خبرگزاری کار ایران

۲۸ مرداد، کودتایی علیه مطبوعات و آزادی‌های رسانه‌ایِ؛

مطبوعات دشمن بزرگ مصدق

اساسا مطبوعات ابزاری بسیار مهم برای زمینه‌سازی اجرای کودتا و آماده کردن افکار عمومی برای پذیرش آن بود. اسناد و مدارک انکارناپذیری وجود دارند که نشان می‌دهند دولت‌های خارجی (انگلیس و آمریکا) نیز با نفوذ در شبکه مطبوعاتی دست به تبلیغات گسترده‌ای بر ضد مصدق زدند.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ از شهریور 1320 و فضای غیرقابل کنترل سیاسی و رهاشدگی پس از یک‌ دوره دیکتاتوری 20 ساله، تعداد نشریات و احزاب سیاسی با سرعت فوق‌العاده‌ای رو به افزایش گذاشت. تنها ظرف سه ماه پس از شهریور بیست قریب سیصد مجوز انتشار روزنامه و مجله صادر شد و در مدت زمان کوتاهی تعداد مطبوعات ایران به‌رغم محدودیت امکانات چاپ و نشر و درصد گسترده بی‌سوادی در کشور، به بیش از هزار عنوان رسید. طبق کتاب «فهرست روزنامه‌های فارسی از سال 1320 تا 1332 شمسی» تعداد روزنامه‌ها و مجلات ایران در این دوره به رقم 1413 عنوان نشریه رسید.

پیدایش تعداد فراوانی از احزاب و گروه‌های سیاسی با گرایش‌های مختلف نیز در افزایش مطبوعات تأثیر مستقیم داشت زیرا این احزاب خود به‌طور رسمی و به‌عنوان ارگان یا به صورت غیررسمی دست به انتشار روزنامه و مجله می‌زدند و عملاً بخش قابل توجهی از فضای مطبوعات کشور در تسخیر رقابت‌ها و روابط حزبی گروه‌های سیاسی قرار می‌گرفت.

سقوط دولت دکتر مصدق و بازگشت به قدرت محمدرضا پهلوی مصادف با پایان دوران طلایی مطبوعات کشور است. از بیست و نهم مرداد، تعداد کثیری از روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها و دیگر جراید سیاسی، اجتماعی و فکاهی مجبور شدند فعالیت خود را برای سال‌های طولانی یا برای همیشه تعطیل کنند. اختناق رژیم شاه ایجاب می‌کرد حتی نگهداری تعدادی از این نشریات تا پس از پیروزی انقلاب در سال ١٣٥٧ جرم سنگینی محسوب شود.

اساسا مطبوعات ابزاری بسیار مهم برای زمینه‌سازی اجرای کودتا و آماده کردن افکار عمومی برای پذیرش آن بود. اسناد و مدارک انکارناپذیری وجود دارند که نشان می‌دهند دولت‌های خارجی (انگلیس و آمریکا) نیز با نفوذ در شبکه مطبوعاتی دست به تبلیغات گسترده‌ای بر ضد مصدق زدند.

فضای مطبوعات در آستانه کودتای ٢٨ مرداد

در هیچ یک از ادوار تاریخ مطبوعات ایران همچون دوران حکومت مصدق، درگیرى‌هاى مطبوعاتى به چنان اوجى نرسیده بود. گرچه در آغاز نهضت ملى شدن نفت، مطبوعات و نشریات یکصدا به حمایت از مصدق و نهضت ملى او برخاستند، اما این حمایت دیرى نپایید. تنها در زمانى که مصدق براى اعلام موضع ایران به سازمان ملل متحد در نیویورک رفته بود و پس از آن براى طرح دعواى ایران در دیوان دادگسترى لاهه حضور یافت؛ اقلیت مجلس شوراى ملى که با او سخت سر جدال داشت؛ اعلام کرد تا زمانى که مصدق براى احقاق حق ایران تلاش مى‌کند از مخالفت با او دست برمى‌دارند و همگام با اقلیت مجلس روزنامه‌هاى مخالف، حتى روزنامه‌هاى حزب توده، در این مدت از حمله به دولت مصدق خوددارى کردند.

در پى سفر پنجاه و سه روزۀ مصدق به آمریکا و لاهه، با وجود پیروزى ایران در دیوان دادگسترى بین‌المللى، با افزایش کشمکش میان ایران و انگلیس و تحریکات و تهدیدهاى آن دولت، همراه با کاهش درآمدها و خالى شدن خزانۀ دولت و انتشار اوراق قرضۀ ملى، آثار نارضایى کامل در طبقات مختلف مردم به تدریج دیده مى‌شد و بدین ترتیب صف قدرتمندى از مخالفان مشخص دولت مصدق در میان مطبوعات شکل گرفت.

اصولا در دوران دولت دکتر محمد مصدق، مطبوعات از آزادی نسبی برخوردار بودند و مطالب خود را هرچند حاوی توهین به شخص نخست‌وزیر بود، منتشر می‌کردند. حتی حزب توده، که پس از سوءقصد به شاه در سال ١٣٢٧ فعالیت خود را به صورت نیمه مخفی پیش می‌برد، به انتشار دو روزنامه نیمه رسمی اقدام کرد. «به سوی آینده» به مدیریت محمود ژندی، روزنامه صبحگاهی بود که همراه با «شهباز»، ارگان «جمعیت ملی مبارزه با استعمار» عصر‌های هر روز به همت رحیم نامور دیدگاه‌های حزب توده را منتشر می‌کردند.

به واسطه‌ی همین فضای باز مطبوعاتی مصدق هدف آماج دو جریان مخالف یکدیگر قرار گرفته بود. از طرفی جناح دربار و عناصر دست راستی او را متهم به همکاری با توده‌ای‌ها و حکومت شوروی می‌کردند و از طرف دیگر، چپی‌ها و توده‌ای‌ها او را نوکر امپریالیسم می‌دانستند. حتی برخی مطبوعات طرفدار دربار، بنابر اسنادی که از طبقه‌بندی آرشیو آمریکا و انگلستان آزاد شده، رسما از سازمان سیا برای چاپ مطالب دروغ و کاریکاتورهای ضد شخص مصدق مبالغی دریافت می‌کردند. هدف از انتشار این مطالب کذب، القای ضد ‌دین بودن از یک‌طرف و نوکر شوروی بودن شخص مصدق از طرف دیگر بود.

mosadegh-CIA-2

download (2)

لطف‌الله میثمی با تاکید بر باز بودن فضای مطبوعاتی زمان نخست وزیر مصدق به خبرنگار ایلنا می‌گوید: دکتر مصدق حتی بخشنامه‌ای صادر و به پلیس ابلاغ کرده بود که براساس آن کسی حق نداشت فردی با جرم کار مطبوعاتی و روزنامه‌گاری بازداشت کند، حتی اگر مطالب و نوشته‌ای او در مخالفت با دولت باشد. اگر غیر از این بود که مصدق، مصدق نمی‌شد.

میثمی؛ فضای باز مطبوعاتی در دو کشور عراق و مصر را متاثر از اقدامات او می‌داند و اضافه می‌کند: این اقدامات حتی مورد توجه عبد‌الناصر (رئیس جمهور مصر) و عبدالکریم قاسم (رئیس جمهور عراق) قرار گرفت و آن‌ها به تاسی از مصدق به فکر اصلاح قوانین موجود در حوزه‌ی مطبوعات کشورشان بودند.

می‌توان گفت در این دوران مطبوعات سه دسته بود: مطبوعات طرفدار دولت مصدق، مطبوعات مخالف و مطبوعات خنثی. هر یک از این گروه‌ها در جریان مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت و دوره نخست وزیری مصدق، به نحو چشمگیری از مطبوعات و نشریات برای حمله به طرف مقابل استفاده می‌کردند.  

در فاصله استعفای دکتر مصدق و انتصاب قوام تا قبل از سی تیر، مطبوعات مخالف بر حجم حملات خود افزودند ولی پس از قیام سی تیر تغییر موضع داده و خود را حامی افکار عمومی و جبهه ملی و دکتر مصدق و آیت‌الله‌ کاشانی معرفی می‌کردند. آثار مثبت روحی و روانی این پیروزی و متعاقب آن شکست انگلستان در دادگاه لاهه، به افزایش امید و انگیزه مردم و تقویت انسجام ملی منجر شد اما به زودی امیدواری به مشارکت متحد همه جریان‌ها و مردم در صحنه مقابله با استعمار، تحت‌الشعاع اختلافات و قدرت‌طلبی‌ها و درگیری‌هایی قرار گرفت که از فردای سی تیر مجدداً فضای سیاسی و مطبوعاتی کشور را پوشاند.

download (1)

mosadegh-CIA-5

به عنوان مثال، روزنامه آسیا در زمره نشریاتی بود که علیه مصدق مطلب می‌نوشت و طرفدار دربار و نظامیان بود. این روزنامه در صفحه اول خود به تاریخ بیست و پنجم مرداد 1332 نوشت: «به مصدق‌السلطنه بگویید آخر، وقاحت و بی‌شرمی هم حدی دارد» و در همان صفحه نوشت: «برای اولین بار پرده از اسرار کودتای قریب‌الوقوع حزب توده برمی‌داریم... توده‌ای‌ها قصد دارند از جوادیه و ایستگاه راه‌آهن یک کودتای روسی را شروع کنند... چرا توده‌ای‌ها ناگهان اخباری درباره کودتای دربار منتشر کردند؟... توده‌ای‌ها می‌خواهند با منحرف کردن فکر دولت به طرف کودتای جعلی، خود دست به کودتا بزنند... .»

همین روزنامه روز چهارشنبه 28 مرداد 1332 در صفحه اول خود نوشت: «فرمان نخست‌وزیری مصدق به امضای شاه است یا استالین؟» یا در یک تیتر جعلی دیگر به تاریخ بیست و نهم مرداد 1332 نوشت: «‌50 هزار تومان به دو گروهبان ارتش داده شده بود که زاهدی را ترور کنند.» در این میان پتوی دکتر مصدق هم دستمایه طنز روزنامه قرار گرفته بود و در مطلبی در همین باره نوشت که: «مردم بعد از غارت خانه دکتر مصدق فریاد می‌زدند، مصدق موش گرفته، پتوش آتیش گرفته.»

از سوی دیگر روزنامه‌های طرفدار حزب توده بودند که مصدق را به دلیل رابطه با آمریکا، نوکر امپریالیسم خطاب می‌کردند و عملا و ناخودآگاه خود را در مسیر طرح و نقشه‌های انگلستان و بریتانیا قرار دادند. مطبوعات حزب توده نیز با چاپ مطالب کذب و کاریکاتورهای ضد مصدق، او را تحت فشار قرار می‌دادند.

در این بین روزنامه شهباز که طرفدار گفتمان حزب توده بود در روزهای منتهی به کودتا مطالب جالبی منتشر می‌کرد. این روزنامه، دو روز قبل از کودتا (بیست و ششم مرداد 1332) تیتر زد: «پسر خائن رضاخان فرار کرد... برای تعیین تکلیف دربار باید مجلس موسسان فورا دعوت گردد... شاه خائن از بیم و نفرت ملت بیدار ایران به دامن اربابان خود گریخت.»

روزنامه شهباز همچنین در تاریخ بیست و هفتم مرداد و روز قبل از کودتا نوشت: «مرده باد تخت و تاج ـ زنده‌باد جمهوری... کمیته مرکزی حزب توده ایران برچیده شدن بساط سلطنت، اعلام جمهوریت و تامین آزادی‌های دموکراتیک و انهدام پایگاه‌های امپریالیستی را شرط لازم برای تحصیل پیروزی‌های آینده می‌داند... ملت ایران خواستار صمیمانه‌ترین روابط با اتحاد جماهیر شوروی است... ملت استقلال‌دوست ایران خواستار قطع مداخلات موذیانه امپریالیست‌های آمریکایی و انگلیسی است.»

علاوه بر این‌ها، روزنامه‌های فکاهی «توفیق» و «چلنگر» که آن‌ها هم در جبهه حزب توده قرار داشتند، با چاپ کاریکاتور و مطالب طنز، متناوبا به مصدق حمله می‌کردند. به عبارت دیگر، خیزش عمومی حمایت از مصدق سبب شد مطبوعات با لحن بی‌سابقه‌ای با نخست‌وزیر انتخابی شاه طرف بشوند.

نمایندگان مخالف مصدق، مانند سیدمهدی میراشرافی یا شمس قنات‌آبادی که قبل از کاشانی و بقایی به صف مخالفان دولت پیوستند نیز تبلیغات تند خود را از صفحات «آتش» و «ملت ما» بیان می‌کردند. تنور این رقابت مطبوعاتی با استفاده از شمشیر طنز بسیار داغ‌تر شد.

دو روزنامه «شاهد» (بقایی) و «ملت ما» (شمس قنات‌آبادی) طی روزهای 25 تا 27 مرداد شدیدترین حملات را به دولت و دکتر مصدق وارد ساختند. به گفته ویلبر، اولین روزنامه‌ای که فرمان عزل مصدق را منتشر کرد، «شاهد» بود. صبح بیست و هفتم مرداد، ارگان حزب زحمتکشان که در آن روز‌ها بر غیرقانونی بودن عملیات مصدق تاکید مستمر داشت؛ متن فرمان شاه را در صفحه اول خود منتشر کرد. عکس خود فرمان در شاهد روز بعد و حتی پس از کودتا در بقیه روزنامه‌های مخالف دولت ملی منتشر شد.

از سوی دیگر روزنامه «آپادانا»، ارگان حزب ملت بر بنیاد پان‌ایرانیست که شامل طیف هوادار مصدق آن تشکل بود، تیتر معروف «گلوله، گلوله، این است جواب ملت به قوام‌السلطنه!» را در شماره بیست و نهم تیر خود منتشر کرد. این درست زمانی است که «کشتیبان بزرگ» هنوز در صدر دولت بود. هفته‌نامه شورش که به همت کریم پورشیرازی منتشر می‌شد هم شماره ویژه سی‌ام تیر خود را به خانواده‌های نخستین شهدای نبرد علیه رژیم پهلوی دوم اختصاص داد. همچنین تا زمان جدایی بقایی از نهضت ملی، روزنامه «شاهد» همراه با «باختر امروز» که تا بیست و پنجم مرداد پرچمدار طیف رادیکال جبهه ملی بود، دیگر بلندگوی جناح هوادار دولت بودند.

به گفته‌ی لطف‌الله میثمی؛ روزنامه‌ی «باختر امروز» از چنان محبوبیتی میان مردم برخوردار بود که قیمت 3ریالی آن در اصفهان به 2تومان می‌رسید و بازهم مورد تقاضای مردم بود.

تنها تفاوت نشریات موافق دکتر مصدق و نشریات حزب توده که مدت‌ها شدیدترین حملات را به او- به عنوان عامل امپریالیسم آمریکا- وارد مى‌کردند این بود که نشریات حزب توده ضمن حمایت از مصدق در رویارویى با انگلیس و بعد آمریکا، خواستار شدت یافتن این مبارزه و بحرانى کردن بیشتر اوضاع بودند تا شاید اتحاد شوروى که در این جدال شرکت نداشت از این بحران سود ببرد.

گزارش‌های تجمعات هواداران دکتر مصدق، در نشریات حزبی مانند «باختر امروز» و «نیروی سوم» ارگان سازمان سیاسی به رهبری خلیل ملکی و در روزنامه‌های کثیرالانتشاری مثل «کیهان» و «اطلاعات»، که در آن زمان وابستگی خود را به دربار ملایم‌تر کرده بودند نیز انعکاس زیادی داشته‌اند.

رد نخستین زمزمه‌های تصمیم سرنوشت‌ساز دکتر مصدق و برگزاری رفراندوم در اوایل مرداد ١٣٣٢ را می‌توان در هفته‌نامه «شورش» یافت. این نشریه در شماره شانزدهم اسفند ١٣٣١ خود از آمادگی دولت برای برگزاری همه‌پرسی به عنوان ابزاری برای رفع مزاحمت‌های جناح درباری برای اصلاحات و اختیارات ویژه نخست‌وزیر سخن می‌گوید اما چنین طرحی فقط پس از برگزاری مراسم سالگرد قیام سی‌ام تیر کلید خورد.

حتی روزنامه هاى غیرحزبى مستقلى چون «داد»، «طلوع» و «خواندنى‌ها» در حقیقت در سال‌هاى مبارزه براى ملى شدن نفت، نمى‌توانستند خود را بى‌طرف نگاه دارند و گرچه چندى نقش میانجى را در حل اختلافات مصدق با مخالفانش بازى کردند، سرانجام به اردوى مخالفان او پیوستند. این در حالى بود که در نشریاتى چند، نویسندگانى غالبا از موضع راست، تیغ قلم را آخته بودند و بر دیگران و دولت و مجلس به شدت مى‌تاختند و از ترور شخصیت مخالفان نیز پروا نداشتند. البته حضور پررنگ ملت در خیابان‌های تهران در پایان تیر ١٣٣٢ تنها مورد بررسی رسانه‌های داخلی نبوده است. روزنامه مشهور New York Times که در آن زمان خبرنگاری مستقر در تهران داشت و با علاقه بسیار به تحولات ایران می‌پرداخت، در شماره بیست و دوم جولای خود به بزرگنمایی تظاهرات جداگانه هواداران حزب توده پرداخت و با تیتر «100000 سرخ در تهران رژه رفتند»، این گردهمایی را «یکی از بزرگ‌ترین راهپیمایی‌های سیاسی در تاریخ ایران» نامید. تا پایان ماجرای بیست و هشتم مرداد، این روزنامه آمریکایی تاکید خود را بر اقتدار و نقش حزب توده در جبهه طرفداران مصدق باقی نگه داشت.

گزارش‌های میدانی از روزنامه‌ها در حواشی کودتا

جالب‌ترین و مهم‌ترین بخش مندرجات روزنامه‌هایی که در فاصله بیست و پنجم تا بیست و هشتم مرداد منتشر می‌شوند مربوط به فعالیت‌های خیابانی از لحظه پخش شدن خبر عقیم ماندن تلاش برای براندازی دولت ملی توسط نصیری و فرار شاه به بغداد و رم است. این گزارش‌های طولانی که نشان‌دهنده مسیر‌های حرکت راهپیمایی‌های احزاب اصلی، اعلامیه‌هایی که در پایان میتینگ‌ها قرائت و تصویب می‌شدند و جزئیات جالب و نادری از نفرت مردم دربرابر نماد‌های حکومت پهلوی هستند، ارزش بسیاری برای پژوهشگران دارند.

گزارش‌های «شجاعت» و «شهباز» درباره تنها راهپیمایی عظیم حزب توده که بعدازظهر بیست و پنجم مرداد برگزار شد، حاکی از یک اجماع گسترده‌ است که از کافه شهرداری (تئاترشهر کنونی) به سوی میدان سپه (میدان امام خمینی امروزی) در حال حرکت است. گردهمایی کمونیست‌ها در این میدان اما به پایین آمدن مجسمه بزرگ رضا شاه که در میدان سپه مستقر بود، منجر نشد.

شماره روز بیست و هفتم مرداد روزنامه «نیروی سوم»، ارگان حزب خلیل ملکی، گزارش دقیق و ریز درباره تلاش‌های هواداران این دسته برای کرایه جرثقیل و استفاده آن برای عملیات چهار ساعته ویران کردن مجسمه رضاشاه را در صفحه اول خود دارد. این بررسی نشان می‌دهد که فعالیت خیابانی آن سه روز تاریخی محدود به یک جناح یا حزب خاصی نبوده بلکه تقسیم بین تمام نیرو‌های ضد درباری بوده است.

دیگر موردی که با استفاده از مطالب روزنامه‌ها بسیار روشن‌تر می‌شود واکنش گروه‌های سیاسی متفاوت به خواست مردمی است که هر روز خیابان‌های تهران را پرکرده بودند؛ است. بیست و هفتم مرداد، شجاعت و شهباز همزمان تمایل خود را به تشکیل یک نظام جمهوری اعلام کردند.

چنین برداشتی را می‌توان در شماره ویژه نشریه «مردم ایران»، ارگان نهضت خداپرستان سوسیالیست، روز قبل از کودتا مشاهده کرد. حتی «باختر امروز»، که برخلاف تصور رایج، هرگز بیانیه یا اظهارنظر صریح شادروان حسین فاطمی را درباره برقراری جمهوری منتشر نکرد و در آخرین شماره خود، در عصر بیست و هفتم مرداد، از تمایل اعضای جوان جبهه ملی به نفع این تغییر اشاره می‌کند.

شجاعت در آخرین شماره خود که صبح روز کودتا روی دکه‌ها قرار گرفت، فهرستی از خیابان‌هایی که مردم نام آنها‌ را از شاهی به جمهوری تبدیل کردند، منتشر کرد، اما پاسخ دکتر مصدق به این درخواست فراجناحی منفی بود.

حضور کشورهای خارجی عامل کودتا در مطبوعات ایرانی

درباره تاریخ حضور کشورهای خارجی عامل کودتا در مطبوعات ایرانی که به پیش از دوره‌ی نخست‌وزیری مصدق برمی‌گردد، می‌توان به یک سلسله عملیات با نام رمزی بدامن (Bedamn) اشاره کرد که آمریکا برای مقابله با نفوذ شوروی و حزب توده در ایران اجرا می‌کرد. در اسناد منتشر شده توسط سازمان سیا (CIA)، در بخشی از طرح کودتا، از مطبوعات و تبلیغات با عنوان "عوامل ویژه" یاد شده و وظایف آن چنین بیان شده است:

«در دوره حمایت اولیه، گروه انگلیسی برای تبلیغ خط ضد مصدقی، استفاده از روزنامه‌های محلی و کوچک را ادامه خواهد داد. در ستاد فرماندهی سیا و پایگاه آمریکا، ماموران مطالبی را به صورت مقاله، رساله، یا جزوه تهیه کرده و به فارسی برمی‌گردانند که برخی از آنها در حمایت از شاه و برخی دیگر بر ضد مصدق است. مطالبی که برای بدنام کردن مصدق تهیه می‌شوند حاوی مضامین زیر می‌باشند:

مصدق از حزب توده و اتحاد جماهیر شوروی حمایت می‌کند (این ادعا باید با مدارک جعلی تقویت شود)

مصدق دشمن اسلام است، زیرا وابسته به حزب توده است و اهداف توده‌ای‌ها را تامین می‌کند

مصدق تعمدا روحیه اخلاقی ارتش و توان فرماندهی آن را تضعیف می‌سازد

مصدق آگاهانه کشور را به سوی ورشکستگی اقتصادی هدایت می‌کند

قدرت، سبب انحراف مصدق شده است و ...»

در گزارش ویلبر (که مسئولیت جنگ روانی را برعهده داشت) نیز مراحل جنگ روانی و چگونگی ایجاد آن آمده است: «از یک سو به نوشتن شمار زیادی مقاله ضد مصدق و یا تعیین چهارچوب این مقالات پرداخت و از سوی دیگر به طور مستمر به گروه هنری که مشغول ترسیم تعداد بسیاری کاریکاتور و روزنامه دیواری بر ضد مصدق بود، رهنمود می داد... پایگاه تهران در تاریخ بیست و دوم ژوئیه کار توزیع این تولیدات فرهنگی-هنری را در میان چند تن از عُمال خود آغز کرد.»

همچنین در بخش دیگری از این گزارش می‌خوانیم: «درخواست شده بود که مطبوعات ایالات متحده به بازتاب مبارزه مطبوعات ایران بر ضد مصدق بپردازند...»

اشاره ی دیگری که در اسناد سازمان سیا در رابطه با فعالیت مطبوعاتی علیه مصدق وجود دارد، این است که افراد سازمان درباره غیره قانونی جلوه دادن همه پرسی مصدق، تبلیغات زیادی کردند. (همچنین) اسناد خاطرنشان می‌نمایند که "عمال سیا... تحت نام حزب توده، اعلام کردند که اگر رهبران مذهبی با مصدق مخالفت کنند، با مجازات سختی رو به رو خواهند شد". شیوه مذکور برای تحریک و تهییج روحانیون بر ضد مصدق بود.

برای آن که همراهی برخی از مطبوعات دوره مصدق با کودتاگران انگلیسی و آمریکایی روشن شود و چگونگی موفقیت عوامل آنها در برانگیختن مطبوعات بر ضد مصدق و ایجاد بستری مناسب برای کودتا با به راه انداختن جنگ روانی تبیین شود، برخی از عناوین سرمقاله‌های مطبوعات (به ترتیب زمانی) آورده می‌شود:

- روزنامه آتش 1332/3/21 "آقای مصدق! شما جلاد مطبوعات هستید"

- روزنامه آتش 1332/4/14 "دو سال دروغ"

- روزنامه شلاق 1332/4/21 "صد رحمت به چنگیز مغول و ضحاک خونخوار"

- روزنامه شلاق 1332/4/23 "سزای جنایت مصدق را جز با گلوله نباید داد"

- روزنامه آتش 1332/4/27 "حائری زاده گفت: ملت ایران مصدق را محاکمه و اعدام خواهد کرد"

- روزنامه آتش 1332/5/5 "مصدق به دستور انگلیسی‌ها مقدمات انحلال مجلس را فراهم کرد"

- روزنامه آتش 1332/5/18 "به دنیا اعلام می‌کنیم که رفراندوم مصدق قلابی و ساختگی است"

برخی از مطبوعات کاریکاتورهایی نیز دارند که مصدق را ضد اسلام، ضد روحانیون، غاصب تاج و تخت، و طرفدار کمونیسم و شوروی نشان می‌دهند.

میثمی هم ضمن ارجاع دادن به مطالعه کتاب یروان آبراهامیان درباره‌ی کودتا تاکید می‌کند: براساس اسناد شرکت نفت ایران و انگلیس که چند سال پیش برملا شد، مشخص است که دست انگلیس و امریکا نه تنها در کودتا بلکه در تهیج روزنامه‌های مخالف نیز در کار بوده است. تیترها و عباراتی مثل «مصدق عوام فریب» و «مصدق دست‌نشانده‌ی استکبار» ناشی از همین تحرکات بود.

28 مرداد، پایانی برای آزادی‌های مطبوعاتی

طبق آماری در آن زمان بیش از 373 روزنامه منتشر می‌شد که برخی شمار مطبوعات مخالف دولت مصدق را هفتاد نشریه برشمرده‌اند. در همان زمان نیز بسیاری عصر دولت دکتر مصدق را عصر طلایی آزادی مطبوعات توصیف می‌کردند و بعدها نیز در کتب تاریخی اینگونه تعابیر در این مورد تکرار شده است.

هرچه بود کودتای 28 مرداد پایانی بود بر فضای نیم‌بند باز مطبوعاتی کشور. البته نه فقط از منظر رسانه‌ای بلکه از خیلی جهات دیگر هم کودتا شکست و گسستی بود که جامعه‌ ایرانی را دچار سرخوردگی کرده است.

میثمی نیز با اشاره به بسته شدن تمامی روزنامه‌های طرفدار دکتر مصدق از روز بعد از کودتا، یادآور می‌شود: نه تنها روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران همراه با دکتر مصدق، بلکه تمامی نماینده‌ها، طرفداران و دیگر همراهان وی از هرگونه حضور در فعالیت‌های اجتماعی و مشارکت در کارهای سیاسی و حزبی منع شدند.

کد خبر : ۲۹۸۳۶۲