خبرگزاری کار ایران

دشواری‌های هنر گرافیتی در ایران در گفت‌وگو با فرشید پارسی‌کیا:

کسی را برای اعتراض به زندان نمی‌بردند/ دوران زندگی چریکی و آنارشیستی گذشته

مرور زیر و بم وضعیت آثار گرافیتی در گالری‌ها بهانه‌ای بود برای برگزاری نمایشگاه «ضربات متفاوت در تهران» آنهم در گالری دنا.

می‌گویم: «انگار آدمی دلش می‌خواهد گرافیتی‌ها را روی دیوارهای شهر ببیند این آثار زیر آسمان آبی حرف‌های ناب‌تری برای گفتن دارند.» می‌گوید: «قبول دارم جای گرافیتی روی دیوارهای شهر است اما می‌شود بعد آن‌ها را به گالری آورد و به نمایش گذاشت.» می‌گویم: «آن وقت گرافیتی کار معنای واقعی‌اش را از دست می‌دهد. گرافیتی یعنی هنر اعتراضی چگونه می‌شود آن را در چارچوب گنجاند و زیر سقف گالری روی دیوار نشاند.» می‌گوید: «گرافیتی کار‌ها یک جایی از کارشان می‌برند می‌دانید دلیلش چیست. آن‌ها هم باید درآمد داشته باشند و امرار معاش کنند. وقتی هنری اعتراضی است از دولت نمی‌توان انتظار داشت که به آن هنرمند پول بدهد منطقی هم نیست اما وقتی این اعتراض‌ها جنبه اجتماعی پیدا کند سدهای سخت قانونی نیز از جلوی راه آرتیست برداشته می‌شود. او می‌تواند اول کار هنریش را در شکل و شمایل اصلی انجام دهد و سپس کارش را در گالری بفروشد. هیچ کسی هم به خاطر اعتراض اجتماعی برخوردهای آنچنانی قانونی با یک هنرمند نمی‌کند.»

فرشید پارسی کیا که خود گرافیست است و اکنون مدیرگالری دنا معتقد است؛ دیگر زمان رفتارهای آنارشیستی به پایان رسیده و اتفاقا اگر هنرمندان گرافیتی به سوی فعالیت‌های هنری اجتماعی هدایت شوند سود ارزشمندتری برای جامعه و آینده ایران زمین به دنبال دارد.

طی دو هفته گذشته در گالری دنا مجموعه‌ای از آثار هنرمندان گرافیتی روی دیوار رفت و بازتاب قابل توجهی نیز در رسانه‌ها داشت. این اتفاق که در این نوعش برای نخستین بار در یکی از گالری‌ها رخ داد؛ بهانه‌ای شد تا با پارسی کیا به گفت‌و‌گو بنشینم و از او درباره وضعیت آثار گرافیتی در گالری‌ها بپرسیم.

رسانه‌ها خبرهای زیادی درباره نمایشگاه ضربات متفاوت که در گالری دنا برگزار شد؛ منتشر کردند و از زیر و بم آثار گفتند. نمی‌خواهیم چندان به این وجه از موضوع بپردازیم فقط اینکه ظاهرا چنین نمایشگاهی برای نخستین بار برگزار شد.

یک بار در یکی از گالری‌ها نمایشگاهی از آثار گرافیتی برگزار شده بود اما نه با این نظم و برنامه. آثار مربوط به ۱۴ آرتیست بود که چهارده نفر آن‌ها خارجی و ۲ نفر ایرانی بودند. جیان کارلو پتروچی کار گردآوری آثار را انجام داده است. به این شکل که ابتدا آثار را عکاسی کرده سپس چاپ سیلک انجام شده و در ‌‌نهایت هر یک از آرتیست‌ها کارشان را امضا کرده و مهر برجسته زده‌اند. این مجموعه ابتدا در نیویورک سپس در لندن و پس از آن در کابل به نمایش گذاشته شده است. در ‌‌نهایت نیز در تهران در معرض دید علامندان قرار گرفت.

در میان این آرتیست‌ها چطور دو آرتیست ایرانی نیز گنجانده شدند؟

گردآورنده قصد داشت آثاری از هنرمندان خاورمیانه هم داشته باشد از این رو این دو هنرمند را انتخاب کرده است. این دو هنرمند نیز هنرمندان مشهور ایرانی هستند.

اساسا کار گرافیتی در ایران چندان آزاد نیست. برای برگزای این نمایشگاه به لحاظ قانونی مشکلی نداشتید؟

ببینید ما با این آثار به عنوان آثار هنری برخورد می‌کنیم. گالری مجوز از ارشاد دارد. کار غیرقانونی هم انجام ندادیم.

منظورم این نیست که شما کار غیرقانونی کردید منظور این است که آیا برای برای برگزاری نمایشگاه با موانعی مواجه شدید یا خیر؟

خیر، اصلا با هیج مانعی مواجه نشدیم. اتفاق جالبی که رخ داد و برای خودم هم جالب بود این بود که رسانه‌های مختلف با رویکردهای سیاسی متفاوت اخبار این نمایشگاه را بدون موضع کار کردند.

و اما استقبال؟

استقبال خیلی خوب بود. استقبالی که برای گالری‌ها متداول نیست. روزی بود که ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر بازدید کننده داشتیم و این خود قابل توجه است. اتفاقی که در گالری‌ها چندان رایج نیست.

فروش چطور بود؟

فروش کارهای خارجی خوب نبود اما آثار ایرانی خوب بود. انگار مردم جرأت خرید کار گرافیتی و بردن آن را به خانه‌هایشان ندارند.

چرا؟

فکر می‌کنند کاری است که می‌توان همه جا آن کار یا مشابه‌اش را دید و ارزش قیمتی ندارد. درحالیکه به نظر شخصی‌ام این کار‌ها ارزش مادی نیز دارند و در آینده این ارزش بیشتر نیز می‌شود.

می‌توان گفت آثار گرافیتی روی دیوارهای شهر حال و هوای دیگری دارد و اصلا این نوع از هنر در فضای بسته گالری و خانه آن چنان که باید جلوه ندارد. به نظرتان چنین دیدگاهی می‌تواند یکی از عوامل موثر در کاهش میزان فروش و استقبال مردم از خرید آثار باشد؟

 این نیز نقطه‌ نظری است. واقعیت این است که نقطه نظر نادرستی هم نیست. می‌تواند درست باشد اما شما من را به عنوان گالری‌داری فرض کنید که دوست دارم تعداد زیادی از هنرمندان و مخاطبان جدی هنر در ایران آثار هنرمندان گرافیت کار خارجی را ببینند. کجا این امکان را می‌شود برای این قشر از علاقمندان فراهم کرد. آیا یک گرافیت‌کار هلندی یا لهستانی می‌تواند به تهران بیاید و روی دیوارهای شهر کار کند. این امکان وجود ندارد. پس بهترین جا برای به نمایش گذاشتن آثار همین گالری‌ها هستند.

 پس معتقدید نکته‌ای که می‌تواند مخاطب را به دیدن کارهای گرافیتی در یک گالری تشویق کند این است که مجموعه‌ای از آثار که در جاهای مختلف دنیا و حتی در نقاط متفاوت یک شهر اجرا شده اکنون در یک مکان گردآوری شده است و این ویژگی است که نمایشگاهی از کارهای گرافیتی را ارزشمند می‌کند. در ‌‌نهایت نتیجه‌ای که حاصل می‌شود تعدیل مخاطب مبنی بر پذیریش آثاری دور از قطع و اندازه‌های واقعی خود و در فضای گالری است؟

 بله، در نمایشگاهی هم که برگزار شد آثار درجه یکی وجود داشت. نمی‌گویم همه آثار درجه یک بودند اما در میان کارهای مجموعه واقعا آثاری وجود داشت که به لحاظ هنری بسیار ارزشمند بودند.

 تجربه نمایشگاه «ضربات متفاوت تهران» نشان داد که استقبال بسیار خوب بود در این میان گالری و برگزاری نمایشگاه‌هایی از این دست می‌شود یک امکان برای معرفی این نوع از هنر به تعداد بیشتری از علاقمندان...

به یک موضوع اعتقاد دارم. لازم است مروری بر تاریخچه گرافیتی و استندسیل‌های اعتراضی در همین چند دهه اخیر در کشورمان داشته باشیم. از دهه ۳۰ با جریان مصدق استندسیل‌های اعتراضی را داریم. پس به عنوان یک سنت می‌توانیم به آن نگاه کنیم. در دهه ۵۰ به اوج خود می‌رسد. پس از انقلاب اسلامی نیز به واسطه اتفاقات سیاسی مختلف این جریان ادامه دارد. در دهه ۹۰ نیز به واسطه یک جریانی با توجه به اینکه استفاده از اینترنت بسیار رو به رشد است و حجم اطلاع‌رسانی بالاست گرافیتی که وارد ایران شده شکلی جدید‌تر به خود می‌گیرد. مرور این روند کاملا مشخص می‌کند که موضوع گرافیتی در ایران خیلی جدید است. ما با این جریان زندگی می‌کنیم و با هنر خیابانی اعتراضی روبه رو هستیم و آن را داریم. پس چه بهتر که به آن بها بدهیم.

گالریی که نقش فروشگاه را ایفا می‌کند هیچ فایده‌ای ندارد. به جای گالری می‌شود یک بوتیک زد و دغدغه‌های گالری‌داری را نیز نداشت. فکر می‌کنم برای این کار باید در وهله نخست دغدغه‌های فرهنگی و اجتماعی داشت. حالا به عنوان یک گالری‌داری که دغدغه اجتماعی دارد اگر بخواهم به این نوع از هنر ارزش قائل شوم –که سود اقتصادی هم برایم ندارد- باید کاری برای جامعه‌ام انجام دهم که مردم بتوانند این آثار را ببینند. بر این اساس وقتی برگزاری نمایشگاه ضربات متفاوت تهران پیشنهاد شد احساس کردم این کار آلترنتیوهای اجتماعی دارد و ارزشمند است وگرنه من هم معتقدم باید گرافیتی را روی دیوارهای شهر دید.

به عنوان فردی که خود نیز در وادی هنر دستی بر آتش دارد بیایید به موضوع نگاه کنید. چه می‌شود که گرافیتی در یک جامعه شاخ و برگ‌های عجیب و غریب به خود می‌گیرد؟

 گرافیتی در خیلی از جاهای دنیا دیگر قانونی شده است. در ایران و چند جای دیگر است که هنوز قانونی نیست. نوع تفکرات گرافیتی کارهاست که به آثارشان وجهه هنری می‌دهد. عده‌ای پشتوانه چپ فکری دارند در مقابل بعضی‌ها هستند که تفکراتشان آنارشیستی است. خیلی از این گرافیتی کار‌ها فقط به امکانات و سیستم‌های اولیه خود اعتراض می‌کنند مطالعات لازم را ندارند. از لایه‌های سطحی نیز چندان گذر نمی‌کنند. فقط عصیان می‌کنند. اما عده‌ای هستند که در پشت کار‌هایشان تفکرات عمیق و پیش رونده وجود دارد. جریان‌های جدیدی ایجاد می‌کنند. همه گرافیتی‌کار‌ها با هم یکی نیستند. اما هر کدام به نوبه خود در شکل‌گیری نگاه مردم جامعه به کارهای گرافیتی و هنرمندان این رشته نقشی ایفا می‌کنند. ولی در کل قبول دارم که جای گرافیتی در گالری نیست. اما بعدش می‌شود آن را در گالری به نمایش گذاشت.

در گفته‌هایتان رفت و برگشتی در مورد لزوم به نمایش گذاشتن کارهای گرافیتی در گالری‌ها وجود دارد. چه چیزی باعث این دودلی می‌شود؟ اینکه از سو چندین بار تاکید می‌کنید جای گرافیتی در گالری نیست از سوی دیگر اما می‌آورید و باید می‌گویید؟

 موضوع این است که خیلی از این گرافیتی‌کار‌ها در جایی از ادامه کارشان می‌برند و دلیلش پول و مسائل اقتصادی است. اکثرشان ۲۰ تا ۲۷ سال دارند. خب این افراد از کجا باید کسب درآمد کنند. برای کار اعتراضی که نمی‌شود انتظار داشت دولت به این هنرمند پول بدهد منطقی هم نیست. یکی از نقطه نظر‌ها این است که باید این کار‌ها هم به فروش برسد. حالا اگر هنرمند کارش را در گالری نفروشد پس کجا می‌تواند این کار را انجام دهد. با آن نگاه تند و احساسی که اتفاقا میان عده‌ای از هنرمندان دیگر رشته‌های هنری وجود دارد و حضور و فروش کارهای گرافیتی در گالری‌ها را به شدت رد می‌کنند هم سو نیست.

از یکسو باید‌ها و نبایدهای قانونی برای گرافیتی‌کار‌ها وجود دارد و از سوی دیگر بحث فروش آثار آن‌ها در گالری‌ها. کاری به درستی یا نادرستی این موضوع ندارم. اما پارادوکسی وجود دارد در این میانه. نه شما و نه هیچ گالری‌دار دیگری نمی‌تواند آثار هنرمندی را روی دیوار گالری‌اش ببرد که با او به دلایل قانونی برخوردهای جدی شده است.

یک چیزی را در نظر بگیریم که ارشاد در مورد تک تک کار‌ها مجود نمی‌دهد ما یک مجوز کلی داریم.

 گالری یک مجوز دارد. گاری‌دار بنا به اختیاراتش نمایشگاه می‌گذارد. البته که هیچ گالری‌داری حاضر نمی‌شود نمایشگاهی بگذارد که خودش و مجوزش را با پرسش مواجه کند و همواره در محدوده قوانین حرکت می‌کند. صحبت این نیست. صحبت درمورد پذیرفته نشدن کار گرافیتی به عنوان یک کار قانونی در ایران است. وقتی پله اول را بالا نرفته‌ایم داریم به پله‌های بعدی و حضور پررنگ گرافیتی‌کار‌ها در گالری‌ها و فروش آثارشان نگاه می‌کنیم. ابتدا باید بسترهایی فراهم شود؟

اعتقاد دارم اگر ما فعالیت اجتماعی و فرهنگی انجام دهیم از هر فعالیت دیگری بر اجتماع و آینده کشورمان تأثیرگذار‌تر است. گرافیت‌کار‌ها می‌توانند کارهای فرهنگی انجام دهند تا با موانع قانونی مواجه نشوند.‌‌ همانطور که خیلی از آن‌ها دچار قضایای قانونی و غیره نمی‌شوند. کار می‌کنند نهایتش هم این است که جریمه اندکی می‌شوند که چرا دیوار را رنگی کرده‌اند. من هم با جرأت آن کار را به نمایش می‌گذارم و اگر کسی بگوید چرا این کار را کردی؟ می‌گویم؛ مگر این کار، کار بدی است یه مشکلی دارد. معتقدم اتفاقا ما باید آن قشر از آرتیست‌هایمان را که درگیر نگاه آنارشیستی و دوآتشه هستند –تعدادشان هم کم است- به سمت کارهای اجتماعی هدایت کنیم. اعتراض می‌تواند اجتماعی باشد. کسی را هم بابت اعتراض اجتماعی به زندان نمی‌بردند. بنا به اعتقاد شخصی‌ام با آن نوع از زندگی چریکی و نگاه آنارشیستی مخالفم. معتقدم دوره آن نوع از نگاه و تفکر گذشته است. تجربه‌های تاریخی نشان داد که این نوع از تفکر نتیجه چندان قابل توجهی نداشت. سود اجتماعی ما آنقدر نبود که به قیمت جان افرادی که در چنین راه‌هایی از بین رفتند؛ باشد. ولی خیلی از کارهای دیگر مانند یک داستان از صمد بهرنگی هستند که تأثیرات اجتماعی بسیار ارزشمندتری داشته و دارد که حتی می‌توانیم امروز به آن آثار افتخار کنیم. بر همین اساس می‌گویم اگر اتفاقا آن دست از هنرمندان گرافیت‌کار نیز تعدیل شوند و وارد جریان اجتماعی شوند همه چیز در این وادی درست‌تر می‌شود. اگر بنیادهای فرهنگی‌مان قوی‌تر شود همه چیزمان در ابعاد و وجوه مختلف شکلی بهتر به خود می‌گیرد. به همین دلیل است که با آن نوع از اعتراض سیاسی، تند و آنارشیستی مخالفم. معتقدم این هنرمندان می‌توانند هنرشان را بیشتر معطوف اعتراض‌های اجتماعی کنند. سپس بروند در گالری‌ها هم کار‌هایشان را بفروشند. تامین معاش کنند و به زندگی آرتیستی خود نیز ادامه دهند. همه جای دنیا به این سمت رفته که دیگر این قضیه دارد حل می‌شود.

 با توجه به این نگاه می‌توانید برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی را در برنامه‌های سالیانه‌تان بگنجانید؟

در جریان نمایشگاه ضربات متفاوت تهران بار‌ها به این موضوع فکر کردم. برای خودم نمایشگاه جالبی بود. مخاطبان زیادی داشتیم که اهل گالری رفتن نیستند اما در این نمایشگاه به گالری می‌آمدند و کار می‌دیدند. این حسن بزرگ نمایشگاه بود؛ جذب مخاطب عام به گالری‌ها. وارد این کار که شدم نگران خیلی از موارد بودم و همه چیز را با وسواس چیدم تا ببینم چه اتفاقی رخ می‌دهد. ولی حالا که دیدم مشکلی ندارد به نظر خودم چراکه نه. حتی به این فکر کردم که مجموعه‌ای از کارهای‌های آرتیست‌های ایرانی را گردآوری کنم و به نمایش بگذارم.

گفت‌وگو: صنم مودی

1920     21

17

کد خبر : ۳۲۸۱۶۶