خبرگزاری کار ایران

ترویج ادبیات عامه‌پسند با چه هدفی انجام می‌شود؟

جریان بسیار قوی در کشور دنبال ترویج میان‌مایگی و متوسط بودن است

اینگونه به‌نظر می‌رسد که تلاش برای پایین آوردن سطح سلیقه عمومی و افزایش بی‌سوادی در جامعه، خط‌مشی‌ای است که برخی رسانه‌ها دنبال می‌کنند که سرآمد آن رسانه ملی است.

با نگاهی به آمار فروش کتاب، روشن می‌شود کتاب‌های عامه پسند از مخاطبان زیادی برخوردار هستند و از آب گل‌آلودِ بازارِ نشر، ماهی خود را بیرون می‌کشند. موضوع این کتاب‌ها عموماً مسایل عشقیِ کوچه و بازار است که خالی از هر گونه هنر ادبی‌ست و مخاطبان آن هم اغلب زنان خانه‌دار و افراد کم‌سن و سال؛ دانش‌آموزان و دانشجویانی هستند که می‌خواهند اوقات فراغت خود را به گونه‌ای پرکنند.

درباره ادبیات عامه‌پسند

وقتی درباره ادبیات عامه‌پسند صحبت می‌کنیم منظور این نیست که هرآنچه مورد پذیرش عموم مردم قرار بگیرد؛ ارزش آن نیز زیرسوال می‌رود، بلکه منظور از ادبیات عامه‌پسند کارهایی ضعیف و مبتذل است که هیچ بارِ فرهنگی و هنری در آن دیده نمی‌شود. اینگونه آثار در بین عوام طرفداران زیادی دارد و این علاقه بیشتر ناشی از تبلیغات رسانه‌ای است که روی این کتاب‌ها صورت می‌گیرد. 

 اینگونه به‌نظر می‌رسد که تلاش برای پایین آوردن سطح سلیقه عمومی و افزایش بی‌سوادی در جامعه، خط‌مشی‌ای است که برخی رسانه‌ها دنبال می‌کنند که سرآمد آن رسانه ملی است.

رمان‌های عامه‌‌پسند در کشور ما ریشه در پاورقی‌هایی دارند که در مطبوعات پس از انقلاب مشروطه نوشته می‌شدند و در آینده به‌صورت کتاب هم انتشار می‌یافتند. این داستان‌های دنباله‌دار بسیار پُرکشش بودند و تعلیق، یکی از مهم‌ترین عناصر آن‌ها بود. خوانندگان ایرانی در آن زمان دوست داشتند درکنار مطالب دیگری که در روزنامه‌ها می‌خواندند و مربوط به رویدادهای واقعی می‌شد، مانند اخبار و حوادث، داستان‌های کاملاً تخیلی هم بخوانند.

شخصیت‌ داستان‌های عامه‌‌پسند نوعاً تک‌بُعدی و مطلق‌اند. پیرنگ داستان‌های عامه‌‌پسند اساساً خطی و علت‌ و معلولی است و در آن‌ها به ندرت از تکنیک‌های مدرن مانند تک‌گویی درونی و امثال آن استفاده می‌شود. زاویه‌ دید این داستان‌ها معمولاً سوم‌شخص دانای کل و گاه اول‌شخص شرکت‌کننده است اما از تکنیک‌های رواییِ تجربی و جدیدتر مانند زاویه‌ دید دوم‌شخص تقریباً هیچ‌وقت استفاده نمی‌شود. شخصیت اصلی معمولاً ویژگی‌های یک قهرمان را دارد که باید برای رسیدن به مقصود (خواه یک معشوق زمینی و خواه اثبات بیگناهی‌اش) صبوری فراوان به خرج دهد تا سرانجام دیگران به سرشتِ خوب و ستودنیِ او پی ببرند. شخصیت‌ها تحول نمی‌یابند و ایستا هستند و اگر هم تغییر کنند، زمینه‌ دگرگون شدن ذهنیت‌شان برای خواننده متقاعدکننده به‌نظر نمی‌رسد. موضوع آن‌ها بیش از این‌که همگانی یا اجتماعی باشد، بیشتر یک معضل فردی و شخصی است.

رسانه‌ها با معرفی آثار کم‌مایه و عامه‌پسند، مخاطب را گمراه می‌کنند

فرید قدمی (نویسنده، مترجم و منتقد ادبی) مهمترین علت پرمخاطب بودن آثار عامه‌پسند را سطح تعلیم و تربیت در جامعه می‌داند و معتقد است: در دانشگاه، رسانه ملی و اماکن عمومی آثار هنری‌ای را مشاهده می‌کنیم که در آن‌ها نگرشی تقویت می‌شود که با هر نوع نگرش متعالی فاصله کیهانی دارد. مثلاً همین سریال‌های تلویزیون سرشار از ابتذال است. درواقع این رسانه‌ها هستند که آموزش عمومی ایجاد می‌کنند. چیزی که رسانه‌ها و درواقع دولت روی آن‌ها تبلیغات می‌کند؛ فاصله زیادی با ادبیات روشنفکری و جدی ایران دارد. با این آموزش‌ها مردم گمراه می‌شوند.

او ادامه داد: در سینما هم شاهد همین ابتذال‌گری هستیم. شرکت‌های خصوصی و دولتی هزینه‌های سنگین و تبلیغات گسترده‌ای روی فیلم‌هایی انجام می‌دهند که ارزش هنری آن‌ها صفر مطلق است. مجلات ادبی و هنری ما که عنوان تجربی بودن را با خود یدک می‌کشند، پیشنهادهایی به‌عنوان آثار روشنفکری به مخاطب ارائه می‌دهند که وقتی مردم این آثار را می‌خوانند؛ سرخورده می‌شوند و می‌گویند اگر ادبیات جدی و روشنفکری ما چنین آثاری است، بهتر است که از آن دوری کنیم. این‌گونه‌ کتاب‌های عامه‌پسند که ناشران و شرکت‌های خصوصی تبلیغات زیادی برای آن‌ها می‌کنند و به‌جای ادبیات جدی به مردم عرضه می‌کنند، باعث شده ذوق عمومی رو به کاهش برود.

این نویسنده با اشاره به اینکه در این 10 سال اخیر آثاری توانستند جایزه‌های ادبی را به خود اختصاص دهند که حتی نمره‌‌ی انشای آنان به 18 هم نمی‌رسد؛ گفت: نویسندگان این آثار از ابتدایی‌ترین آموزش‌هایی که یک نویسنده باید ببیند، بی‌بهره‌اند و به شدت ایدئولوژی‌زده هستند. بسیاری از نویسندگان ما نمی‌دانند چه می‌نویسند. آنان از سریال‌های اروپایی الهام می‌گیرند. این اوج سرگردانی‌ست که نویسنده ایرانی با الهام از سریال‌های امریکایی و اروپایی به خلق داستان دست بزند. 

دولت‌ها؛ مردم را به سمت آثار مبتذل سوق می‌دهند

قدمی در پاسخ به این سوال که چرا دولت‌ها در ترویج آثار هنری عامه‌پسند اصرار می‌ورزند؛ بیان کرد: مردم قطعاً دوست دارند آثاری بخوانند که افق‌های جدیدی را برایشان نمایان کند. اما دولت‌ها به خاطر منافعی که دارند؛ مردم را سوق می‌دهند به سمت آثار مبتذل و سرگرم‌کننده. یکی دیگر از مشکلات این است که مرز ادبیات مبتذل و ادبیات روشن‌فکری برداشته شده. برای مثال نویسنده‌ای مثل فرهاد جعفری که کتاب کافه پیانو را نوشته بود؛ در زمره نویسندگان روشن‌فکر قرار گرفته است. شرکت‌ها و نهادهای خصوصی و دولتی روی این کتاب تبلیغات گسترده‌‌ای کردند و سعی شد این رمان در حلقه کتاب‌های روشنفکری و ادبیات جدی ایران قرار بگیرد.

او افزود: جامعه باید پیشرفت کند و به جایی برسد که برخی کتاب‌ها توسط خود مردم دور ریخته شوند. تنها راه گریز از این وضعیت این است که مطبوعات ما آزاد باشد و تبدیل شود به صدای منتقدان.

 این نویسنده چنین ادامه می‌دهد: کافی‌ست خود من کوچکترین انتقادی نسبت به یک ناشر و حتی یک نهاد خصوصی داشته باشم تا مرا از تمام رسانه‌ها حذف کنند. بخش‌ها و نهادهای خصوصی بسیار خطرناکتر از نهادهای دولتی عمل می‌کنند. به‌طور کلی ادبیات و هنر راستین خصلت سیاسی دارد. در هر وضعیتی و در هر نقطه‌ای، ادبیات و هنر راستین ناراضی از وضع موجود است و به آن انتقاد می‌کند. عموماً دولت‌ها و نهادهای خصوصی این ادبیات را دوست ندارند. آن‌ها ترجیح می‌دهند این ادبیات وجود نداشته باشد. وجود چنین ادبیاتی در جامعه باعث بالا رفتن سطح آگاهی مردم نسبت به حاکمیت می‌شود. ناشران خصوصی به‌جای اینکه آثار روشن‌فکری را منتشر کنند به دنبال چاپ آثاری هستند که پول‌ساز باشد و جنبه‌های چالشی در آن موجود نباشد.

فرید قدمی اظهار داشت: با این موضوع موافق نیستم که خواندن ادبیات عامه‌پسند راهی‌ست برای کتابخوانی. مثل این است که به مخاطب فیلم‌های مبتذل نشان دهی و بگویی که این راهی‌ست برای اینکه فرد در آینده به سراغ دیدن فیلم‌های هنری برود. مردم در این فضا به ابتذال عادت می‌کنند و این نقطه مقابل روشن‌فکری است.

ادبیات عامه‌پسند باعث ترویج کتابخوانی نمی‌شود

فرزانه کرم‌پور (نویسنده) نیز دراین باره معتقد است: ادبیات و هنرِ ارزشمند باید از سوی رسانه‌ها به مردم شناسانده شود. در سینمای ایران شاهد ابتذال شدید هستیم. یک فیلم بی‌معنا و محتوا روی پرده‌ها می‌رود که به کسی یا جایی هم برخورنده نیست. مخاطبان این فیلم‌ها حتی اگر در تهران هم کم باشند در شهرستان‌ها زیادند. به نظرم؛ یک جریان بسیار قوی در دولت وجود دارد که میان‌مایگی و متوسط بودن و ابتذال را ترویج می‌دهد.

او ادامه داد: برخی بر این باورند که چه اشکالی دارد یک فرد به‌جای خریدهای بی‌مصرف روزمره کتاب بخرد، حتی اگر عامه‌پسند باشد. چه بسا افرادی هم بودند که با خواندن ادبیات عامه‌پسند کار کتابخوانی را شروع کرده و به ادبیات جدی رسیده‌اند، اما به اعتقاد من بسیاری از این افراد در همین سطح باقی می‌مانند و به ادبیات جدی نمی‌رسند.

و در آخر...

عموماً کسی با وجود آثار عامه‌پسند در جامعه ادبی مشکل ندارد. انتقادها و شکایت‌ها از آن است که چرا توجه رسانه‌ها به این آثار خیلی بیشتر از ادبیات جدی جامعه است؟ شرکت‌ها، نهادهای خصوصی و دولتی، روزنامه‌ها و به‌خصوص رسانه ملی تبلیغات زیادی روی آثار هنری عامه‌پسند می‌کنند درحالی‌که اثری از هنر جدی و روشنفکری جامعه در این رسانه‌ها دیده نمی‌شود.

کد خبر : ۲۸۳۸۰۰