خبرگزاری کار ایران

موسوی لاری در گفت‌و‌گوی تفصیلی با ایلنا:

رانت‌‌‌‌های حمایتی به ضرر اصولگرایان است/ ساز و کار اجماع اصلاح‌طلبان

وزیر کشور دولت اصلاحات گفت: بیش از موضع اصلاح‌طلبان نسبت به افراطیون٬ اصولگرایان معتدل به آن حساسیت نشان دهند، تا آنها سخنگوی جریان اصولگرا تلقی نشوند.

گفت‌و‌گو با وزیر محجوب و آرام دولت اصلاحات این ویژگی را دارد که می‌توان با او از بسیاری موضوعات در سیاست سخن گفت؛ از شورای مشورتی اصلاح‌طلبان و عملکرد وزارت کشور گرفته تا انتخابات مجلس و بررسی احتمال حضور عارف و وضعیت خانه احزاب و تحلیل ائتلاف اصلاح طلبان با اصولگرایان. 

حجت‌الاسلام موسوی‌لاری در این گفت‌و‌گو بیشترین تاکیدش را بر باز شدن مجدد خانه احزاب می‌گذارد و تفاوت این نهاد را در دوران اصلاحات با دولت قبل بر می‌شمرد و انتقاد تیزش را اینگونه می‌گوید که «احزاب ما نتوانستند سفره‌ای پهن کنند که نیروهای نسل دوم و سوم جذب آن شوند» و به صراحت می‌گوید؛ وزارت کشور نباید خود را از اینکه احزاب قانونی و شناسنامه‌دار را زیر یک چترجمع کند، عاجز بداند.

او با تمامی ابایی که از نظر دادن درباره وزارت کشور دارد٬ این نقد را بیان می‌کند که خیلی از این مدیران محلی٬ یعنی حدود ۷۵ درصد آن‌ها افرادی هستند که با مشی دولت و دیدگاه‌های دولت همراه نیستند٬ و این نتیجه را می‌گیرد که دولت با استقرار دیدگاه‌های اصلاح‌طلبان فاصله دارد. 

مشروح مصاحبه ایلنا با حجت‌الاسلام والمسلمین را در ادامه بخوانید:

برای شروع مصاحبه موافقید از عملکرد وزارت کشور دولت یازدهمشروع کنیم؟

روال من این نیست که در رابطه با وزارت کشور و مسئولان فعلی آن نظری بدهم. باید در مورد عملکرد وزارت کشور از دیگران پرسیده شود. اما به طور کلی فکر می‌کنم رسالت وزارت کشور٬ هم در حوزه امنیت و مدیریت داخلی٬ و هم در حوزه ارتباط دولت و ملت تعریف شده و کاملا مشخص است.

وزارت کشور میدان را برای فعالیت احزاب و تشکل‌های مدنی باز کند

رئیس شورای امنیت کشور وزیر کشور و رئیس شورای تامین استان‌ها و شهرستان‌ها هم استانداران و فرمانداران هستند. قاعدتا متولی مسائلی که در این حوزه اتفاق می‌افتد یا مدیریت می‌شود٬ وزارت کشور است.

به طور کلی  دو نوع امنیت را می‌توان فرض کرد؛ اول امنیتی که در آن به جای حل مساله صورت مساله پاک می‌شود. برای تحقق این نوع امنیت٬ محدودیت فراوانی ایجاد می‌شود که هیچ گروهی فعال نباشد و هیچ جریان سیاسی حرف نزند تا هیچ اتفاقی نیفتد و بتوانیم بگوییم که امنیت وجود دارد؛ مثلا در مورد امنیت برگزاری اجتماع‌ها دو راه وجود دارد؛ اول اینکه وزارت کشور مقتدرانه از نهادهای مدنی و قانونی حمایت کرده و آنها هم بتوانند با اختیارات قانونی خود در مجامع حضور پیدا کنند. راه دیگر هم این است که بگویند ما به هیچ گروهی اجازه فعالیت نمی‌دهیم تا هیچ اتفاقی هم نیفتد.

در مورد احزاب و تشکل‌ها هم همین نگاه‌ها می‌تواند وجود داشته باشد؛ برخی می‌گویند احزاب باشند٬ اما فعال نباشند، اجتماعی برگزار نکنند و در حوزه‌هایی از قبیل انتخابات حضور جدی پیدا نکنند. راه دیگر هم این است که مسئولان امور، میدان را برای فعالیت احزاب و تشکل‌های مدنی باز کنند و با متخلفان از قوانین نیز طبق مقررات برخورد شود. وزارت  کشور باید این روند را دنبال کند.

در مورد احزاب چطور٬ عملکرد دولت در قبال احزاب را چطور می‌بینید؟

اگر بخواهیم وضعیت فعلی را با دو یا سه سال پیش مقایسه کنیم؛ باید بگوییم تحولی ایجاد شده و بدون‌شک وضعیت بهتر شده است. فعالیت احزاب  تا حدودی به شکل جدی شروع شده و ائتلاف‌ها در حال پیدا کردن یکدیگر و برگزاری جلساتی هستند. این اقدامات  در سه سال پیش مقدور نبود چراکه فضا کاملا بسته و انسدادی بود.

فعالیت‌های احزاب هنوز با ده‌ها اما و اگر روبرو است

اگر بخواهیم متناسب با انتظاری که از جمهوری اسلامی داریم به این مساله نگاه کنیم و ظرفیت‌های قانون اساسی را مورد توجه قرار دهیم، به نظرم کار هنوز خیلی ناقص است. هنوز احزاب، گروها و تشکل‌ها از فضای امنیتی گذشته بیرون نیامده‌اند و همچنان فعالیت‌های احزاب با ده‌ها اما و اگر توسط مسئولان روبرو است، اگر قرار باشد احزاب نشستی داشته باشند، باید مراحل زیادی را طی کنند تا اعضا بتوانند زیر یک سقف دور یکدیگر جمع شوند. در حالیکه طبق قانون اساسی احزاب برای برگزاری نشست‌های خود باید آزادی عمل داشته باشند، مگر اینکه مخل استقلال کشور و مبانی دینی کشور باشد.

این مورد را وقتی نشستی برگزار شد، می‌توان گفت برای استقلال یا مبانی دینی مضر بوده یا خیر. متاسفانه در کشور هنوز به جای حل مساله از روش پاک کردن صورت مساله استفاده می‌شود. احزاب باید این روزها برای برگزاری یک نشست٬ چندین تعهد بدهند. این وضعیت در مقایسه با دولت‌های نهم و نهم بی‌تردید بهتر است، اما در مقایسه  با حداقل‌هایی که قانون اساسی برای شهروندان قائل شده یا ما را به آن ملزم کرده، فکر می‌کنیم آنچه که امروز در اختیار داریم، چندان هم مطلوب نیست.

با آغاز به کار دولت یازدهم امیدها برای احیای خانه احزاب قوت گرفت، اما در عمل اقدامی برای این کار نشده است. مشکل کار کجاست که اینقدر موضوع کشدار شده است؟

بنده خودم موسس خانه احزاب بودم. پیش از مسئولیتم در وزارت کشور موضوعی با عنوان خانه احزاب مطرح نبود. من کلیدی‌ترین برنامه خود را توسعه سیاسی اعلام کرده و با این برنامه از مجلس رای اعتماد گرفته بودم، لذا طبق این برنامه و برای تحقق اهداف دولت از نمایندگان همه احزاب برای حضور در وزارت کشور دعوت کردم؛ از راست سنتی تا چپ مدرن در این جلسه حضور پیدا کردند؛ از مرحوم عسگراولادی و بادامچیان تا بهزاد نبوی و رضا خاتمی در این نشست حضور داشتند.

دلیل مخالفت برخی احزاب اصولگرا با خانه احزاب٬ رای نیاوردن برخی کاندیداهای آنها در مدیریت آنجا بود

در این جلسه گفتم ما معتقد هستیم احزاب و تشکل‌های سیاسی در عین تفاوت‌ دیدگاه‌ها، وجه مشترکی به نام "مصالح ملی" دارند و می‌خواهیم اثبات کنیم که می‌توان اختلاف‌نظر داشت، اما در عین حال زیر یک سقف هم با یکدیگر تبادل‌نظر کرد.

در این جلسات مطرح کردم احزاب باید به جای مواجه شدن با یکدیگر در تریبون‌های رسمی، بتوانند در یک باشگاه و پاتوقی دور هم جمع شده و نظرات خود را ولو با اختلاف‌نظر مطرح کند. این بحث با استقبال همه نمایندگان احزاب روبرو شد و مقرر شد تا برای نزدیک‌تر شدن نظرات، جلسات ادامه یابد. حدود دو سال روی عناوین اصلی مثل آزادی، استقلال و مصالح ملی و حدود و ثقور آنها بحث شد. این جلسات هر دو هفته یک بار تشکیل می‌شد و در پایان از مباحث صورت گرفته در این جلسات کتابچه‌ای تهیه شد. خوشبختانه‌ بحث‌های خوبی هم مطرح شد و تنها یک نسخه از این مباحث جمع‌آوری شد که الان باید در دفتر وزیر کشور باشد؛ چون من آن را در اختیار وزرای پس از خودم قرار دادم. در نهایت به این مساله  رسیدیم که محلی را به عنوان خانه احزاب داشته باشیم.

گفتیم برای شکل‌گیری خانه احزاب منشور و دستورکار می‌خواهیم، برای همین کارگروهی متشکل از آقایان مرتضی مبلغ، مرتضی نبوی و شکوری‌راد تشکیل شد و آنان با همفکری با یکدیگر متنی را تحت عنوان "منشور وفاق احزاب" تدوین کردند که اتفاقا در یکی از جلسات همه احزاب اصلاح طلب و اصولگرا این منشور را پذیرفتند و این منشور به مبنایی برای تعامل احزاب تبدیل شد. توصیه من این بود که وقتی می‌گوییم خانه احزاب یعنی هم احزاب اصلاح‌طلب و هم اصولگرا باید در آن حضور داشته باشند و در مدیریت خانه احزاب همه طیف‌ها دخالت داشته باشند.

 در دوره من که اولین انتخابات خانه احزاب برگزار شد، شاهد حضور همه طیف‌ها در ترکیب خانه‌احزاب بودیم. اما بعدها اختلافاتی بین اعضا پیدا شد و شاهد بودیم همان افرادی که می‌گفتند شما کار تاریخی و ارزنده‌ای در تاسیس خانه احزاب انجام دادید، خودشان بعد از دولت اصلاحات جزو مخالفان خانه احزاب شدند.

در دولت اصلاحات  با مدیریت وزارت کشور اقدامات خوبی در رابطه با احزاب انجام شد، یارانه‌ اندکی به احزاب اختصاص یافت و سهم احزاب توسط خانه احزاب توزیع می‌شد، در انتخابات‌ها میز احزاب دایر کردیم که احزاب از طریق خانه احزاب در ستاد انتخابات حضور پیدا می‌کردند. به نظر می‌آید بعدها برخی احزاب اصولگرا به این دلیل با خانه احزاب مخالفت کردند که دیدند برخی از کاندیداهای آنها در مدیریت خانه احزاب رای نیاوردند. گرچه توصیه من این بود که اصل حضور همه طیف‌ها در مدیریت خانه احزاب باید رعایت شود و اگر این توصیه عملی می‌شد، شاید خانه احزاب با مشکلی روبرو نمی‌شد.

وضعیت خانه احزاب به گونه‌ای که شده که به جای «بازگشایی» از واژه بحرانی «احیا» برای آن استفاده می شود. بالاخره برای بازگشایی یا احیای آن چه اقداماتی باید انجام شود؟

دولت الان هم می‌تواند با توجه به همان مواضعی که در شکل‌گیری اولیه خانه احزاب وجود داشت، این نهاد را دوباره فعال کند تا خانه احزاب چتری بالای سر همه احزاب کشور باشد این هم کار دشواری نیست.

احزاب شناسنامه‌دار کشور می‌توانند بسیاری از مشکلات خود را با حضور در خانه احزاب حل کنند. باید در این جلسات نه بنای تخریب یکدیگر بلکه بنای گفت‌وگو با یکدیگر باشد. آنچه متاسفانه امروز رایج شده این است که ما به دوره پیش از دوران اصلاحات یا حتی بدتر از آن بازگشته‌ایم.

وزارت کشور را از اینکه احزاب شناسنامه‌دار را زیر یک چترجمع کند، خود را عاجز نداند

 در دوره احمدی‌نژاد متاسفانه مسیر به سمت و سویی رفت که احزاب یکدیگر را به انواع تهمت‌ها متهم می‌کردند، دیگر بحث رقابت نبود، بلکه تخریب و تنازع در این دوران جایگزین رقابت شده بود. اگر این روحیه از بین برود، می‌توان باز هم خانه احزاب را احیا کرد. به نظر من وزیر کشور هم از این ظرفیت برخوردار است که از همه احزاب کشور دعوت کند٬ تا با مکانیسمی که مورد قبول همه باشد، انتخاباتی مجدد برای خانه احزاب برگزار شود.

بحث احیای خانه احزاب در صورتی که وزارت کشور مصمم به حل مشکلات باشد، موضوع غیرقابل حلی نخواهد بود، احزاب ما هم به قدری بلوغ سیاسی دارند که بپذیرند کشور به همه سلایق نیاز دارد، حداقل آنها نباید یکدیگر را تخریب کنند و از همه مهم‌تر مصالح ملی را بر موضوعات حزبی و گروهی مقدم بدانند و نگذارند که این کشمکش‌ها به تخریب مناسبات اجتماعی و کند شدن چرخ توسعه منتهی شود.

وقتی دو نفر اختلاف دارند، بالاخره مرجعی باید به این اختلافات خاتمه دهد. مرجعی که در حال حاضر در مورد خانه احزاب می‌تواند ریش‌سفیدی ‌کند، وزارت کشور است. البته به شرط اینکه اراده اصلی برای حل این مساله وجود داشته باشد، اینکه حل مساله چگونه اتفاق بیفتد، منوط است به توافقاتی که صورت می‌گیرد. وزارت کشور در شکل‌گیری احزاب و نظارت و ساماندهی آنها نقش دارد.

 در مورد اختلافات احتمالی هم این وزارت کشور است که باید نقش میانجی را ایفا کند. وزارت کشو نباید خود از اینکه می‌تواند احزاب قانونی و شناسنامه‌دار را زیر یک چتر جمع کند، عاجز بداند. موضوع خانه احزاب بالاخره با درخواست عمومی احزاب و میان‌داری وزارت کشور حل خواهد شد.

پس از ماه‌ها  وزارت کشور آقای مقیمی برای پست معاوت سیاسی وزارت کشور انتخاب کرد. با توجه به شناختتان از ایشان عملکردشان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در وزارت کشور معاونت سیاسی جایگاهی فراتر از یک معاونت معمولی دارد. وزارت کشور در زمان ما چند معاونت از جمله معاونت سیاسی، عمرانی، اداری_مالی، امور مجلس ، اقتصادی، اجتماعی و استان‌ها داشت. معاونت سیاسی هنوز هم در جایگاه مهم خود باقی است.

معلوم نیست وزارت کشور چقدر آمادگی فعال کردن معاونت سیاسی را داشته باشد

اینکه چندین ماه حوزه معاونت سیاسی بدون متصدی بود، نقص جدی محسوب می‌شد. آقای میرولد که از ابتدا در این حوزه فعال شد، با تجربه‌ای که از دوران استانداری داشت، فرد مناسبی  برای این کار بود، اما به دلیل مشکلاتی که ایجاد شد، نتوانست به کار خود ادامه بدهد.

با آقای مقیمی چه به عنوان استاندار و چه به عنوان معاون عمرانی کار کردم، او دارای یک شخصیت وارسته، متدین و بی‌حاشیه است که سابقه کارهای اجرایی فراوانی نیز دارد و عمده آنها مربوط به وزارت کشور بوده است.

مقیمی  فردی بسیار با حوصله است و کسی نیست که تصمیمات عجولانه و احساسی اتخاذ کند. اما اینکه وزارت کشور چقدر آمادگی دارد حوزه معاونت سیاسی خود را فعال کند، اطلاع ندارم.

با توجه به روند مناسب مذاکرات و احتمال پایان آن٬ به نظر می‌رسد وقت آن رسیده که دولت٬ از سیاست خارجی به سمت سیاست داخلی و احزاب متمرکز شود. با توجه به این موضوع مهمترین اقداماتی که در حال حاضر باید توسط معاونت سیاسی وزارت کشور پیگیری شود را چه می‌دانید؟

آقای مقیمی در حال حاضر با دو مساله جدی روبرو است؛ اول بحث فعال‌ کردن نهادهای مدنی و سازمان‌های مردم‌نهاد(سمن) است که در دوره هشت ساله احمدی‌نژاد فعالیتشان متوقف شد. دولت اقای احمدی نژاد احساس می‌کرد اگر این نهادها فعال شوند، حوزه اختیاراتش محدود و کار از دستش خارج می‌شود. بیشترین نامهربانی‌ها با نهادهای مردمی در همین دوره هشت‌ساله صورت گرفت.

بنابراین به نظر می‌رسد آقای مقیمی باید به کمک سایر ارکان وزارت کشور٬ فضای بی‌مهری به تشکل‌های مدنی را بشکند. البته آثار و علائم را که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم مقیمی به خوبی متوجه این مساله است و در نوبت‌های مختلف از فرصت ارتباط با احزاب و تشکل‌ها استفاده می‌کند.

حدود ۷۵ درصد مدیران محلی٬ افرادی هستند که با دیدگاه‌های دولت همراه نیستند

مساله دومی که آقای مقیمی پیش رو دارد، موضوع عمومی مدیریت داخلی است. در این حوزه وزیر کشور پیونددهنده دولت مرکزی و دولت‌های محلی است و استانداران و فرمانداران و بخشداران، روسای دولت‌های محلی هستند.

 بر اساس قوانین موضوعه استانداران و فرمانداران و بخشداران در حوزه فعالیت خود رئیس دولت محلی هستند. آقای مقیمی باید با اختیارات تفویضی از طرف وزیر کشور این مساله را به شکلی حل کند، بالاخره مدیریت محلی توسط استانداران، فرمانداران یا بخشداران باید پا به پای دولت حرکت کند. یکی از انتقادات جدی که در حال حاضر وجود دارد، این است که خیلی از این مدیران محلی یعنی  حدود ۷۵ درصد آنها افرادی هستند که با مشی دولت و دیدگاه‌های دولت همراه نیستند.

آقای مقیمی باید به کمک دیگر ارکان وزارت کشور این موازنه را برقرار کند. وزارت کشور باید اختیار سامان دادن به این مساله را به آقای مقیمی بدهد؛ چراکه دولت برای پیشبرد برنامه‌های خود باید ابزارهای لازم را داشته باشد، الان به نظر نمی‌رسد که اینگونه باشد.

هم‌اکنون در بسیاری از شهرستان‌ها بخش‌ عمده نیروها معتقد به مشی دولت نیستند که این مساله یک چالش پیش روی دولت محسوب می‌شود که باید وزیر کشور و معاون سیاسی او به آن بپردازد.

از طرفی مساله مهم دیگر انتخابات سال آینده است؛ آقای مقیمی احتمالا به عنوان مسئول ستاد انتخابات باید این مساله را از هم‌اکنون تدبیر کند. وزارت کشور در این تدبیر باید میدان را برای انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان باز نگه دارد.

مردم در مسیر انتخابات باید احساس کنند به هر فردی که بخواهند، می‌توانند رای دهند و هم اینکه می‌توانند داوطلب شوند و به صحنه انتخابات بیایند. وزارت کشور باید محکم روی ایجاد این فضا بایستد که هم‌اکنون نیز ایستاده٬ اما باید راهکارهای اجرایی آن را پیدا کنند وگرنه تاکنون وزارت کشور بارها اعلام کرده که ما رسالت خود می‌دانیم که از رای مردم که رهبری به عنوان حق‌الناس به آن اشاره کردند، دفاع کنیم. الان وزارت کشور باید علاوه بر قوانین و مقرراتی که در اختیار دارد، این جمله رهبری را که فرمودند رای مردم حق‌الناس است، عملیاتی کند.

احزاب و تشکل‌ها باید حس کنند که وزارت کشور میدان را برای یک انتخابات آزاد باز می‌گذارد. یقین داریم که وزارت کشور هم به دنبال همین کار است، اما باید شیوه‌های عملی شدن این مساله هم فراهم شود و شیوه‌های عملی شدن این موضوع را باید معاونت سیاسی تدبیر کند. ناخدای این کشتی معاونت سیاسی است که بعد از وزیر کشور باید مسائل را حل و فصل کند. با تجربه‌ای که آقای مقیمی دارد، باید امیدوار باشیم که او بتواند به خوبی از عهده این امور برآید. البته دولت و راس وزارت کشور باید از مقیمی حمایت کند تا او هم به خوبی بتواند وظایف خود را عملی نماید.

ضرب الاجل استعفای مدیران وزارت کشور برای شرکت در انتخابات مجلس اسفند خیلی دیرهنگام نبود؟

مدیران وزارت کشور هم مثل سایر مدیران هستند و قانون آنها را استثنا نکرده است. وقتی با بیانه وزارت کشور زنگ انتخابات نواخته می‌شود، اولین سرفصل این بیانیه تعیین مهلت استعفای کسانی است که طبق قانون باید این کار را انجام دهند.

این افراد ممکن است در هر دستگاهی باشند و طبق قانون زمان معینی برای این کار وجود دارد. اما اینکه آقای رحمانی‌فضلی اول اسفند ۹۳ را  برای استعفای مدیران وزارت کشور اعلام کرد٬ قانونی نبود.

وزیر کشور هم در این زمینه اختیاری ندارد، البته وزیر کشور می‌تواند به هر یک از نیروهای خود بگوید که نمی‌خواهد با آنها ادامه همکاری بدهد، اما اینکه به آنها بگوید اگر تا پیش از اول اسفند استعفا نداده باشند، پس از آن با استعفای هیچ فردی موافقت نخواهد شد، درست نیست.

البته وزیر کشور می تواند این مساله را به عنوان یک تدبیر درون تشکیلاتی مطرح کرده باشد، اما مدیران سیاسی وزارت کشور هم می‌توانند این مساله را بپذیرند یا نپذیرند. در قانون٬ مطلبی وجود ندارد مبنی بر اینکه اگر این افراد چنین مساله‌ای را نپذیرفتند، با آنها برخورد دیگری شود.

دولت هنور در حوزه‌های بسیاری با وعده روحانی در میتینگ‌های انتخاباتی فاصله دارد

برخی معتقدند نیروهای اصلاح‌طلب نقش به‌سزایی در پیروزی روحانی در انتخابات سال ۹۲ داشتند، اگر بخواهیم این رابطه را دو طرفه تعریف کنیم٬ دولت تاکنون چقدر پیگیر مطالبات اصلاح‌طلبان بوده است؟

در این رابطه باید بحث را از هم جدا کرد؛ اول اینکه اصلاح‌طلبان از شخص رئیس دولت حمایت کردند و حمایت اصلاح‌طلبان باعث شد تقریبا معادله انتخابات به هم بریزد. نتیجه تدبیر اصلاح‌طلبان هم دولتی شد که امروز با آن سر و کار داریم.

بحث دیگر این است که دولت چقدر نگاه اصلاح‌طلبانه دارد. واقعیت این است که به دلیل مشکلاتی که پیش پای دولت قرار داشته٬ خیلی از مسائل همچنان باقی است. دولت هنور در حوزه‌های بسیاری با وعده آقای روحانی در میتینگ‌های انتخاباتی فاصله زیادی دارد.

معتقدم آقای روحانی هنوز به طور کامل موفق نشده منویات خود را محقق کند، دولت به همین نسبت و بلکه بیشتر با استقرار دیدگاه‌های اصلاح‌طلبان هم فاصله دارد.

علی‌رغم همایش‌های متعددی که به راحتی در همه احزاب و جریان‌های اصولگرا برگزار می‌شود، همایش‌های اصلاح‌طلبان خیلی با حمایت برگزار نمی‌شود و برای سخنرانی‌ها «اما و اگر» گذاشته می‌شود. جریان‌های تندرو اصولگرا هم با تمام توان به اصلاح طلبان هجمه وارد می‌کنند. دلیل این موضوع را در چه می‌بینید؟

همیشه به این دوستان اصولگرا گفته‌ایم به جای نفی دیگران٬ خود را اثبات کنید، نگرانی‌هایی که آنها امروز از برگزاری همایش‌های اصلاح طلبان احساس می‌کنند، دلیل روشنی دارد٬ چراکه آنها آثار همدلی و همگرایی اصلاح‌طلبان با یکدیگر را دیده‌اند و احساس می‌کنند علی‌رغم تلاش‌های آنان، در هماهنگی اصولگرایان دستاورد چندانی نداشتند.

چرا مسئول شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه با نقش پدرانه مسئول همگرایی اصولگرایان شده است

امروز حجت‌الاسلام تقوی که مسئول سیاست‌گذاری ائمه جمعه سراسر کشور است، متولی هماهنگی بین اصولگرایان شده است، در حالیکه همین اصولگراها به خانم فرامرزیان انتقاد داشتند که چرا در همایش اصلاح‌طلبان به عنوان یکی از مسئولان وزارت کشور، پیام رئیس دولت اصلاحات را قرائت کرده است. اگر این طور است باید این سوال هم از آقای تقوی بشود که وقتی مسئول شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه است و باید بی‌طرف و پدرانه عمل کند، چرا امروز مسئول همگرایی اصولگرایان شده است. البته اصلاح‌طلبان این ظرفیت را دارند که نقدی نسبت به این مساله نداشته باشند، اما اصولگرایان هم باید این ظرفیت را داشته باشند و بپذیرند تنها باید در یک فضای رقابتی خود را بالا بکشند.

این توصیه را حتی به احزاب اصولگرا هم داشتم و گفتم که اگر شما برای خود کارکرد حزبی قائل هستید، این انتظار را نداشته باشید که همیشه از رانت حمایت‌های مختلف استفاده کنید. باید خود را بالا بکشید و وارد صحنه رقابت شوید، با افکار عمومی ارتباط برقرار کنید و این توقع را نداشته باشید که همیشه رقیب شما رد صلاحیت شود تا شما بتوانید پیروز میدان باشید.

باید هر جناحی خود را در یک رقابت قانونی و سالم جاسازی کند. اینکه احزاب موجود ما نتوانستند ظرفیت‌سازی کنند و نسل دوم و سوم را زیر بال و پر خود بگیرند، انتقاد درست و به جایی است و به نظر من احزاب ما باید خود را با این شرایط تطبیق دهند.

همه اصلاح طلبان به ساز و کار اکثریت پایبند هستند

با این وضعیت انتخابات مجلس دهم دورنمای این مجلس را چگونه ارزیابی می‌کنید و نقش شخصیت‌های برجسته اصلاح‌طلب را چقدر تاثیرگذار می‌دانید؟

رئیس دولت اصلاحات٬ شخصیتی فردگرا نیست و نظرهای جمع برای او مهم‌تر است. تا جایی که اطلاع دارم بزرگان جریان اصلاحات هم اعلام کردند، نظری که اکثریت اصلاح‌طلبان روی آن به توافق برسند را خواهند پذیرفت. بنابراین شخصیت‌های برجسته جریان اصلاحات٬ از رئیس دولت اصلاحات و آیت‌الله هاشمی و دیگران از این سازوکار حمایت خواهند کرد.

نقطه اصلی تصمیم‌گیری در جریان انتخابات آینده، چهره‌های فعال و کنشگران اصلی حوزه‌های انتخابیه هستند.

اصلاح‌طلبان و عارف یکی هستند

در مورد شخصیت‌های دیگر جریان اصلاحات چطور٬ حضور چهره‌هایی نظیر آقای عارف برای انتخابات مجلس دهم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

عارف بخشی از جریان اصلاحات محسوب می‌شود و از جریان اصلاحات جدا نیست. او هم مثل سایر نیروهای اصلاح‌طلب برای اجماع اصلاح‌طلبان در انتخابات در تلاش است و می‌خواهد اصلاح‌طلبان به شکل منسجم و همدل در انتخابات شرکت کنند. خود آقای عارف هم بارها اعلام کرده به عنوان عضوی از جریان اصلاحات کار می‌کند. بنابراین اصلاح‌طلبان و آقای عارف یکی هستند.

جریان افراطی با لطمه به خودشان٬ به اصولگرایان هم آسیب می‌رسانند

بحثی که بسیار مطرح می شود٬ تعامل یا ائتلاف با میانه‌روهای اصولگراست. این مسئله را با توجه به بروز و ظهور تندروهای اصولگرا چگونه ارزیابی می‌کنید؟

همیشه گفته‌ایم علاقمندیم اصولگرایان معتدل٬ صدای غالب جریان اصولگرایی باشند، نه جریان افراطی و ساختارشکن. جریان افراطی همانطور که به خودشان لطمه می‌زنند٬ به معنای عام به اصولگرایان هم آسیب می‌رسانند.

افراطی‌گرایی و چارچوب نداشتن و فقدان اصول٬ از عواملی بوده که تاکنون اصولگرایان از آن ضربه خوردند. از حضور عقلای جریان اصلاحات در صحنه استقبال می‌کنیم، چون احساس می‌کنیم آنها به اصل رقابت وفادار هستند. همه حرف ما این است؛ جریان‌هایی که به اصل جمهوری اسلامی وفادارند و قانون اساسی را به عنوان میثاق ملی قبول دارند، باید به صحنه آمده و با یکدیگر به رقابت بپردازند. آنها که این اصل را قبول ندارند٬ قاعدتا بیش از اینکه به رقیب خود لطمه بزنند، به جریان خود آسیب می‌رسانند، یعنی درست همان کاری که افراطیون اصولگرا انجام می‌دهند.

بیش از اینکه اصلاح‌طلبان نسبت به افراطیون موضع داشته باشند، اصولگرایان معتدل و عاقل باید نسبت به آنها حساسیت نشان دهند، تا آنها بلندگو و سخنگوی جریان اصولگرا تلقی نشوند.

صدای افراطیون اصولگرا بلندتر بوده و اصولگرایان عاقل و معتدل در حاشیه بودند

متاسفانه در هشت سال گذشته این مساله برعکس بوده٬ یعنی صدای افراطیون اصولگرا بلندتر بوده و اصولگرایان عاقل و معتدل در حاشیه بودند.

در برخی مواقع نقدهایی نسبت به توجه و استفاده از ظرفیت قشر جوان در جریان اصلاحات وجود دارد، شما تا چه میزان این نقدها را می‌پذیرید؟ 

همیشه این مساله را متذکر شدم که متاسفانه تحزب و فعالیت حزبی در ایران نهادینه نشده و گویی با احزاب با تعارف برخورد می‌کنیم؛ از طرفی احزاب هم خودشان را آن‌گونه که لازم است٬ جدی نگرفته‌اند.

هیچ یک از احزاب ملی ما در استان‌ها دفتر و تشکیلات ندارد. حتی در مرکز هم کمتر حزبی را پیدا می‌کنیم که دارای برنامه مشخص و آموزش‌های لازم به اعضای خود باشد. همین موضوع باعث شده که احزاب ما پویایی لازم را نداشته باشند.

احزاب ما نتوانستند سفره‌ای پهن کنند که نیروهای نسل دوم و سوم جذب آن شوند. ظرفیت‌سازی‌های لازم برای نسل‌های جوان در احزاب صورت نگرفته است. این حق جوانان است وقتی می‌بینند احزاب سنتی ما تحرک لازم را ندارند، از آن جدا شوند و به حزبی که فعال‌تر و پویاتر است، بروند. این حق قانونی جوانان است. مساله نگران‌کننده‌ای هم برای احزاب سنتی نیست.

گفت‌وگو: سعیده امیدی

کد خبر : ۲۷۰۶۵۸