خبرگزاری کار ایران

استاد دانشگاه بردفورد انگلستان در گفت‌وگو با ایلنا:

سوریه قبرستان تحلیل‌های سیاسی/ اختلافات بومی در عراق زمینه‌ساز فعالیت داعش است

روس‌ها در سوریه امتیازات ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک دارند و تقریباً پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط دیوار برلین، تنها نقطه باقی‌مانده در خاورمیانه که روسیه در آن می‌تواند حضور نظامی داشته باشد، سوریه بوده است

«افشین شاهی» مدیر مرکز مطالعات اسلام سیاسی و استاد روابط بین‌الملل دانشگاه بردفورد انگلستان با تشریح ابعاد حضور روسیه در سوریه، در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا تصریح کرد: قبل از این‌که بخواهیم در مورد تحولات سوریه صحبت کنیم، باید بگویم که سوریه بزرگ‌ترین قبرستان تحلیل‌های سیاسی است. به گونه‌ای که تاکنون تمامی تحلیل‌هایی که درباره روند فرسایشی جنگ، جناح‌های مختلف حاضر در جنگ و این‌که اوضاع فعلی به چه صورت پیش خواهد رفت و چه جناحی وارد میدان شده یا اینکه اوضاع در دست چه کسانی است؛ طی این چهار سال و نیم نتوانسته به صورت درست و جامع اوضاع سوریه و جنگ رخ داده در این کشور را پیش‌بینی کند.

وی ادامه داد: در شرایط کوتاه مدت شاید بتوان تحلیل‌هایی را ارائه کرد. به عنوان مثال حضور روسیه در پرونده سوریه را می‌توان یکی از مباحثی دانست که می‌توان به آن اشاره کرد. به نظرم ورود مستقیم روسیه می‌تواند نقطه عطفی در اوضاع میدانی سوریه باشد اما نمی‌توان این موضوع را سیاست جدیدی از سوی دولت روسیه دانست. چراکه روس‌ها تقریباً از روزهای اول جنگ داخلی در سوریه به صورت کلی موضع‌شان را مشخص کردند و حتی در چهار و نیم سال گذشته هم به صورت علنی از بشار اسد حمایت تسلیحاتی و سیاسی صورت داده است لذا باید گفت که سیاست تازه‌ای از سوی روسیه اتخاذ نشد.

در حدود سه هفته پیش روسیه تصمیم گرفت که به صورت علنی و مستقیم وارد پرونده سوریه شود و دلیل آن هم این است که روس‌ها در سوریه امتیازات ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک دارند و تقریباً پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط دیوار برلین، تنها نقطه باقی‌مانده در خاورمیانه که روسیه در آن می‌تواند حضور نظامی داشته باشد، کشور سوریه بوده است و همین موضوع یکی از دلایل حفظ منافع ژئواستراتژیک روسیه در سوریه بوده است.

این استاد روابط بین‌الملل و سیاست خاورمیانه با تاکید بر اهمیت سوریه برای روس‌ها تاکید کرد: برای مسکو، مانند بسیاری از پایتخت‌های مهم در منطقه این موضوع که شکست کامل بشار اسد در دمشق می‌تواند تبعات بسیار زیادی نه تنها بر روی منطقه بلکه بر روی کشورهای فرا منطقه‌ای از جمله روسیه داشته باشد، مطرح است به صورتی که چند شب گذشته ولادیمر پوتین مستقیماً به این موضوع اشاره کرد که چیزی حدود چهار هزار نفر سرباز از کشورهای سابق اتحاد جماهیر شوروی هم اکنون برای تروریست‌ها در حال جنگیدن هستند و مستقیماً اظهار کردند این تعداد از نفرات علاوه بر اینکه تحت تاثیر عقاید گوناگون اسلامی قرار گرفته‌اند، یک سری از آموزش‌های نظامی خاصی را فرا گرفته‌اند که اگر سر از روسیه یا کشورهایی مانند تاجیکستان که ارتباط نزدیکی با روسیه دارند در بیاورد، بدون شک تبعات امنیتی بسیار گسترده‌ای خواهد داشت. در واقع باید گفت روسیه از همان روزهای ابتدایی مبارزه با داعش را نه تنها یک چالش بزرگ برای دمشق می‌دانست، بلکه معضل بزرگی هم برای خودش به حساب می‌آورد.

وی افزود: زمانی که روسیه وارد جنگ در سوریه شد، برخی از تحلیل‌گران اروپایی و آمریکایی تحلیل‌شان این بود که پوتین به دلیل اینکه بخواهد یک‌سری امتیازاتی از غرب بگیرد وارد جنگ با تروریست‌ها در سوریه شده است. لذا آنها معتقدند اقتصاد روسیه در یک سال گذشته به دلیل وقایعی که در اوکراین رخ داد، شدیداً تحت تحریم‌های اروپا و آمریکا بوده است و حالا روسیه وارد جنگ در سوریه شده است. اما باید گفت که این تحلیل هم تحلیلی جامع و کامل نبود. چون که غرب نه تنها از حضور نظامی روسیه استقبال نکرد، بلکه اصطکاکی بین مسکو و پایتخت‌های مهم اروپا و خصوصاً واشنگتن به وقوع پیوست.

در روزهای گذشته اتفاق مهمی که رخ داد این بود که آمریکا و روسیه تفاهمی را با یکدیگر به امضاء رساندند تا به شکلی عملیات‌های هوایی این کشور را منظم کرده و از برخورد نیروهای هوایی ایالات متحده با روسیه جلوگیری کند. عده‌ای از مفسران هم اظهار کردند که این تفاهم نامه درصدد است تا یک سری از همکاری‌ها و جبهه بندی‌های مشترک را برنامه‌ریزی کند.البته شواهد نشان می‌دهد در هفته‌های اخیر که حزب الله و ایران بر حمایت از بشار اسد تاکید کردند، غربی‌ها هم اقدام به تقویت حمایت‌های خود از مخالفان دولت حاکم بر دمشق کرده‌اند. خصوصاً اینکه در هفته‌های گذشته مقدار زیادی تسلیحات برای نیروهای مخالف دولت اسد به صورت هوایی بارریزی شد و تمام اینها نشان داد که ابعاد جنگ نیابتی در حال پر رنگ شدن است. به همین دلیل باید گفت گرچه تفاهم‌نامه مذکور مهم به شمار می‌رود اما قرار نیست که ماهیت جنگ نیابتی در سوریه را تغییر دهد.

شاهی در توصیف اینکه چرا عربستان سعودی پس از ورود روسیه به سوریه به تکاپو افتاده است و پیشنهاد رشوه 300 میلیارد دلاری به پوتین داده است، عنوان کرد: سعودی‌ها از چهار سال گذشته مکرراً در پی این بوده‌اند تا از بازوی اقتصادی که در اختیار دارد، استفاده کند تا بتواند کشورهای مختلف عربی مانند سودان، مراکش و مصر را به صف آرایش جنگی خود اضافه کند. حتی مساله پیشنهادات سرمایه‌گذاری و کلاً مباحث مالی که از سوی سعودی ها در مسکو بیان شده است، موضوع تازه‌ای نیست. تا جایی که قبل از ورود مسکو به سوریه و حدوداً در تابستانی که گذشت دیداری از سوی وزیر امور خارجه عربستان از روسیه صورت گرفت که در همان‌جا وعده یک سری از سرمایه‌گذاری‌ها به پوتین داده شد و در همان موقع هم عده‌ای معتقد بودند که شاید این موضوع بر روند سیاست‌گذاری مسکو در سوریه تاثیر بگذارد. اما دیدیم که نه تنها این موضوع تاثیری نداشت بلکه باعث شد تا روسیه تصمیم بگیرد به طور مستقیم به سوریه وارد شود.

وی با اشاره به چالش‌های داخلی عربستان و ارتباط آن با سیاست خارجی عربستان سعودی گفت: به نظر نمی‌آید که روس‌ها از مواضع اتخاذی خود در سوریه عقب بکشند. از همین رو باید به گفت‌وگوهای میان بشار اسد و پوتین اشاره داشت. چراکه برای اولین بار پس از سال 2011 میلادی تاکنون ما شاهد این بودیم که بشار اسد از خاک سوریه خارج شده که البته پوتین هم مکرراً حمایت خود را از بشار اسد اعلام کرده و تاکید کرد که روی موضع خودش خواهد ایستاد و از دولت سوریه که از دیدگاه مسکو دولت مشروع این کشور است، در برابر تروریسم حمایت خواهد کرد. از سوی دیگر به نظر می‌رسد رابطه‌ای مابین سیاست خارجی عربستان و چالش‌های داخلی این کشور وجود دارد و می‌توان گفت عربستان از سیاست خارجی خود در حال وام گرفتن است تا بتواند بر چالش‌های داخلی کشور فائق آید.

مساله اینجاست که از سال 1998 میلادی تا به امروز، عربستان هیچ‌گاه داخل تنگنای اقتصادی نبوده است که امروز در آن گرفتار شده است. وضعیت این کشور به جایی رسیده است که دولت ریاض عملاً دستور به اجرا گذاشتن یک سیاست ریاضتی را داده است که این مساله می‌تواند تاثیرات سیاسی، امنیتی و اجتماعی بر عربستان داشته باشد. در عین حال مستنداتی از عربستان به بیرون درز کرد که آل سعود به چند دسته تقسیم شده و اختلافاتی در میان آنها به وجود آمده است.

این تحلیلگر مسائل خاورمیانه در تشریح اوضاع داخلی عربستان اضافه کرد: اپوزوسیون بسیار جدی در خاندان آل سعود به وجود آمده که استنباطشان این است که وضعیت کشور و خصوصاً مدیریت سیاست خارجی پادشاه جدید قابل قبول نبوده و این مساله عربستان سعودی را در شرایط بسیار خطرناک و در لبه پرتگاه قرار داده است. فکر می‌کنم موج ایران هراسی که در عربستان به راه افتاده است عملاً از سوی دولت تقویت می‌شود. تا جایی که باید گفت علمای وهابی روزی نیست که در روزنامه‌های عربستان مطالبی را علیه ایران به رشته تحریر در نیاورند و ایران را محکوم نکنند. حتی در قضیه منا هم مقالات و گزارش‌هایی توسط سعودی‌ها به چاپ رسید که حجاج ایرانی را مسئول اتفاقات منا اعلام کردند که متاسفانه این تفکرات در عربستان مشتری‌های زیادی دارد و توانسته‌اند دامنه این موضوعات را به سیاست خارجی خود سرایت دهند. بنابراین باید مد نظر داشت ایران هراسی که از سوی سعودی‌ها به راه افتاده است، کاربرد دیگری هم دارد که در جهت تطهیر چهره و عملکرد غلط آنها در داخل عربستان به کار می‌رود.

وی در بررسی نقش شورای هماهنگی چهارجانبه‌‌ای که در عراق شکل گرفته است، تصریح کرد: تشکیل شورای هماهنگی در عراق موضوع تازه‌ای به شمار نمی‌رود چراکه موضع ایران، عراق و روسیه خصوصاً در مورد سوریه موضع مشترکی است و زمانی که دو نیروی قدرتمند و جدی سیاسی مانند ایران و روسیه از سوریه حمایت می‌کنند، چنین موضوعی مانند علل تشکیل شورای هماهنگی چهارجانبه امر طبیعی به نظر می‌آید. به نحوی که هر اقدام نظامی که بخواهد در این منطقه انجام شود نیازمند رد و بدل کردن اطلاعات است و به نظر این شورا برای انجام چنین اموری پایه گذاری شده است.

اینکه آیا ورود روسیه به عراق می‌تواند تبعاتی را در پی داشته باشد، پرسشی است که نمی‌توان دقیقاً بر روی آن تحلیلی را ارائه کرد. در واقع باید گفت که اگر امروز تشنجات و رخدادهای منفی در عراق ادامه پیدا کرده است، لزوماً نباید نگاه‌ها به سمت ارتش عراق و اینکه ارتش این کشور ضعیف است، معطوف شود. به بیانی بهتر اگر به مناطقی که داعش در آنجا حضور دارد نگاه کنیم، به راحتی درک می‌کنیم که این مناطق به شکل خاص؛ سنی‌نشین هستند و تنش‌هایی میان دولت مرکزی و جمعیت بومی در آن وجود داشته است.

شاهی در پایان خاطرنشان کرد:به نظرم کلید اصلی حل و فصل بحران‌ها در عراق، تقویت یا ایراد گرفتن به ارتش این کشور نیست بلکه باید مشکلات و اختلافات بومی را در آنجا سر و سامان داد. معتقدم که پس از کنار رفتن نوری المالکی هم دولت جدید موفق نشد سیاست‌های جدیدی را برای کم کردن این تنش‌ها اتخاذ کند. لذا تا زمانی که این مدل از اختلافات وجود دارد، داعش هم یک زمینه و بستر بسیار مهمی در دسترس دارد تا بتواند رشد کرده و فعالیت کند. یکی از مثال‌های واضح آن را می‌توان در مورد تکریت دانست. اگرچه دولت عراق به کمک نیروهای مردمی توانست موفقیت زیادی را در آنجا به دست بیاورد اما تا حدودی همچنان امنیت به آنجا برنگشته است و این ثابت می‌کند که دست بالاتر نظامی قرار نیست تا مساله را حل و فصل کند. لذا تا زمانی که مسائل مذکور حل نشود، اگر هم با تروریست‌ها مقابله شود ممکن است یک امنیت موقتی به دنبال داشته باشد اما چیزی به صورت کلیدی و ریشه‌ای حل نخواهد شد.

گفت‌وگو: فرشاد گلزاری            

      

        

کد خبر : ۳۱۵۹۹۸