خبرگزاری کار ایران

تشریح دلایل شکست تروریست‌ها در «حلب» از زبان فرمانده میدانی القاعده

فرمانده میدانی القاعده در حلب در نشست خبری خود با اشاره به ایجاد شکاف ایدئولوژیک میان گروه‌های مسلح و همچنین عملکرد نامناسب گروهک جیش الفتح دلایل آزادسازی حلب توسط ارتش سوریه و شکست تروریست‌ها را تشریح کرد.

«شیخ أبو العبد» یکی از رهبران منشعب از سازمان تروریستی القاعده در سوریه است که از سال‌های گذشته در به هم‌ریختگی‌های پرونده این کشور حضور داشته و آخرین حضور وی در شهر «حلب» به ثبت رسیده است که توانست از درگیری‌های این منطقه جان سالم به در ببرد. در واقع باید وی را یکی از فرماندهان میدانی جبهه النصره سابق (شاخه سازمان تروریستی القاعده در سوریه) که به جبهه فتح الشام (جفش) تغییر نام داده بود، دانست.

شیخ أبو العبد پس از آن‌که محاصره شهر حلب توسط ارتش سوریه و سایر نیروهای میدانی و عمل‌کننده‌های حاضر در این نبرد به بالاترین حد خود رسید، از سوی رهبران و اعضای رده بالای جبهه فتح‌الشام مامور سازماندهی مجدد تروریست‌هایی شد که از سر منشاء و گروه‌های خود انشعاب گرفته و جدا شده بودند تا بتواننند با ساماندهی آنها جبهه مستحکمی علیه ارتش سوریه در خطوط درگیری ایجاد کنند و به ظن خود بتوانند تا آخرین قطره خون حلب را به نفع خود حفظ کنند.

وی پس از آزادسازی و پاک‌سازی حلب، با انتشار فایل ویدئویی به تشریح دلایل پیروزی ارتش سوریه و شکست تروریست‌ها در عملیات حلب پرداخته که مهمترین آنها را عدم آموزش مناسب نظامی نیروها، سطحی نگری رهبران تروریست‌ها، عدم جدیت در درک وضعیت بحرانی عناصر گروهک‌های تروریستی، ایجاد شکاف ایدئولوژیک میان رهبران، نداشتن راهبرد درست و دقیق در مقابله با ارتش سوریه و تثبیت نقاط و محورهای در اختیار آنها اعلام کرد.

مشروح سخنان و تحلیل «شیخ أبو العبد» از شکست تروریست‌ها خصوصاً جبهه فتح‌الشام (جبهه النصره سابق) در حلب به شرح ذیل است:        

معرکه حلب در زمان قدیم و جدید همیشه وجود داشته و خواهد داشت چراکه این شهر دروازه شام به شمار می‌رود و دارای اهمیت سیاسی و اقتصادی خاصی در طول تاریخ بوده و اتفاق‌های بزرگی در آنجا رخ داده است. از مقابله با ارتش صلیبی گرفته تا تاتارها که این شهر سنگر مقدماتی نبرد با آنها به شمار می‌رفت تا حالت فعلی که با ارتش روس، صفوی، مسیحی و عثمانی در جنگ به سر می‌برد. 

مجاهدین (گروه‌های تروریستی) در رمضان ۱۴۳۳ وارد شهر حلب شده و نیمی از آن را از کنترل نیروهای دولتی خارج کردند و نیمی دیگر در اشغال آنها باقی ماند. به مدت سه سال حملات مداوم به حلب جریان داشت که با مقاومت نیروهای ما مواجه شد که نهایتاً به مداخله سه جانبه روسیه، سوریه و ایران در این معرکه انجامید. در این درگیری‌ها نزدیک به صد هزار نفر از اهالی حلب کشته شدند و محاصره این شهر نزدیک به هشت ماه به طول انجامید که فقط یک راه و آن هم منطقه و گذرگاه «کاستلو» وجود داشت که این نقطه توسط جنگنده‌ها زیر آتش قرار گرفت. از این‌رو ورود و خروج به حلب امری مشکل بود و ملزومات اولیه زندگی در این شهر بسیار کمیاب شد.

همچنین نیروهای سوری در ماه شوال گذشته با قطع تنها راه باز مانده، حلب را به صورت کامل به محاصره خود درآوردند اما با این وجود نیروهای فتح الشام (شاخه القاعده در سوریه) و احرار الشام از پیشروی نیروهای دشمن جلوگیری کردند. از این منظر و با بروز این واقعه ارتش روس، صفوی و مسیحی دست به حمله‌های گسترده زدند و محاصره را تنگ‌تر کردند با این وجود عناصر گروهک‌های متفاوت چهار ماه در مقابل این محاصره مقاومت کردند تا این‌که نیروهای مجاهدین (تروریست‌ها) از شهر حلب خارج شدند.

از مهم‌ترین دلایل سقوط حلب و پیشروی ارتش بشار اسد را باید موارد زیر دانست:

۱. تفرقه بین مجاهدین و نزاع درونی

تنش‌های پیش آمده بین برخی گروه‌ها، انبارهای خالی از سلاح برخی از جناح‌ها در مقابل وجود انبارهای مملو از سلاح گروه‌های غیرهمسو ، عدم اتفاق و فرماندهی یک شخص که در نهایت به فرماندهی من (شیخ ابو العبد) منجر شد. در ابتدای شروع فرماندهی‌ام و متحد کردن گروه‌ها، ۲۰ منطقه جدید سقوط کرد. زمانی که به رهبری ائتلاف مبارزان در حلب منصوب شدم از نظر نیروها، امکانات، تجهیزات و همچنین اطلاعات میدانی در وضعیت بسیار بدی قرار داشتیم که عدم اتحاد و وجود تفرقه مانع از وجود اتحاد در مقابل ارتش بشار اسد و متحدان آنها ‌شد. از این‌رو به سرعت نیروهای خود را در اطراف حلب متحد کردم تا اتفاقی که در حلب بر سر ما آمد بر سر سایر مناطق و جبهه‌های دیگر نیاید.

۲.  تخریب بدون دلیل زیرساخت‌ها 

از بین بردن زیرساخت‌ها مانند بیمارستان‌ها، مساجد، مدارس و منبع‌های آب در درگیری‌های مسلحانه یکی دیگر از مشکلات بود که می‌توان آن را مانند سیاست‌های نابودسازی در «گروزنی» (شهری در جنوب روسیه) دانست که اقدام به قتل زنان، کودکان و سالخوردگان کردند که البته شلیک بی‌هدف ادوات سنگین از سوی گروه‌های غیر سازماندهی شده موجب تخریب برخی از زیرساخت‌های حلب شد که به ضرر ما رقم خورد.

۳. ضعف اعتقادات مذهبی

 ضعف اعتقادات مذهبی در بسیاری از مجاهدین دیده می‌شد که بسیاری از گروه‌ها به «تربیت دینی» نیروهای خود اقدام نکردند و این امر ناشی از درگیری و برخورد بین گروه‌ها با یکدیگر بود. این افراد اولین کسانی بودند که پا به فرار گذاشتند و پایه‌های اولیه سقوط شهر را بنا کردند.

۴. عدم وجود آموزش نظامی مناسب برای شرکت در سلسله عملیات‌های حلب

از دیگر دلایل سقوط حلب را باید عدم توجه بسیاری از گروه‌ها به آمادگی مناسب برای مبارزه دانست. اکثر نیروها آموزش‌های کافی را ندیده بودند و از تاکتیک‌های جنگی بی‌خبر بودند که این امر باعث کشته‌ شدن بسیاری از آنها به صورت خیلی ساده و ابتدایی شد. در این بین «رهبران گروه‌های مختلف حاضر در حلب به تعداد کشته‌های خود افتخار می‌کردند اما واقعیت این است که آنها با عدم تدبیر در آموزش نیروهای خود آنها را به وادی مرگ» فرستادند. 

۵. به نتیجه نرسیدن سناریوی کشورهای غربی و اروپایی 

تعامل و همکاری‌های بین‌المللی برای حفظ حلب و همچنین ناکام ماندن و به پایان نرسیدن پروژه‌های جنگی همچون حفر تونل‌های زیرزمینی‌، تسلیم و خروج بسیاری از اعضای گروه‌های مختلف حاضر در حلب اولین دلایل سقوط این شهر بود. 

بسیاری از دولت‌ها با میانجی‌گری و وعده عفو عمومی، روحیه جهادی را در بسیاری از مجاهدین (تروریست‌ها) از بین بردند و باعث خروج تعداد زیادی از آنها شدند. برای مثال در منطقه «کرم الجبل» ۴۰ نقطه وجود داشت و زمانی که نیروها در آن منطقه شکست خوردند به سمت مناطق غربی رفتند تا آن نقاط را حفظ و تثبیت کنند. اما زمانی که «ابو الولید عقاب» فرمانده نظامی یکی از محورها سراغ نیروهای پراکنده شده رفت و سعی در ساماندهی آنها داشت، تمامی آنها از یکپارچگی و همبستگی سر باز زدند. 

آن گروهی که ادعا می‌کند بزرگ‌ترین گروه در حلب است (با توجه به حضور گسترده جبهه النصره در حلب و وابستگی «شیخ ابو العبد» به آن و شکست آنها در این نقطه سناریوی فریب در این بین مشهود است تا بتوانند شکست حلب را به گردن گروه دیگر بیاندازند) ۱۶۰ نقطه در این منطقه در اختیار داشت که در روزهای آخر فقط توانست چند نقطه را در اختیار بگیرد و مابقی را از دست داد.

۶. عدم هماهنگی جیش الفتح در شروع عملیات‌ها

محور بعدی شکست‌های حلب و پیروزی نیروهای روس و سوری، تاخیر گروهک «جیش الفتح» در شروع مبارزه برای شکستن محاصره دوم بود که موجب شد صفوف نیروهای بشار اسد تثبیت و بازسازی تجهیزات آنها صورت بگیرد و نهایتاً موجب شروع حمله جدید به سمت حلب شد. حتی بعد از محاصره دوم، افکار و عملکرد جیش الفتح در جنگ‌ها و عملیات‌های بعدی تغییر نکرد که این خود یکی از دلایل تسریع شکست ما در مقابل ارتش بشار اسد شد. 

۷. خود بزرگ‌بینی گروه‌های حاضر در نبرد حلب 

موضوع بعدی عدم توجه گروه‌های موجود در جنگ به موقعیت حلب و عمل کننده‌های میدانی بود. به گونه‌ای که حضور گروه‌های مختلف باعث سنگینی وضعیت حلب به نفع ما می‌شد اما زمانی که «وَهم» در بین این گروه‌ها و فرماندهان آنها تولید و تکثیر می‌شود و تقوا در مقابل آن نمی‌تواند مقاومت کند، بدون تردید باعث تفرقه، پراکندگی و فرار از جبهه‌های نبرد می‌شود که چنین حالتی در حلب اتفاق افتاد.

باید بگوییم که با اشغال حلب، رافضین (اهل تشیع) به بهانه باز گرداندن اهالی حلب به خانه‌هایشان طی یک نقشه شوم سعی در وارد کردن شیعیان به این شهر که دومین شهر بزرگ اهل سنت است، داشتند تا ساختار جمعیتی این شهر را تغییر دهند اما باید تمامی سوریه و دنیا بدانند که مجاهدان واقعی (تروریست‌های النصره، فتح الشام و احرارالشام) همچنان در حلب حاضر هستند و از آنجا خارج نشده‌اند تا نهایتاً بتوانند فتح نهایی را رقم بزنند.

به اذن خدا مجدداً به این شهر بر می‌گردیم و زمانی که به این امر مکلف شویم، جوانان امت را به صورت عام و جوانان سوریه را به صورت خاص فرا می‌خوانیم تا بتوانند به ما ملحق شوند و بدانند که شام از آنِ ماست و ما (تروریست‌ها) نسبت به آن اولویت داریم. لذا از فرماندهان گروه‌های مختلف می‌خواهم که اشتباهات حلب را در نقاط دیگر تکرار نکنند و از مردم می‌خواهم تا با ما همکاری کرده تا بتوانیم در قالب یک اتحاد یکپارچه در مقابل دشمنان مقاومت کرده و پیروز شویم.

کد خبر : ۴۴۸۳۲۸