خبرگزاری کار ایران

درنهمین سالگرد درگذشت خورشید فروزان موسیقی ایران؛

ما چه کردیم با بابک بیات؟

بابک بیات خورشید فروزان آسمان هنر ماست؛ مگر می‌شود خورشید را به خاک سپرد؟ بابک بیات دریای خروشان جهان هنر ماست؛ مگر می‌شود دریا را به خاک سپرد؟ بابک بیات از پل تاریخ، از پل زمان گذشته و به افسانه‌ها پیوسته است. پاییز را دوست داشت در پاییز فوت کرد، دوست نداشت دیگر مرگ عزیزانش را ببیند که ندید.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بابک بیات؛ آهنگساز بیش از 120 موسیقی فیلم، تنظیم‌کننده و آهنگساز ماندگارترین ترانه‌های موسیقی پاپ بود. اثرش همواره با اقبال عمومی مردم مواجه شد اما هیچگاه مسئولان همراهش نبودند. او همیشه برای انتشار آثارش با بی‌مهری‌های ارشاد مواجه شد. در سال 1380 نامش را میان لیست 50 نفری دفتر موسیقی ندیدیم. در آن لیست نام هنرمندانی که با ابلاغ ارشاد نیازی به دریافت مجوز نداشتند؛ آورده شده بود. نام بابک بیات هیچ کم از آن نام‌ها نداشت.

آهنگساز موسیقی فیلم‌های بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی زخم خورد. قطعه دلم گرفت سه بار در وزارت ارشاد رد شد. قطعه دست‌های آلوده هنوز هم در صداوسیما مجوز پخش ندارد. اما بابک بیات را می‌توان ستاره درخشان موسیقی پاپ دانست. در این هجمه‌ی ابتذال و سر و صدای مرسوم شاید بیش از هر وقتی حضور چنین شخصیتی احساس شود.

   22سوال‌های بی‌پاسخ بسیار است. چرا آثار بابک بیات با چنین مخالفت‌هایی مواجه می‌شدند اما جوانان این روزهای پاپ با اشعار و موسیقی‌های گاها بی‌محتوا به سرعت مجوز ارشاد را دریافت می‌کنند؟ بابک بیات چه داشت که دیگران نداشتند؟

بابک بیات موسیقی فیلم را در بعد از انقلاب با فیلم مرگ یزدگرد ساخته بهرام بیضایی ادامه داد و در سال ۱۳۶۲ موسیقی فیلم‌های نقطه ضعف و ریشه در خون را ساخت و در سال‌های بعد برای فیلم‌های شاید وقتی دیگر و مسافران ساخته‌های بهرام بیضایی، سریال سلطان و شبان، کشتی آنجلیکا، عروس، پرده آخر، طلسم، مرسدس، جهان پهلوان تختی، دست‌های آلوده، اتوبوس، قرمز، دو زن، شیدا و در حدود 120 فیلم سینمایی موسیقی نوشته است و آخرین سریالی که وی برای آن موسیقی ساخت؛ سریال ولایت عشق است.

او بارها جایزه بهترین آهنگسازی موسیقی فیلم را دریافت کرد و سال‌ها در دانشگاه تهران موسیقی فیلم تدریس کرد. بابک بیات در سال‌های پس از انقلاب شاگردانی چون مانی رهنما، حمید حامی و نیما مسیحا را پرورش داد. هنرمندانی که در وضعیت فعلی موسیقی پاپ شاید نعمت‌هایی دست نیافتنی به‌شمار روند.

بابک بیات با ثبت آثار ماندگارش در تاریخ موسیقی ایران و با جاودان کردن نامش در میان مردم؛ نه سال پیش در سن شصت سالگی زمین را ترک گفت. پس از مرگ او مقام اول شهرداری نزد خانواده‌اش آمد و گفت که خانه‌ی او برای تبدیل شدن به موزه خریداری می‌شود؛ با گذشت نزدیک به شش سال هیچکس آن خانه را نخرید. خانه بابک بیات کوبیده شد و ساختمانی بلند جایش را گرفت. حالا به لطف مسئولان دیگر هیچ نشانی از بابک بیات در خانه‌ای دیده نمی‌شود.

photo_2015-11-25_21-54-18

پنجم آذر ١٣۸۴ ساعاتى بعد از درگذشت بابک بیات منزل او/ بابک صحرایى، حامى، مانى رهنما، نیما مسیحا و غزل بیات

بابک بیات در سال‌های بعد از انقلاب بیشتری همکاری‌اش در زمینه ترانه با بابک صحرایی بوده است و بابک صحرایی توسط بابک بیات به موسیقی معرفی می‌شود. بیات در آخرین مصاحبه‌اش در برنامه نمای باز از بابک صحرایی به عنوان ترانه‌سرای خوبی یاد می‌کند که با ترانه‌هایش فصل تازه‌ای را در موسیقی‌های او ایجاد کرده است. از جمله آثار این تیم هنری می‌شود به  همگریه و خاک سبز با صدای حامی، قاب عکس و نازلی با صدای مانی رهنما، نازنینم خداحافظ و رگبار با صدای نیما مسیحا اشاره کرد.

بابک صحرایی درباره بابک بیات به ایلنا می‌گوید: زمان بهترین قضاوت را درمورد انسان‌ها انجام می‌دهد و انسان‌هایی که هنرمندند، قضاوت زمان قضاوتی عادلانه‌تر برایشان خواهد بود. گذر زمان در همین نه سالی که از مرگ بابک بیات گذشته؛ ثابت کرد که اسم بابک بیات در تاریخ این سرزمین همیشه روشن و درخشان خواهد ماند. بابک بیاتی که با تلاش، با اندوه همیشگی خودش و با توانایی‌های منحصر به فرد خودش رشد کرد، بالید و به جاودانگی رسید.

او ادامه می‌دهد: یادآوری برخی خاطرات همیشه برای من سخت است. اینکه بابک بیات هنرمندی بود که همیشه زخم به روی قلبش داشت. شاید همین زخم، همین درد و همین اندوه عمیق جاری در وجود بابک بیات باعث شد که چنین آثار درخشانی را خلق کند. اندوهی که بخشی از آن برگرفته از زندگی شخصی‌اش بود. غم فرزند درگذشته‌اش؛ غم مانی که در ده سالگی پرمی‌کشد؛ می‌میرد و بابک بیات همیشه می‌گفت وزن بیست کیلویی مانی را همیشه روی دوشم احساس می‌کنم.

این ترانه‌سرا با بیان اینکه بخشی دیگر از اندوه جاری در وجود بابک بیات از سرزمینش به او منتقل شد؛ اضافه می‌کند: بابک بیات بسیاری جاها به خاطر بابک بیات بودن مورد بی‌مهری و حسادت قرار گرفت اما خیلی وقت‌ها این دردهاست که ما را به تکامل و جاودانگی می‌رساند. همیشه معتقدم هنرمندهایی که از بطن جامعه‌شان برمی‌خیزند، هنرمندانی که همیشه پل پیوند درستی با مردم وجامعه‌شان دارند؛ می‌توانند در طول زمان جاری شوند. بابک بیات هم می‌توانست مثل خیلی از هم‌نسلانش از این سرزمین کوچ کند اما نکرد و مجبور شد در دوره‌ای به مدت یک سال در جنوب روی یک لنج کار کند.

صحرایی معتقد است: بابک بیات این تلخی را به جان خرید ولی کنار مردمش ماند. بابک بیات از سنگ‌فرش‌های کوچه‌ها از آسفالت خیابان‌ها طلبکار بود. بابک بیات رویاهایش را، جوانیش را و همه آنچه که از سرزمینش گرفته بود را به مردمش برگرداند و فکر می‌کنم نمونه مشخصی از هنرمندی باشد که توانست به هنر سرزمینش خدمت کند. حرف‌هایی که می‌زنم اصلا شعار نیست شاید این واژه‌ها آنقدر دستمالی شدند که رنگ و بوی شعارزدگی به خود گرفته باشد اما درمورد کسی مثل بابک بیات به هیچ عنوان شعار نیست.

بابک صحرایی به آثار ماندگار بابک بیات اشاره می‌کند و می‌گوید: بابک بیات بیش از 120 موسیقی فیلم ساخت که جزو بهترین موسیقی فیلم‌های ساخته شده در ایران‌اند. خودش می‌گفت از میان این 120 موسیقی فیلم؛ 20 تای آن چیزی‌ست که خودم می‌خواهم و باقی آنها غم نان بوده و عجیب است که وقتی بابک بیات برای غم نان هم کار می‌کرد؛ اثرش اثری درخشان و شاخص بود. از مرسدس مسعود کیمیایی تا شاید وقتی دیگر و مسافران بهرام بیضایی، از کشتی آنجلیکا محمد بزرگ‌نیا تا دست‌های آلوده سیروس الوند تا نقطه ضعف محمدرضا اعلامی، از دو زن تهمینه میلانی تا ولایت عشق مهدی فخیم زاده، تا سلطان شبان داریوش فرهنگ. نام‌ها آنقدر زیاد است که در این گفت‌وگو نمی‌گنجد. بابک بیات ده‌ها موسیقی ترانه ساخت و قضاوت تاریخ مشخص می‌کند که بابک بیات با هر صدایی که کار کرد؛ توانست به درخشش برسد. او ترانه را به عمیق‌ترین شکل ممکن می‌شناخت. بابک بیات مردم و سرزمینش را به درست‌ترین شکل ممکن می‌شناخت.

بابک صحرایی با صدای حزن‌آلود ادامه می‌دهد: هیچ وقت نمی‌توانم از واژه مرگ برای بابک بیات استفاده کنم حتی در گفت‌وگوهای خصوصی‌ام هم  می‌گویم پرواز بابک بیات. در نهمین سالگرد پرواز بابک بیات یک چشمم اشک است و یک چشمم خون. از اینکه بابک بیات در زندگی‌اش آنچنان که شایسته‌اش بود به آرامش نرسید اما می‌دانم که بابک بیات با ماست، همراه ماست و می‌دانم که آن لبخند زیبایش به چهره‌اش است به خاطر اینکه این عشقی که از مردمش به او منتقل می‌شود؛ عشق ارزشمندی‌ست.

او حرف‌هایش را با آنچه 8 آذر سال 85 در روز خاکسپاری بابک بیات گفت اینگونه به اتمام می‌رساند: همچنان و همیشه بر این گفته‌ها معتقدم که بابک بیات خورشید فروزان آسمان هنر ماست؛ مگر می‌شود خورشید را به خاک سپرد؟ بابک بیات دریای خروشان جهان هنر ماست؛ مگر می‌شود دریا را به خاک سپرد؟ بابک بیات از پل تاریخ، از پل زمان گذشته و به افسانه‌ها پیوسته است. پاییز را دوست داشت در پاییز فوت کرد، دوست نداشت دیگر مرگ عزیزانش را ببیند که ندید.

photo_2015-11-25_21-54-29

کد خبر : ۳۲۵۳۳۸