خبرگزاری کار ایران

روایتی از سینمای جهان سوم

پوست اندازی سینما با کارگردانان مؤلف

آنچه که «سینمای جهان سوم» را از سینمای سایر کشورها متمایز می‌کند، استفاده از اِلمان‌های فرهنگی، تاثیرپذیری از دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی فضای موجود در این کشورهاست.

به گزارش ایلنا، روزنامه قانون مطلبی از ایلیا پیرولی؛ منتقد و پژوهشگر سینما درباره سینمای جهان سوم منتشر کرد.

با پایان یافتن جنگ جهانی دوم صنعت سینما در سراسر جهان (آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی ) گسترش یافت. گسترش جنبش‌های آزادی خواهی، مبارزه با استعمار، استقلال کشورهای زیر سلطه اروپایی‌ها و توسعه اقتصادی در برخی کشوهای این قاره نیازمند انتقال مفاهیم فرهنگی و سیاسی، آن هم در قالب شکلی جدید بود و سینما بهترین انتقال دهنده بود. این سینما با الهام از اقتصاد کشورهای جهان سوم به «سینمای جهان سوم» معروف و در دهه‌های 60 و 70 میلادی به سرعت رشد کرد و در میان مخاطبان جا باز کرد.

سینما متاثر از اوضاع سیاسی

در واقع می‌توان گفت که سینمای جهان از 1960 تا دو دهه بعد متاثر از اوضاع این کشورها بود. این در حالی است که سینمای کشورهای توسعه یافته غربی با افت فروش گیشه مواجه شده بودند اما در کشورهای جهان سوم جمعیت میلیونی به تماشای فیلم‌ها می‌نشستند. سینمای جهان سوم بعد از جنگ جهانی دوم متولد شد و در دهه 1960 شکوفا شد.

کشورهایی که بیشترین سهم در سینمای جهان سوم دارند

هند، مصر، مکزیک، چین، آرژانتین و برزیل بیشترین سهم را در این میان به خود اختصاص دادند.در دهه‌های 60 تا 90 میلادی هند با 450 فیلم در سال، فلیپین 200 فیلم و دیگر کشورها با حدود 50 تا 100 فیلم در سال نه تنها نیاز کشورهایشان را تامین می‌کردند بلکه فیلم‌هایشان در دیگر کشورها به نمایش درآمد و با اقبال عمومی مواجه می‌شد. هند اکنون با تولید بیش از 1000 فیلم در سال، فیلم‌هایش در سالن‌های سینمایی بسیاری از کشورهای آسیایی از جمله بنگلادش، سیلان، میانمار، کشورهای شبه جزیره مالاوی و کشورهای حاشیه خلیج فارس اکران می‌شود.

سینماهای میلیونی

سینمای چین با جمعیت بیش از 1.5 میلیارد نفر سهم قابل توجه‌ای از اقتصاد سینمای جهان را به خود اختصاص داده است. تماشاگران سینمای مصر مردم کشورهای عربی بودند. سینمای این کشور در دوران رونق فیلمسازی‌اش ، موفق شده بود که اقتصاد سینما را در کشورهای عربی رونق بدهد. و در قاره آمریکا، بازار فیلم برزیل که تا پیش از به وجود آمدن سینمای جهان سوم در اختیار سینمای هالیوود بود، در اواخر سال 1950 متحول و از زیر سایه سینمای آمریکا خارج شد. همچنین سینمای این کشور موفق شد، 50 درصد بازار داخلی را به دست آورد و به تدریج به کشورهای عمده تولید کننده آثار سینمایی بپیوندد.

ویژگی‌های سینمای جهان سوم

آنچه که «سینمای جهان سوم» را از سینمای سایر کشورها متمایز می‌کند، استفاده از اِلمان‌های فرهنگی، تاثیرپذیری از دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی فضای موجود در این کشورهاست. از سویی درونمایه این فیلم‌ها دلایل فقر، عقب ماندگی و پیشرفت استعمار است. براساس ادعای کارشناسان سینما، یکی از دلایل استقبال مردم جهان سوم از این فیلم‌ها به مبارزات ضد استعماری موجود مربوط می‌شود که در ژانرهای مختلف و به شیوه‌های گونا گون تولید می‌شوند.البته به دلیل تنوع ملل و فرهنگ‌ها در این نوع سینما، تاثیر پذیری فیلم‌های ساخته شده نیز متفاوت بود به طور مثال در کشور برزیل نگاه ضد استعماری و دلایل فقر بیشتر مدنظر بود اما در کشورهایی مثل هند دلایل موفقیت فیلم‌ها به فرهنگ سنتی آن‌ها مربوط می‌شود چرا که این فیلم‌ها بر اساس نگاه فرهنگی موجود آن کشور تولید می‌شوند. در این فرهنگ درام موسیقیایی، رقص و مضامین اساطیری جایگاه ارزشی داشته است. در ایران نیز تا قبل از انقلاب فیلم‌ها متاثر از فضای هالیوود و بالیوود و بر اساس نگاه اجتماعی آن زمان ساخته می‌شدند. در این فیلم‌ها تضاد طبقاتی نمایش داده می‌شد و جنگ میان سنت و مدرنیته از اصلی‌ترین مولفه‌های این سینما بود. بعد از انقلاب فیلم‌ها، متاثر از فضای اجتماعی و سیاسی جامعه بود به نحوی که در دهه 60 فیلم‌های حماسی و ضد سرمایه‌داری ساخته شد.

ویژگی‌های مشترک سینمای جهان سوم

با تفسیر ارائه شده مشخص است که سینمای جهان سوم صرفا سرگرم کننده نیست. این موضوع اصلی‌ترین ویژگی مشترک سینمای جهان سوم است. ویژگی مشترک دیگر این سینما تغییر در شیوه روایت فیلم است و تابع قرادادهای هنری در فیلم‌های مرسوم هالیوودی نیست.

به عبارتی این سینما دست به القا مضامین اجتماعی و سیاسی در قالب‌های جدید روایت می‌زند. فیلمنامه‌هایی با ساختار «خرده پیرنگ» وجه مشترک این گونه سینماست. خانه دوست کجاست اثر عباس کیارستمی، نمونه موفق فیلم‌های این نوع سینماست.

سینمای مستقل در درون سینمای جهان سوم

سینمای جهان سوم به دلیل نقش پررنگ دولت در آن همواره از ابتدا تاکنون مورد نقد بسیاری از سینماگران بود. به همین خاطر در دو دهه اخیر فیلمسازانی مستقل از درون این سینما به وجود آمده‌اند که کاملا متضاد با روال عادی سینما فعالیت می‌کنند. آن‌ها با نگاه معترضانه و خارج از انفعال درباره موضوع‌های اجتماعی فیلم می‌سازند.این گروه از فیلمسازان که به سیاه نمایی متهم می‌شوند در مقابل سینمای سفارشی و تحمیل‌شده، فیلم‌های «درون مایه» ای و «توده»ای تولید می کنند. قصه‌ها اثر رخشان بنی اعتماد و فروشنده اثر اصغر فرهادی از این دست فیلم‌ها هستند. همچنین عباس کیارستمی، جعفر پناهی از ایران؛ ژانگ ییمو، تیان ژوانگژوانگ از چین؛ کیم کی دوک از کره جنوبی، گلوبر روشا، پریرا دوس سانتوس از برزیل نمونه‌های موفق از این دست از فیلم‌سازان هستند. همچنان‌که سینما در حال تکامل است، سینمای جهان سوم نیز از این روند مستثنی نیست. سینمای جهان سوم در حال پوست‌اندازی است و این دگردیسی با مخالفت‌هایی همراه شده است. به طور کلی کارگردانان مولف، سرنوشت این سینما را مشخص می‌کنند. کارگردانان مولف در سینمای جهان سوم بر خلاف همتایان خود بدون حمایت و اتکا به خلاقیت و استفاده از المان‌های اجتماعی جامعه خود در حال ارتقا این سینما هستند. سینمایی با کارگردانانی مولف که در آسمان سینمای جهان در حال ظهور هستند.

کد خبر : ۴۵۰۶۹۶