در نشست "نسخههای خطی و تصحیح متون" مطرح شد؛
حافظ اشعارخود را بازخوانی و بازنویسی کرده است/شاهنامه دو بار سروده شده است
بیستونهمین جلسه از سلسله هماندیشیهای ویرایش با موضوع «نسخههای خطی و تصحیح متون» و گرامیداشت احمد منزوی در انتشارات فنی ایران برگزار شد.
به گزارش ایلنا، بیستونهمین جلسه از سلسله هماندیشیهای ویرایش با عنوان «نسخههای خطی و تصحیح متون» عصر روز چهارشنبه سوم خرداد ماه با سخنرانی علی بهرامیان و هومن عباسپور به ریاست عارف خرمشاهی در انتشارات فنی ایران برگزار شد و مراسم یادبودی نیز برای احمد منزوی نسخهشناس و فهرستنگار برجسته ایرانی با حضور خانواده و دوستان آن مرحوم برگزار شد.
نسخههای خطی با هم تفاوت دارند
در آغاز این جلسه هومن عباسپور (ویراستار و پژوهشگر) دربارۀ چگونگی پیدایش، نگارش و تصحیح نسخههای خطی صحبت کرد و گفت: در قدیم، حروفچینی و چاپ وجود نداشت و اشخاصِ خاصی متون را کتابت میکردند. مثلاً دارندۀ نسخۀ خطی از کاتبی میخواست که از روی کتابی برای او نسخهای کتابت کند. آن کاتب، در برابر دریافت دستمزدی، آن نسخه را بازنویسی میکرد و در تاریخ مشخصی که غالباً در نسخهها ذکر شده کتابت نسخه را به اتمام میرساند و نسخهای تازه در کنار نسخهای کهنه پدید میآمد. در کنار جنگ و آتشسوزیها، نکتۀ غمانگیزی که برای کتابها رخ میداد؛ صاحب نسخه غالباً نسخۀ کهن را، که بسیار ارزشمندتر از نسخۀ تازه بود، دور میانداخت زیرا در قدیم، برخلاف امروز، ارزش نسخههای کهن را نمیدانستند و ترجیح میدادند نسخۀ تازه را نگهداری کنند. در صورتی که چه بسا نسخۀ جدید را کاتب چند قرن بعد از نسخۀ قدیمی کتابت کرده باشد و نسخۀ جدید ارزش کتاب قدیمی را نداشته باشد. نمونهای از این آثار نابودشده دیوان منوچهری دامغانی است که کهنترین نسخۀ آن در اوایل قرن یازدهم است، یعنی ۶۰۰ سال پس از فوت شاعر.
این مدرس ویرایش عنوان کرد: نکتۀ دیگر، خطا در انتساب آثار است؛ مثلاً یاقوت حموی کتاب «ترجمانالبلاغه» را، که کهنترین کتاب در زمینۀ نقد ادبی به فارسی، است به فرخی سیستانی نسبت داده، درحالیکه حدود ۸۰-۹۰ سال پیش احمد آتش، ایرانشناس تُرک، نسخهای از این کتاب یافت که در آن نام مؤلف محمد بن عمر رادویانی بود؛ یعنی قرنها در اشتباه بودند.
عباسپور با این بحث به سخنان خود ادامه داد که چرا نسخههای خطی با هم تفاوت دارند و دو علت برای آن برشمرد: یکی آنکه خودِ مؤلف یا شاعر متنِ خودش را دستکاری میکرده است؛ مثلاً حافظ شعرهای خود را بارها بازخوانی و بازنویسی میکرده است. برای همین است که نسخههای فراوانی در قرن نهم، یعنی فقط یک قرن بعد از حافظ، به دست آمده که بعید است غزلی را بتوان در دوتای آنها بی هیچ تفاوتی یافت؛ و یا شاهنامه دو بار سروده شده، که ویراست اولش در ۳۸۴ هجری و ویراست دومش در ۴۰۰ هجری بوده و این خود منشأ تفاوتهایی در متن شاهنامه است.
اصولاً نسخههای قدیمیتر باارزشترند
او در ادامه اظهار میکند: بر اساس نظر استاد خالقی مطلق، چهار نوع کاتب داریم؛ یک، کاتب امین باسواد که اصلاً وجود نداشته؛ دو، کاتب امین کمسواد که به متن وفادار بوده و کلماتی را نمیفهمیده نقاشی میکرده و مصحح امروزی ممکن است بتواند از روی نقاشی آن کلمه را حدس بزند. سه، کاتب ناامین باسواد که معمولاً کاتبهایی هستند که متن را به خواست خود تغییر میدهند. نمونۀ آشکار آن تفاوت جلد چهارم ترجمۀ تفسیر طبری با جلدهای دیگر است که آشکارا زبانِ متن ساده شده است، چون از زمان خودِ طبری دور شده و خیلی از کلمات و ساختهای نحوی تغییر یافته. چهار، کاتبهای ناامین بیسواد که نه تنها به متن وفادار نبودند، بلکه سواد لازم را برای درک متن نداشتند و فقط متن را خراب میکردند و آگاه یا ناآگاه بخشهایی از متن را جا میانداختند. نمونهاش تفاوت در نسخههای برلین و لندن از "نوروزنامه" است که در نسخۀ لندن، که اساس تصحیح مینوی است، جاافتادگیهای فراوان وجود دارد.
وی افزود: اصولاً نسخههای قدیمیتر باارزشترند ولی لزوماً معتبرتر از نسخههای جدیدتر نیستند؛ چون بعضی از آنها از روی نسخههای قدیمتر نوشته شدهاند. همچنین برای تصحیح متون، مصحح باید همۀ نسخههای خطی معتبر آن کتاب را گردآوری کند، به متن تسلط داشته باشد، بر سبکشناسی و لهجهشناسی مسلط باشد، با اصطلاحات تخصصی در آن رشته آشنا باشد و نسخههای معتبر از نامعتبر را تشخیص دهد.
عباسپور در پایان روش فهرستنویسی نسخههای خطی و عناصر درجشده در آنها را برشمرد و نکاتی در چگونگی خواندن نسخههای خطی را بیان کرد نسخه خطی قبل از صنعت چاپ، همان کتاب است.
در ادامه این نشست هم اندیشی، علی بهرامیان (عضو هیئت علمی دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و پژوهشگر تاریخ صدر اسلام) به سخنرانی پرداخت و گفت: تصحیح متون، کاری تخصصی و بسیار دشوار است و احتیاج به از خودگذشتگی دارد. کسی که دربارهء نسخه های خطی تحقیق و فهرست نگاری میکند راه را برای محققان آتی باز میکند. شناسایی یک نسخهء خطی به راحتی امکان پذیر نیست. ساعتها، روزها و ماهها طول میکشد. همهء نسخهها آشنا نیستند و همه اول و آخر ندارند. رسیدن به مولف نسخهها و موضوع آنها کار آسانی نیست. به همین دلیل استادان معدودی از نسل ما مانند استاد محمد تقی دانش پژوه، مرحوم استاد احمد منزوی و مرحوم استاد عبدالحسیین حائری به این امر پرداختند .
وی در ادامه به فرهنگ کتاب در تمدن ایرانی اشاره کرد و افزود: چیزی که ما به آن نسخهء خطی میگوییم تا قبل از صنعت چاپ معنا و مفهومی نداشت. نسخهء خطی قبل از صنعت چاپ همان کتاب است. زمانی که مسلمانان با صنعت کاغذسازی آشنا شدند؛ امر تصنیف، کتابنگاری و کتابنویسی به طور شگفتانگیزی گسترش پیدا کرد. خاور شناس معروف، هیو کندی در کتاب "سنتهای عقلانی در اسلام" عنوان کرده: بدون اختراع کاغذ، زندگی اولیهء مسلمانان هرگز توسعه، غنا و تحولی که پیدا کرده بود را بدست نمیآورد.
خط، زبان و مسائل عقیدتی از آفتهای نسخهبرداری است
این پژوهشگر در ادامه عنوان کرد: از زمانی که کتابنویسی و تصنیف به صورت نسخه برداری شروع شد آفتهایی به همراه داشت؛ زمانی که کتابی تصنیف میشد و به دست ناسخان میرسید، ممکن بود سه اتفاق برایش بیفتد. اولی از خط ناشی میشد، دومی از زبان و سومی هم از مسائل عقیدتی. البته برخی کاتبان سیاستهایی اتخاذ میکردند که این آفات را کم کنند. اولین کسانی که سعی کردند جلو این آفتها را بگیرند اصحاب حدیث بودند. برخی دیگر با سبک خود بر کتاب مهر میزدند تا کتاب تحریف نشود یا به دیگری نسبت داده نشود. به عنوان مثال علی بن حسین مسعودی مولف «مروج الذهب» در ابتدای کتاب میگوید خدا لعنت کند کسی که این کتاب را به غیر از من نسبت دهد و در کتاب هم بیش از ۵۰ بار به دیگر نوشتهها و گفتههایش ارجاع داده است. احراز هویت در مورد کتاب بسیار سخت بود و مولف ناچار بود مهر خود را بر کتاب بزند. گاهی این پدیده (انتساب) چنان بلایی بر سر مولف میآورد که جایگاه او را تغییر میداد. مثلا خیام حکیم و ریاضیدان بوده و بیشتر از پنج، شش رباعی هم نسروده است، اما در طول تاریخ هرکسی که میخواسته عقیدهای را بگوید و به خود نسبت ندهد از قول خیام میگفته. او در پایان از اندک بودن آثار اصیل و مولف نگاشتهء کهن میگوید و اینکه هرچه نسخهای به عهد مولف نزدیکتر باشد احتمالا اصیلتر است.
زبان فارسی غریب است
در پایان بیست و نهمین جلسه هماندیشی مراسم یادبودی برای زندهیاد احمد منزوی نسخهشناس و فهرست نگار برجسته کشور با حضور خانودهء ایشان برگزار شد و احمد تمیمداری (استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه) سخنرانی کرد.
وی دربارهء خلق و خو و روحیهء پرتلاش احمد منزوی در کار نسخه شناسی و فهرستنگاری: احمد منزوی با فهرستنگاری آثار و نسخ قدیمی تلاش میکرد شناسنامهای برای فرهنگ فارسی و ایرانی تهیه کند.
احمد تمیمداری با اشاره به اعتقاد احمد منزوی مبنی بر غریب بودن زبان فارسی و اینکه فارسی محافظ و نگهدار ندارد، از خدمات ارزشمند ایشان تجلیل کرد و گفت: استاد منزوی برای اعتلای این زبان همت بسیاری گمارد و آثار ارزشمندی در زمینهء تصحیح و فهرستنگاری از خود برجای گذاشت.