خبرگزاری کار ایران

رایزن پیشین ایران در افغانستان در گفت‌وگو با ایلنا:

پیش‌شرط‌های طالبان حاکی از ضعف دولت مرکزی است/ کرزی واژه «پیکارجو» را به جای «تروریست» برای طالبان به کار برد

بدون تردید نفوذ طالبان در اقشار و سطوح مختلف مردم افغانستان بسیار بیشتر و بالاتر از داعش و القاعده است و همین موضوع به علاوه درخواست‌های غیر معقول طالبان باعث می‌شود که دولت مرکزی افغانستان موضع جدی‌تری در قبال طالبان اتخاذ کند تا علاوه بر تضعیف آن بتواند مذاکرات صلح را به یک نتیجه حداقلی برساند.

«عبدالمحمد طاهری» رایزن پیشین ایران در افغانستان در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا  با اشاره به مذاکرات صلح برای پایان دادن به درگیری‌های ۱۵ ساله افغانستان تصریح کرد: پس از مرگ ملا عمر شاهد ایجاد انشعاب در طالبان و همچنین ظهور داعش در افغانستان بودیم. ضمن اینکه دولت‌های مرکزی کابل و اسلام‌‌آباد می‌توانستند از این انشعاب به وجود آمده در راستای امتیازگیری و تضعیف طالبان استفاده کنند که حضور داعش و پس از آن اقدام‌ها و تحرکات گروه انشعاب‌یافته مانند تصرف و حمله به ولایت‌هایی مانند قندوز و هلمند و حتی حمله به کابل و ایستگاه‌های خبرگزاری‌ها مانع از تحقق این موضوع شد.

وی ادامه داد: در حالت فعلی یک تعارض میان اعضا و سران رده‌بالای طالبان وجود دارد که همین موضوع باعث می‌شود تا ما نتوانیم به صورت دقیق بگوییم که آیا طالبان می‌تواند منویات و اهداف خود را به دولت مرکزی افغانستان تحمیل کند یا خیر. لذا به نظرم هسته مرکزی گروه طالبان نتوانسته هدف اصلی این گروه و راهبرد اصلی آن را برای صلح با دولت مرکزی انتخاب کند. یکی از دلایل اصلی این است که در حالت کنونی نمی‌توانیم یک ساختار مرکزی هدایت کننده در جریان طالبان را پیدا کنیم که بتواند وظیفه جریان‌سازی اولیه را به عهده داشته باشد. چراکه گروه حکمتیار همچنان یک گروه تندرویی است که تاکنون نتوانسته‌اند به درون آن نفوذ کنند و آن را به سر میز مذاکرات بیاورند.

دو گروه دیگری که یکی در دست خانواده و ستون  فقرات اصلی طالبان و دیگری در دست ملا منصور است، با یکدیگر در تعارض جدی به سر می‌برند ضمن اینکه نباید حضور داعش را از نظر انداخت. از طرف دیگر، دولت مرکزی افغانستان هم با توجه به سخنان چند روز گذشته اشرف غنی که گفته بود «داعش را در افغانستان دفن می‌کنیم» در مقابل تروریست‌ها قرار گرفته و باید تمهیدات لازم برای انجام مذاکرات صلح را اتخاذ کند. مهمترین این تمهیدات این است که اگرچه طالبان در افغانستان محبوبیت ندارد اما بدون تردید اعضای آن نفوذ محلی و بومی مناسبی در این کشور دارند که دلیل آن را می‌توان جهالت برخی مردم و حتی محقق نشدن خواسته‌های مردم از سوی دولت عنوان کرد و دولت زمانی می‌تواند به صورت موفق به کار خود ادامه دهد که بتواند اهداف و خواسته‌های مردم را محقق کند. لذا باید گفت با تحولاتی که در آسیای میانه به وجود آمده است، به نظر روند صلح همانند گذشته مغفول بماند.

طاهری در تشریح و ارزیابی خواسته‌های گروه انشعاب گرفته از طالبان در خصوص مذاکرات صلح گفت: عملی شدن درخواست‌های این گروه را باید بسیار دشوار قلمداد کرد. به طوری که آنها در درخواست‌های خود به صورت کاملاً واضح اشاره کرده‌اند که به سران طالبان اجازه رفت‌وآمد در سراسر دنیا داده شود و همچنین طریقه و نحوه فعالیت دفتر خود در دوحه قطر را با دیدگاه خود اعلام کرده‌اند و حتی درخواست آزادی زندانیان خود را داشته‌اند که تجمیع و محقق شدن آنها در حقیقت به مثابه یک درخواست بزرگ و غیر تحقق یافته ارزیابی می‌شود. از سمت دیگر اگر نگاهی به اظهارات دولتمردان افغانستان بیاندازیم به صورت کاملاً واضح می‌بینیم که آنها دقیقاً می‌دانند طالبان تحت فرمان سرویس اطلاعاتی پاکستان (ISI) است و به این دلیل است که دولت مستقر در کابل به پاکستانی‌ها گفته‌اند که «اگر شما وارد شوید،، این مذاکرات کلید خواهد خورد.

وی افزود: مساله از نقطه‌ای پیچیده می‌شود که دولت پاکستان هم باید موضع و خواسته‌های طالبان را تضعیف کند. یعنی به آنها بفهماند که شما (طالبان) می‌بایست یک قدم به جلو بیایید تا پس از آن بتوانیم درباره خیلی از مسائل با یکدیگر به صحبت و تبادل نظر بپردازیم. مساله‌ای که در تمام مذاکرات و در سطوح مختلف در دنیا اتفاق می‌افتد این است که وقتی مذاکره‌ای با پیش‌شرط شروع شود، احتمال به نتیجه رسیدن آن حداکثر بین ۱۰ تا ۲۰ درصد خواهد بود. به گونه‌ای که در مذاکرات صلح سوریه نمایندگان گروه‌های مخالف تا جایی پذیرفته بودند که اقدام‌های غیر قانونی و غیر انسانی در سوریه انجام داده‌اند و نهایتاً با صرف نظر از خروجی مذاکرات پای میز مذاکره آمدند اما طالبان هیچ پیش شرطی را نمی‌پذیرد و عملاً شروع مذاکرات را به شروط یک‌جانبه خود پیوند می‌زند و طالبان نمی‌خواهند قبول کند که خون‌های زیادی در افغانستان توسط عناصر این گروهک تروریستی به زمین ریخته شده است که در نهایت همین پارادوکس موجب عدم حصول نتیجه مقبول و حتی عدم شکل‌گیری مذاکرات خواهد شد.

اگر طالبان در افغانستان تضعیف شود، می‌توان از آنها امتیازهای زیادی گرفت و در آنجا سناریوهای گوناگونی مطرح می‌شود اما در حالت فعلی طالبان در موضع ضغف نیست. این‌که چرا در موضع ضعف نیست، چندین عامل دارد. علت اصلی این است که القاعده در حال شکل‌گیری مجدد در افغانستان است و گروه‌های انشعاب گرفته از داعش که تمایلاتشان به سمت طالبان سنگینی می‌کند، به علاوه بدنه اصلی داعش در مناطقی افغانستان حضور دارند و تجمیع این موضوع‌ها، مساله مذاکرات صلح را هر روز پیچیده‌تر می‌کند. بنابراین باید گروه‌هایی که در جریان مذاکرات حضور دارند، تا حد امکان تضعیف شوند که متاسفانه این موضوع تاکنون محقق نشده و حتی حضور آنها در مناطقی که در گذشته بر روی آنها نفوذ نداشتند، عملی شده و در امتداد آن حملات طالبان و سایر گروه‌های مذکور به مراکز حیاتی کابل افزایش پیدا کرده که این وضعیت را وخیم‌تر می‌کند.

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل در پاسخ به این پرسش که آیا تضعیف طالبان ممکن است به سر ریز شدن عناصر این گروهک تروریستی به داعش و تقویت آن منجر شود و نتیجتاً اوضاع افغانستان این بار از جانب داعش و زیر شاخه‌های آن ناآرام‌‌تر از گذشته شود، عنوان کرد: با قاطعیت باید بگویم که داعش مانند طالبان بستر محلی مناسبی برای انجام فعالیت‌های خود در اختیار ندارد لذا باید بپذیریم که گروه طالبان در اقشار و سطوح مختلف مردم افغانستان نفوذ دارد. ممکن است این نفوذ تنها ۳۰ درصد باشد اما به هر صورتی که بخواهیم بررسی کنیم و با این موضوع روبه‌رو شویم باید با  این مساله کنار بیاییم که طالبان از نفوذ قابل قبولی در بین شهروندان افغان تا حد بالایی برخوردار بوده و در مقابل داعش هم هیچ پایگاه مستحکمی در این بین ندارد که عبدالله عبدالله هم به این موضوع اشاره مستقیم داشت و داعش را فاقد پایگاه مردمی در افغانستان دانست. اگر دولت مرکزی اقتدار خودش را برای تضعیف طالبان از طرق مختلف مانند رسیدگی به امورات و درخواست‌های مردم کشورش به کار بگیرد، تعارض‌های زیادی از بین خواهد رفت و حتی ممکن است که عده زیادی از آنها به سمت دولت مرکزی گرایش پیدا کنند.

وی در پاسخ این پرسش که آیا استفاده از لفظ «پیکارجویان یا جنگجویان طالبان» به جای واژه «گروهک تروریستی طالبان» در فضای رسانه‌ای و افکار عمومی جهان یک نوع مشروعیت‌بخشی به طالبان به شمار می‌رود یا خیر، گفت: در یک ماه گذشته بارها مصاحبه و گفت‌وگوهای «محمد حنیف اَتمر» مشاور امنیت ملی افغانستان را گوش کردم و ایشان صراحتاً از واژه تروریست در بیان ماهیت طالبان و اقدام‌های آن استفاده می‌کند و زمانی که خبرنگاران این پرسش مشابه را که چرا واژه «تروریست» کم‌کم به عبارت «پیکارجویان» یا «جنگجویان» تبدیل می‌شود را مطرح کرده‌اند، مجدداً اعلام می‌کنند که «هرگز» از این واژه استفاده نکرده‌ایم و استفاده نخواهیم کرد. اما باید بگویم که بخشی از قدرت مرکزی کابل از این الفاظ استفاده می‌کنند که البته این کلمات بیشتر در زمان «حامد کرزی» استفاده ‌شد. چراکه کرزی اعتقاد داشت که نباید آنها را تروریست خطاب کرد و حتی در برخی اوقات آنها را «برادر» خطاب می‌کرد.

باید توجه داشت که همچنان رگه‌هایی از قدرت حامد کرزی در کاخ ریاست جمهوری، دولت، وزارت کشور و حتی وزارت خارجه افغانستان وجود دارد و اعتقاد دارند که با تغییر واژه «تروریست» به «پیکارجو» می‌توانند آنها را به سمت خود جذب کنند که یک جنبه مثبت و یک جنبه منفی دارد. از این جهت مثبت است که چنین تعارضی همچنان در دولت اشرف غنی و عبدالله عبدالله وجود دارد که البته محمد حنیف اَتمر به تروریست بودن آنها اشاره کرد و زمانی که اَتمر از لفظ «هرگز» استفاده می‌کند باید توجه داشت که وی دو دوره وزیر دوران کرزی بود و در همان موقع بود که کرزی عناصر طالبان را برادر خطاب می‌کرد.

طاهری در پایان گفت: حامد کرزی معتقد بود که عناصر طالبان ذاتاً تروریست نیستند و دولت پاکستان آنها را به این روز انداخته است و چون تامین تسلیحاتی توسط اسلام‌آباد صورت می‌گیرد، به کاربردن واژه تروریست مطلقاً درست نیست و فریب خورده قلمداد می‌شوند. لذا دولت افغانستان باید موضع خود را مشخص کند که آیا طالبان تروریست است یا پیکارجو؟ چراکه اگر پیکارجو هستند پس می‌توانند با آنها کنار بیایند و اگر تروریست به شمار می‌روند، نمی‌توان با آنها مذاکره کرد و کنار آمد. لذا این رویکرد و تعارض دوگانه است که تاکنون نگذاشته مذاکرات صلح به جایی برسد و هر روز این مسائل بیشتر گریبان دولت افغانستان را خواهد گرفت و اگر آنها می‌خواهند که به نتیجه برسند، راهی جز تضعیف طالبان ندارند.      

گفت‌وگو: فرشاد گلزاری

کد خبر : ۳۴۱۴۱۴