خبرگزاری کار ایران

امیر سرتیپ بازنشسته جوادیان در گفت‌وگوی تفصیلی با ایلنا:

آزادسازی خرمشهر یک فتح ملی بود/ آن روز‌ها خودی و ناخودی معنی نداشت

امیر سرتیپ بازنشسته سیاوش جوادیان از فرماندهان شاخص دفاع مقدس است. وی در سال ۱۳۴۰ از طریق دانشگاه افسری وارد ارتش شد. قبل از انقلاب از طرف ستاد کل ارتش در بخش کشورهای عربی ارتش مشغول به کار شده و از سال ۵۶ با درجه سرگردی به لشکر ۲۸ سنندج منتقل شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با درجه سرگردی فرمانده گردان ۱۵۵ لشکر ۲۸ سنندج می‌شود.

او پس از مدتی با درجه سرهنگ دومی به سمت جانشین فرماندهی لشکر ۲۸ سنندج منصوب می‌شود. در مرداد سال ۱۳۶۱ به ریاست ستاد قرارگاه مشترک حمزه سیدالشهداء منصوب و تا آخر سال ۱۳۶۲ در این سمت باقی‌ می‌ماند. بعد از این، با گذراندن یک دوره فرماندهی‌ ستاد ارتش در اواخر سال ۱۳۶۶ با درجه سرتیپ دومی‌ مدیر عملیات نیروی‌ زمینی‌ ارتش می‌شود. با پایان یافتن جنگ تحمیلی‌، امیر جوادیان فرمانده قرارگاه عملیاتی‌ غرب می‌شود.

وقتی از امیر بازنشسته جوادیان می‌پرسم به نظر شما استراتژی نظامی ایران بعد از آزادسازی خرمشهر هجومی شد با غرور خاصی می‌گوید: «نیروهای مسلح ما از‌‌ همان روزهای اولیه با مقاومت سرشار از رشادت، ارتش مهجز عراق را متوقف و بعد از هفته‌های اولیه همیشه به دشمن متجاوز هجوم بردند».

امیر جوادیان از فرماندهان شجاع نیروی زمینی ارتش در دفاع مقدس اعتقاد دارد روحیه سربازان عراقی به علت عملیات‌های موفق ایران قبل از آزادسازی خرمشهر شکسته بود، انگار آن‌ها منتظر بودند اسیر شوند.

فرمانده اسبق قرارگاه عملیاتی نیروی زمینی در غرب کشور درباره دستاوردهای آزادسازی خرمشهر می‌گوید: «در سطح بین‌الملی شوک این عملیات و دستاوردهای آن، آنقدر وسیع و بزرگ بود که کشورهای غربی و شرقی و حتی خود عراق نمی‌توانست آن را باور کند و ارتش عراق بعد از این شکست در لاک دفاعی فرو رفت و ادامه جنگ به علت تنبیه متجاوز و دریافت غرامت خسارت‌ها بود.»

وی تصریح می‌کند آزادسازی خرمشهر حماسه بود چون همه مردم ایران از آن به عنوان خاتمه اشغال متجاور تعبیر می‌کردند. در ادامه مصاحبه امیر سرتیپ سیاوش جوادیان با ایلنا را می‌خوانیم:

وضعیت نیروهای مسلح به ویژه ارتش را که تحولات انقلابی را پشت سرگذاشته بود از آغاز جنگ تحمیلی تا آزادسازی خرمشهر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به هر حال با شروع حمله عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و روزهای آغازین جنگ مسائل پیچیده‌ای در ارتباط با نیروهای مسلح و سطح آمادگی آن‌ها وجود داشت، در آن دوران هنوز سپاه پاسداران به شکل منظم تشکیل نشده و یگان رزمی نداشت و به مرور در سال‌های بعد در مسیر تشکیل گردان و گروهان‌های رزمی حرکت کردند که مشاهده می‌کنیم در سال‌های بعد از آغاز جنگ بود که سپاه توانست تشکیلاتی منسجمی را به وجود بیاورد.

اما ارتش شرایط و تحولات انقلابی را تجربه کرده بود و درگیر برخی مسائل و توطئه‌های اوایل انقلاب نیز شده بود و در جهت همراهی در راستای انقلاب مردمی تقریبا نصف پتانسیل نیروی زمینی و هوایی‌اش در برخی از مناطق از جمله کردستان درگیر مقابله با عناصر ضد انقلاب بود. در چنین وضعیتی و با در نظر گرفتن چنین معادله‌هایی صدام با تحریک استبکار جهانی تصمیم گرفت با ارتش منظمی که چندین سال در حال تجهیز آن و به نوعی سازماندهی جنگ شده بود به ایران حمله کند، بنابراین در چنین فضایی سطح آمادگی نیروهای مسلح ما در آغاز در مقایسه با ارتش عراق بسیار پایین بود ولی با تمام این تفسیر‌ها همین نیرو‌ها توانستند ظرف یک هفته ارتش عراق را که صدام در مصاحبه اولیه خود عنوان کرده بود یک هفته دیگر در تهران هست را متوقف و از هجوم سراسری جلوگیری کنند به طوری که آنها تقریبا در لب مرز‌ها ماندند.

در این اوضاع، شرایط کم‌کم به نفع نیروهای ایرانی تغییر کرد و آن‌ها توانستند با نوعی انسجام و همکاری، کسب اطلاعات و ایجاد تک‌های کارساز و انتقال بخشی از نیرو‌ها از شمال غرب به جنوب و نقاط درگیر با عراق برنامه تهاجم به نیروهای متجاوز عراقی را آغاز کنند.

اولین عملیات تهاجمی ایران در مهر ماه سال ۶۰ به عنوان عملیات ثامن‌الائمه -که باید آن را یکی از عملیات‌های مهم جنگ تحمیلی دانست- در محور آبادان - شرق کارون به صورت گسترده به فرماندهی مشترک و هماهنگ سپاه و ارتش انجام شد.

اصلی‌ترین دستاورد این عملیات مهم شکست حصر آبادان و بازپس‌گیری بیش از ۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک کشور بود. به هرحال وضعیت نظام و داخل ایران در آغاز جنگ تحمیلی تا آزادسازی خرمشهر این چنین بود که علاوه بر عملیات ثامن‌الائمه چند تک ایذایی و محدود نیز نیروهای نظامی ایرانی انجام دادند که باعث تضعیف روحیه دشمن شد. نیروی‌های عراقی از‌‌ همان روزهای اول وقتی با مقاومت بسیار خوب ایرانی‌ها مواجه شدند، روحیه آن‌ها از تهاجمی به سطح پدافندی حرکت کرد.

به نظر شما در چنین وضعیتی چه عوامل و اقداماتی زمینه آزادسازی شهر خرمشهر را بعد از ۱۹ ماه اشغال فراهم کرد؟

عراق بیشترین نیروی خود را در منطقه خرمشهر متمرکز کرده و حدود پنج لشکر از ارتش عراق در منطقه جنوبی خوزستان یعنی از شلمچه تا کوشک عراق به کار گرفته بود. به هرحال در وضعیت داخلی خاص و عدم هماهنگی بین همه حوز‌ها و نیرو‌ها این پتانسیل و توان وجود نداشت که امکان بیابیم در‌‌ همان مرحله اول برای آزادسازی خرمشهر اقدام شود، بنابراین باید به صورت تدریجی اقدام و مرحله به مرحله اقدام و به تضعیف نیروهای عراقی می‌پرداختیم که در این مسیر، همانطور که گفتم در مرحله اول و در عملیات ثامن‌الائمه توانستیم عراقی‌ها را از شرق کارون بیرون کنیم، در مرحله دوم در عملیات طریق‌القدس که عملیات مشترکی بین سپاه و ارتش بود، بستان و جنوب محور بستان نیروهای عراقی را به دو قسمت کردیم، در این صورت یک لشکر آزاد شد و لشکر ۷۷ خراسان هم ثامن‌الائمه انجام داده بود، آزاد شد. لشکر ۲۱ پیاده هم که آزاد بود به این نیرو‌ها ملحق شد که توزان نظامی در این مناطق به نفع ایران تدریجی در حال تغییر بود و ارتش عملیات فتح‌المبین را با همکاری نیروهای سپاه که در این مرحله به سطح تیپ رسیده بودند در یک منطقه گسترده در ۲ فروردین در جبهه جنوبی در منطقه غرب شوش و دزفول با وسعت حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع طراحی و اجرا کرد که در این عملیات ۱۵ هزار نفر از نیروهای عراقی اسیر شدند که باید این عملیات‌ها را مقدمه آزادسازی خرمشهر در خرداد سال ۶۱ به عنوان نقطه عطف جنگ تحمیلی دانست زیرا در این عملیات عراقی‌ها نیروی تکاوری خودشان را از دست دادند و گویی منتظر بودند ما حمله کنیم و آن‌ها تسلیم شوند.

اگر عملیات بیت‌المقدس که به آزادسازی خرمشهر بعد از ۱۹ ماه اشغال منجر شد را یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین عملیات‌های دفاع مقدس بدانیم، نقش ارتش و نیروی زمینی ارتش را در کجای این عملیات می‌توانیم مشاهده کنیم؟

در همه عملیات‌های دفاع مقدس ما نمی‌توانیم بگویم که نقش کدام نیرو برجسته‌تر و مهم‌تر بوده است، اما در عملیات بیت‌المقدس که در چهار مرحله طراحی و از ۱۰ اردیبهشت سال ۶۱ آغاز و تا ۴ خرداد ۶۱ سال ادامه داشت همه از نیرو‌ها از هوایی، زمینی، دریایی و هوانیروز شرکت فعال داشت و علاوه‌بر ارتش، نیروهای سپاه پاسداران بسیار در این عملیات موثر بودند، و در ‌‌نهایت آزادسازی خرمشهر آروزی همه مردم ایران بود و همه و همه به نحوی در این آزادسازی شرکت داشتند. درباره حضور نیروهای مردم در عملیات‌ها به یاد دارم در عملیات فتح‌المبین آنقدر نیروهای داوطلب مردمی برای حضور در عملیات به منطقه آمده بودند که ما نمی‌دانستم چطور باید از آن‌ها استفاده کنیم، زیرا ظرفیت استفاده از این نیرو‌ها را نداشتیم، حتما این حجم حضور مردمی در عملیات بیت‌المقدس نیز بوده است و بنابراین باید گفت نیرویی که آزادسازی خرمشهر و حماسه سوم خرداد را رقم زد، همه ملت ایران بود چون همه یک هدف داشتند، و می‌خواستند دشمن را از خاکشان بیرون کنند.

به نظر شما موفقت و پیروزی در عملیات بیت‌المقدس چه اثرات داخلی و بین‌المللی داشت؟

به عنوان اثرات داخلی در ابتدا باید گفت این پیروزی باعث نوعی ایجاد روحیه مثبت بین همه مردم و نیروهای حاضر در صحنه نبرد شد و بعد از برخی از کشمش‌ها به نوعی همبستگی ملی و هماهنگی نظامی بین کلیه نیروهای مسلح انجامید؛ و در ‌‌نهایت همه مردم بعد از برخی از اختلافات داخلی، عمیقا باور کردند که این انقلاب همیشه پابرجاست زیرا می‌تواند از خود محافظت کند و تنها در مقابل تهدیدات کشورهای مانند عراق بلکه در برابر استکبار جهانی جواب‌های دندانشکنی دارد.

در سطح بین‌الملی شوک این عملیات و دستاوردهای آن -که با ایثاگری‌های بسیار بدست آمده بود- آنقدر وسیع و بزرگ بود که کشورهای غرب‏، شرق و حتی خود عراق نمی‌توانست باور کند که ایران توانست‌ها به آن نابه‌سامانی‌ها در سطح نیروهای نظامی -که با کودتاها و توطئه‌های مانند نقاب که قصد آن بدنام کردن واحد‌های از ارتش بود تغییر وتحولاتی را پست سر گذاشته بود-، موفق شده است امروز نه تنها دشمن را متوقف سازد بلکه از مناطق اشغال‌شده بیرون کند که موفقیت در این عملیات نگرانی‌ها برای استکبار جهانی حامی متجاوز ایجاد کرد و دست برخی از حمایت‌ها و اقدامات خاص زدند هرچند که ناامید عمیقی را احساس می‌کردند.

چرا عراق بعد از آزادسازی خرمشهر سعی می‌کرد به نحوی جنگ را خاتمه یافته بدانند؟

در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر، ۱۹ هزار نفر اسیر از نیروهای عراقی به اسارت ایران درآمدند. این خود به آن‌ها یک موضوع برجسته نشان می‌دهد که چقدر عمق و شدت ضربه در این عملیات به نیروی دشمن زیاده بوده است و عراق همه مناطقی که تا به امروز با سواستفاده از شرایط داخلی ایران اشغال کرده بودند از دست داد و نیروهای ایرانی به مرز عراق رسیدند. آن‌ها دیگر در خود توانی نمی‌دیدند که بخواهند بجنگد و ارتش عراق در لاک دفاعی فرو رفت که می‌بیینم بعد از آزادسازی خرمشهر عراق با مشاور از کشورهای دیگر با یک پدافند دفاعی به سنگرسازی مثلثی رو می‌آورد که حداقل بتواند از موضع خود دفاع کند و عراق کاملا حالت تهاجمی را از دست داده بود و در آن روز‌ها منتظر بود قطعنامه‌ای از جای صادر یا کشوری وابسته شود که صلح برقرار شود، اما تصمیم در ایران این بود که برای تنبیه متجاوز و دریافت غرامت بخش از خسارت‌های وارد و اینکه این قطعنامه به نفع ایران نبود پذیرفته نشد و باعث شد هشت سال دفاع مقدس به طول به انجامد.

چقدر شما با این تحلیل موافق هستید که بعد پیروزی در عملیات آزادسازی خرمشهر استراتژی وتاکتیک نظامی ایران تغییر کرد؟

ایران از عملیات عملیات ثامن‌الائمه که دقیقا یکسال بعد از جنگ بود، استراتژی تهاجمی داشت هرچند دشمن در خاک ما بود و ما قصد داشتیم آن را بیرون کنیم اما بعد از عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر علاوه بر استراتژی تهاجمی ایران می‌خواست متجاوز را طوری تحت تاثیر عملیات‌ها و اقدامات خود قرار دهد که حاضر به دادن غرامت خسارت‌ها و قبول تجاوز شود و در سطح بین‌المللی تذکر به او داد شود زیرا متاسفانه اکثر کشورهای در شورای امنیت بودند همه به دنبال این بودند که یا عراق به نوعی پیروز شود یا مبری از تجاوز شود.

در طول انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شاهد رخداد‌ها و به طبع آن انواع رشادت‌ها و فداکاری‌ها در مناسبت‌های گوناگون هستیم به نظر شما چرا آزادسازی خرمشهر به عنوان نماد مقاومت شناخته می‌شود؟

خرمشهر از نظر موقعیتی و اقتصادی یک شهر بندری بسیار بسیار حائز اهمیت است و شاخص مناطقی بود که عراق متجاوز توانسته بود در روزهای اولیه جنگ آن را اشغال کند، و باید بدانیم آزادسازی خرمشهر که از‌‌ همان روزهای اولیه اشغال، آرزوی همه ملت ایران بود؛ به عنوان خاتمه اشغال متجاور نیز تعبیر می‌شد بر این اساس، ما توانستیم در سوم خرداد سال ۶۱ به تجاوز کشوری که سال‌ها خودش را آماده کرده بود که به خرمشهر و منطقه اروند بیاید و آن را اشغال کند و همیشه مدعی این بود که اروند برای عراق است با ایثار و فداکاری‌های بسیار خاتمه دهیم و آن را بیرون کنیم. آزادسازی خرمشهر یک فتح ملی با وحدت و ایثاگری بود.

به نظر شما به جزو عامل نظامی چه عواملی دیگر در ایجاد این حماسه و فتح ملی نقش داشتند؟

همه کسانی که آن روز‌ها در صحنه اصلی نبرد حاضر بودند؛ چه آنهایی که در داخل کشور مشغول به خدمت و حمایت جبهه‌ها بودند، همه و همه به این موضوع معترف هستند که نقش امام(ره) در همه مراحل جنگ بسیار اساسی، سازنده و کارساز بود، علاوه بر تاثیرگذاری عمیق امام(ره) باید نقش برجسته روحانیون مانند حضرت ٱیت‌الله خامنه‌ای که از‌‌ همان روزهای اول جنگ در مناطق خوزستان حضور داشتند و راهنمایی و هدایت می‌کردند اشاره کرد. به یاد دارم که در تابستان سال ۶۰، ایشان در کردستان بودند. در مریوان هواپیماهای عراق بمباران کردند و من نیز که در خدمت ایشان بودم مجروح شدم. بنابراین این احساس وظیفه مسئولان انقلابی و حضور راهنمایی آن‌ها در صحنه‌های نبرد باعث افزایش روحیه و فداکاری می‌شد.

اگر بخواهیم امروز از تجربه هم‌دلی و هم‌زبانی سال‌های دفاع مقدس و روزهای آزادسازی خرمشهر و حماسه سوم خرداد، امروز برای گذر از مشکلات استفاده کنیم؛ با به چه ویژگی‌های آن روز‌ها تکیه کنیم؟ اصلا امروز این روحیه و پتانسیل در جامعه ما وجود دارد؟

در اول قدم باید بگویم آن روز‌ها اعتماد بسیار بین مردم و نظام بود و نظام به ایثاگری مردم بسیار اعتماد کرده بود. امروز هم باید به این مردم اعتماد و به آن‌ها میدان داده شود تا در همه عرصه‌ها حاضر باشند و سعی کنیم به آن روز‌ها برگردیم که بیگانگی و خودی و ناخودی معنی نداشت.

امروز هم من فکر می‌کنم این روحیه بالقوه بین همه مردم این سرزمین وجود دارد. تنها باید به آن‌ها اعتماد کنیم و در این مسیر حتما آن‌ها به دنبال رهبر خود حرکت می‌کنند و هیچ متجاوزی به خود جرات نمی‌دهد که بخواهد چشم‌داشتی به خاک ایران داشته باشد. در شرایط منطقه‌ای امروز تروریست‌ها آرزو دارند ضربه‌ای را به این نظام وارد سازند ولی استحکام نیروهای مسلح و همدلی و اعتماد مردم این اجازه را به آن‌ها نمی‌دهد.

گفت‌وگو: مصطفی لطفی

کد خبر : ۲۷۹۰۳۸