.
او ادامه داد: روزی که برای تماشای اجرای باغ آرزوها رفته بودم پرویز هم آنجا بود و چه شوق و شوری در او بود. حس کردم او دوباره جان گرفته اما افسوس که دوامی نداشت. پرویز در حقیقت نردبانی شده بود برای برخیها که امروز اینجا نیستند و پرویز را دیگر نمیشناسند.
پرویز نان هرگز نان به نرخ روز نخورد
در ادامه این مراسم قطبالدین صادقی در پشت تریبون رفت سخنانی را درباره پرویز بشردوست گفت.
او با بیان اینکه در سال ۹۵ با سونامی مرگ روبرو بودیم اظهارکرد: برای من مایه تاسف است که در مجلس ختم پرویز صحبت کنم. او روزگاری جوانی خوشفکر و با استعدادی در عرصه تئاتر بود او اقشار ستمدیده شهری را در آثارش منعکس میکرد و تئاتر بیواسطه، صمیمی، معترض و دراماتیک را مینوشت، کار میکرد.
این کارگردان تئاتر افزود: بعد از اولین دیدارم با او برای تحصیل به خارج رفتم و وقتی برگشتم دیگر او را ندیدم تا اینکه یک روز برای کاری به بانک ملت دعوت شدم و پرویز را در آنجا دیدم و بسیار تاسف خوردم از این عمری که برباد رفته بود چراکه او میتوانست بسیار در عرصه تئاتر بسیار درخشان باشد اما در خدمت بانکداری درآمده بود.
صادقی با بیان اینکه در دیداری که با پرویز داشته از او بسیار گله کرده گفت: از پرویز گله کردم که چرا عمر خود را در تئاتر نگذرانده و از رویاهایش دست کشیده و واقعیات را قبول کرده و با آنها کنار آمده و او هم از سختیهایی گفت که همه ما با آن مواجهیم و در زندگی همه ماست.
او با تاکید براینکه پرویز بسیار خوشفکر بود، تصریح کرد: متاسفم که دشواریهای اجتماعی و اقتصادی زندگی فرصت خلاقیت را از او گرفت و اگرچه دوستی من با او بسیار اندک بود اما همواره تصویر بالای انسانی را از او در ذهن داشتم چراکه او کسی نبود که نان را به نرخ روز بخورد و مانند کسانی نبود که با وجود اینکه استعدادی نداشتند اما به یاری تبلیغات رادیو و تلویزیون و روزنامههای زرد به همه جا رسیدند.
این کارگردان و نویسنده تئاتر گفت: پرویز یکی از شریفترین اعضای خانواده تئاتر بود و اگرچه مرگ حق است اما ناخوشایند است و من شوکه شدم و فکر نمیکردم به این زودی ما را ترک کند.
بشردوست گویی در بانک اسیر شده بود
حافظ محمدی یکی از همکاران بشردوست نیز در سخنانی کوتاه گفت: پرویز اگرچه در استخدام بانک ملت بود اما گویی در اسارت بود و همیشه به خاطر هنر تئاتر درحالیکه میتوانست به بالاترین درجات و پستهای اداری برسد اما از آنها فراری بود.
در ادامه این مراسم نیز علیاصغر شاهعلی مدیرعامل تالار وحدت با بیان ایکه این فقدان را به جامعه تئاتری کشور تسلیت میگوید گفت: متاسفانه این مراسم مصادف شد با تعطیلات ایام نوروز و نتوانستیم مراسمی در خور شان و شخصیت و جایگاه هنری این هنرمند برگزار کنیم. بشردوست از بزرگان تئاتر ایران در دهه ۴۰ بود.
سپس اصغر همت خطاب به مدیرعامل تالار وحدت گفت: تالار وحدت میراث ملی ما است و ما امیدواریم دیگر در این تالار مراسم رونمایی از خودرو، مد لباس و سالن غذا خوری را شاهد نباشیم و این به نظر من فاجعه است که برای اینکه حقوق کارمندان این مکان تامین شود به هر نحوی از این سالن که در خاورمیانه بینظیر است، استفاده شود.
محمد آقازاده نیز در سخنان کوتاهی درباره بشردوست گفت: امروز همه از بیوفاییها گفتند اما پرویز کسی بود که نه تنها به دیگران بلکه به خودش وفا کرد.
پرویز مانند نسیمی بود که گاهی میوزید
مسعود فروتن در ادامه این مراسم گفت: سال ۵۹ بود که با پرویز تئاتر کار میکردم در همان زمان افرادی بودند که میخواستند ستاره باشند اما وقتی ستارهای بیبنیه باشد عمر درخشش آن ستاره کوتاه است اما پرویز برای آنها پلکان بود و آنها توسط پرویز خودشان را بالا کشیدند و ماندند اما نه به واسطه هنرشان.
او ادامه داد: پرویز مانند نسیمی بود که میآمد و می رفت و از کار که کناره گرفت گویی نسیمی بود که دیگر نمیوزید.
در پایان نیز دختر پرویز بشردوست با تشکر از همه کسانی که در این مراسم حضور داشتند، گفت: امروز از افرادی صحبت شد که من در کنار آنها در صحنه تئاتر بزرگ شدم و پدرم پلهای بود برای آنها و متاسفانه امروز نیستند اما بدانند که مرگ برای همه حتی آنها هم است.
در این مراسم علیاصغر شاهعلی (مدیرعامل تالار وحدت)، پرویز پورحسینی، خسرو احمدی، حمیدرضا نعیمی، فرهاد مهندسپور، مسعود فروتن، قطبالدین صادقی، سامان خلیلیان، اصغر نجات، همایون علیآبادی و ... حضور داشتند.