خبرگزاری کار ایران

مصطفی مستور در نقدر رمان«پاییز آخرین فصل است»:

حساسیت و جزیی‌نگری زنان، بهترین دستمایه برای نوشتن است

جلسهٔ نقد و بررسی کتاب «پاییز فصل آخر است» دیروز عصر(بیست و دوم دی ماه) در مرکز فرهنگی شهر کتاب, با حضور مصطفی مستور، سوسن شریعتی و نویسنده کتاب برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، در ابتدای این نشست، علی اصغر محمدخانی (مدیر شهر کتاب) کمی درباره رمان و شخصیت‌های اصلی آن صحبت کرد و گفت: این رمان؛ داستان سه زن است که هرکدام از این‌ها بین سنت و مدرنیته مانده‌اند. در واقع این زنان نه می‌توانند تابع سنت باشند و نه هنوز به درستی مدرن هستند.

سوسن شریعتی با اشاره به انیکه در ادبیات صحبت از «من» نیست بلکه هدف ادبیات نشان دادن «ما» است؛ گفت: عمده‌ترین جایی که معلوم می‌شود ما کجا هستیم ادبیات است چراکه صحبت از فردیت نمی‌کند. زنان رمان «پاییز فصل آخر است» زنان جوانی هستند که در دامان زنان نسل ما بزرگ شده‌اند.

او ادامه داد: در این کتاب صحبت از سه زن جوان است که هرکدام متعلق به افق‌های فرهنگی و تمدن‌های متفاوت هستند. زنانی که تحصیلات خود را در رشتهٔ مکانیک به پایان رسانده‌اند. این زنان از طبقهٔ متوط شهری هستند. با این تفاوت فرهنگ و تمدنی که با هم دارند به شکل غریبی به هم شبیه شده‌اند و این احتمالا به یمن تحصیلات و فرهنگی است که عمدتاً به نظر می‌آید نامش فرهنگ غربی است. این زن‌ها با سینمای روز غرب آشنا هستند، به موسیقی کلاسیک گوش می‌کنند و ادبیات را می‌شناسند.

شریعتی با بیان هوس «دیگری بودن» و «جای دیگری بودن» در این زنان دیده می‌شود، ادامه داد: داستان در یک روز تابستانی آغاز و در یک روز پاییزی تمام می‌شود. کتاب در سه وعده امید آغاز می‌شود که درنهایت هر سه این امید‌ها منجر به سرخوردگی می‌شوند. زنان گرفتار در موقعیت‌های بی‌بازگشتند هستند. این چیزی است که متن مدام آن را تأکید می‌کند قرار گرفتن در موقعیت «جور دیگری بودن» و «کس دیگری بودن» در هر سه این زنان دیده می‌شود.

وی با اشاره به اینکه هر سه شخصیت رمان، رابطهٔ مغشوشی با «اینجا» و «اکنون» دارند؛ گفت: این شخصیت‌ها میل به پرواز و فرار دارند. آن‌ها با زمان و مکان رابطهٔ مغشوشی دارند. آدم‌های دوروبر و زندگی روزمره برایشان خیلی جدی نیست و دیده نمی‌شود چراکه آنان‌ قهرمانانی در ذهنشان ساخته‌اند که مانندشان را در هیچ کجا نمی‌توانند پیدا کنند. این زنان در واقع آنچه را دارند؛ دوست ندارند و چیز دیگری می‌خواهند که وقتی به آن هم می‌رسند، دیگر دوستش ندارند.

پس از او، مصطفی مستور با بیان اینکه صحبت از ادبیات زن، بدون صحبت دربارهٔ موقعیت اجتماعی آن‌ها، امکان‌پذیر نیست، گفت: خوشبختانه موقعیت زنان جامعه ما در چند دهه‌ی اخیر بهتر شده. طبق آمار، امید به زندگی زنان بیش از مردان است. به نظر می‌رسد این مسئله دوسویه است. از یک طرف رسانه‌ها، تحصیلات و موقعیت‌های اجتماعی، اشتیاقی در زنان ایجاد کرده اما نگاه تحقیرآمیز به زن همچنان در جامعه وجود دارد.

وی افزود: نگاه مردسالار در بخش سیاسی و اجتماعی در جامعه وجود دارد و دشواری رقابت با مردان همچنان برای زنان ایرانی وجود دارد. در جامعه ما زنان هرچه بیشتر آگاه می‌شوند، مشکلاتشان هم بیشتر می‌شود. زنان پس از آگاهی می‌خواهند حرکت کنند اما کلاف‌های زیادی است که دست و پایشان را بسته و همین، به یک نوع از هم گسیختگی منجر می‌شود. همین از هم گسیختگی است که می‌تواند بهترین دستمایه برای نوشتن باشد.

این نویسنده با اشاره به وضعیت زنان در جامعهٔ امروز گفت: در طبقهٔ متوسط دگرگونی‌هایی صورت گرفته. سن ازدوج بالا رفته، تعداد فرزندان کمتر است و کنترل مردان بر خانواده نسبت به گذشته کم شده و زنان استقلال اقتصادی پیدا کرده‌اند. به اعتقاد من؛ فردیت در داستان مدرن وجود دارد. در واقع تفکرات نویسنده از صافی فردیت نویسنده عبور می‌کند.

مستور با اشاره به شخصیت زنان بیان کرد: ما مردان باید تلاش کنیم که درجهٔ حساسیت خود را بالا ببریم اما زنان به‌طور طبیعی حساس و جزئی بین هستند و همین موارد ابزارهای خوبی برای نوشتن هستند. تلاش سه زن این رمان برای حرکت در شرایطی است که امکان حرکت دشوار است.

این نویسنده با اشاره به زبان داستان افزود: زبان کتاب در بخش تصویرسازی و تشبیه بسیار فوق‌العاده است و زاویهٔ دید توسط نویسنده بسیار هوشمندانه انتخاب شده است. همچنین زمان حال قطعیت گذشته را ندارد و ما نمی‌دانیم در آینده قرار است که چه اتفاقی بیفتد. در مجموع باید گفت که «پاییز فصل آخر است» اثر نویدبخشی است.

او در پایان سخنان خود بیان کرد: تا وقتی زنان جامعهٔ ما با این مشکلات روبه‌رو هستند می‌توان امید وار بود که داستان‌های خوبی منتشر خواهد شد. شاید اگر روزی این مشکلات حل شود؛ کمتر شاهد رمان خوب باشیم، اما قطعاً جامعهٔ بهتری خواهیم داشت.

کد خبر : ۳۳۷۷۱۷