احمدی نژاد در آیین گرامیداشت دیدار مولانا و شمس:
مولانا با عشق به پیامبر گرامی اسلام (ص) و آل طاهرینش اوج گرفت
سخن گفتن از مولانا، سخن گفتن از انسان و انسان صحنهگردان عالم و موضوع اصلی هستی است و برای رسیدن به كمال و جاودانگی و زیبایی خلق شده و از همینرو زیبادوست بوده و به دوستی گرایش دارد.
رییس جمهور با بیان اینكه انسانهای بزرگ همه وجود خود را وقف نجات و كمال دیگر انسانها می كنند و متعلق به همه بشریت هستند، مولوی را مربی و معلمی برجسته و والامقام و انسانی پرسوز و گداز و عاشق دانست كه در تب رسیدن به زیبایی مطلق می سوخت و تصریح كرد: مولانا به دنبال معشوق و انسان كامل بود و عشق به پیامبر گرامی اسلام (ص) و آل طاهرینش، وی را از زمین به سوی آسمان بالا برد.
به گزارش ایلنا، محمود احمدینژاد صبح امروز (پنجشنبه) در آیین گرامیداشت دیدار «مولانا و شمس»، این نشست را یك گردهمایی برای پاسداشت عرفا، عرفان، معرفت، كمال، هنر، زیبایی و تعالی انسان و بزرگداشت انسانی بزرگ و كمال یافته توصیف كرد و با بیان اینكه، قصد دارم عرض ارادتی به ساحت مولانا و همه بزرگان این دیار داشته باشم، گفت: سخن گفتن از مولانا، سخن گفتن از انسان و انسان صحنهگردان عالم و موضوع اصلی هستی است و برای رسیدن به كمال و جاودانگی و زیبایی خلق شده و از همینرو زیبادوست بوده و به دوستی گرایش دارد.
دكتر احمدینژاد با بیان اینكه میل به كمال و زیبایی در فطرت انسان، نهاده شده است، اظهار داشت: انسان از دیدن زیباییهای دنیا، احساس لذت روحانی و معنوی مییابد، حال اگر چشم او به دیدن حقیقت زیبایی، روشن شود، چه خواهد شد و چه حالی به انسان دست خواهد داد؟
رییسجمهور با اشاره به اینكه هر موضوعی در عالم هستی، حقیقت و ملكوتی دارد، تصریح كرد: آنچه در این دنیا میبینیم سایه و تصویری از حقیقت اصلی است و اگر انسان حقیقت زیبایی و مطلق زیبایی را درك كند، لذت و مستی واقعی به او دست خواهد داد و آنگاه كه با حقیقت محض مواجه شود، حجابها از پیش چشم او كنار رفته و لذت و سرور و عشق، وجود او را فرا میگیرد.
دكتر احمدینژاد با بیان اینكه انسان در پایینترین مرتبه و پیچیده در حجابهای تودرتو خلق شده است، خاطرنشان كرد: انسان باید این حجابها را از پیش روی برداشته و هرچه از این حجابها عبور كند، سبك شده و به مراتب بالا عروج یافته و نورانی میشود و به جایی میرسد كه خودش منور و منشأ و منبع نور می گردد. انسان به هر نسبتی كه از زمین بالا برود، آسمانی شده و جلوه خدا میشود.
رییسجمهور گفت: داستان همراهی پیامبران با انسانها، داستان دستگیری از انسانها و كمك به نجات آنها از ظلمتها است تا به دریای نور متصل شده و از آنجا كه جنس انسان هم از نور است، در این مسیر نورانیتر میشود.
دكتر احمدینژاد گفت: انسانی كه از حجابهای پیچیده بر خود بگذرد، به جایی میرسد كه در آستانه زیبایی مطلق بوده و خود او جلوهگری میكند و حیاتبخش و جلوهآفرین میشود.
رییسجمهور اظهار داشت: مولوی انسان برجستهای است از خاك فاصله گرفته، نورانی شده و نورافشانی كرد؛ مولانا مربی و معلمی برجسته و والامقام و انسانی پرسوز و گداز و عاشق بود كه در تب و تاب رسیدن به زیبایی مطلق میسوخت.
دكتر احمدینژاد با بیان اینكه كسانی كه اوج میگیرند از جغرافیا، نژاد و تعصب فاصله گرفته و متعلق به همه میشوند، اضافه كرد: نژاد، جغرافیا و رنگ، اضافات و پیرایشاتی است كه به انسان وصل شده و باید برطرف شوند تا حقیقت او آشكار شود.
رییسجمهور اظهار داشت: اگر چه رابطه عاشقانه مولانا و شمس حسادتها به شمس را برانگیخت، اما انسان هر چه از منیت ها فاصله بگیرد و بالاتر رود، همگانیتر میشود و مولانا مصداق همین قاعده است چنانكه او امروز متعلق به ایران، افغانستان، تاجیكستان، آسیا، اروپا، آفریقا، آمریكا و همه جهان است؛ مولانا اهل همه جاست و هر جا انسانی زندگی میكند او را متعلق به خود میداند.
دكتر احمدینژاد ادامه داد: هر جا كه انسانی اوج میگیرد همه با او احساس آشنایی كرده و خود را در وجود او می بینند و با آثار او احساس آشنایی كرده و حرف او را حرف دل خود میدانند و این اعلام تعلق داشتنها از سوی مردم و ملل مختلف نسبت به مولانا، ناشی از تعصبات قومی نیست، بلكه متاثر از عظمت مولاناست كه مثل خورشید همه را از خود بهرهمند میكند.
رییسجمهور با بیان اینكه مولانا به سبب عشق به زیبایی مطلق و جلوه تجلی زیبایی مطلق یعنی پیامبر گرامی اسلام(ص) و آل طاهرینش از زمین جدا شد و به سوی آسمان صعود كرد و مظهری از زیبایی روحی و انسانی شد، تصریح كرد: در نقطه اوج كمال، انسانهای كامل قرار دارند كه مظهر اتم و اكمل زیبایی و جلوه كاملی از خدای متعال هستند.
دكتر احمدینژاد خاطرنشان كرد: انسانها هر قدر كاملتر باشند، بیشتر دغدغه دیگر انسانها، معرفت، عدالت، آزادگی، عشق، محبت، كمال و عبور دیگران از ظلمتها و منیتها و رسیدن به عرصه نور را دارند و هر قدر در عرصه انسانیت بالاتر بروند این دغدغه هم بیشتر میشود.
رییسجمهور با بیان اینكه انسانهای بزرگ، همه وجود خود را وقف نجات و كمال دیگر انسانها میكنند، افزود: مولوی راهنمایی صادق و معلمی دلسوز بود و هم فلسفه، هم عرفان، هم اخلاق و به نوعی یك تاریخ بود.
دكتر احمدینژاد با بیان اینكه میخواهم از خرمن وجود مولوی سه خوشه عقل، عشق و محبت و ضرورت پیوند انسان و تبعیت كامل او از انسان كامل، بچینم، گفت: حقیقت انسان عقل و عقل اول مخلوق خدا و پیامبر تجلی اكمل عقل است.
رییسجمهور اضافه كرد: انسان هر چه كاملتر شود به حقیقت عقل نزدیكتر میشود و مولانا نیز عقل را حقیقت و زیربنای هستی معرفی میكند و آن را به دریایی بیپایان تشبیه میكند كه انسان ابتدا به مانند یك كاسه خالی بر روی آن در حال حركت است و هر قدر كه آب وارد آن میشود پایینتر رفته و وقتی از آب پر میشود با دریا بیگانه شده و عقل مطلق میشود.
دكتر احمدینژاد با اشاره به اینكه مولانا، پیامبر گرامی اسلام (ص) را به گلزار و سرور و سنبل تشبیه میكند كه جز بوی خوش از او برنمیخیزد، اظهار داشت: مولانا پایگاه و جایگاه اصلی عقل را حقیقت انسان میداند و با لحاظ این حقیقت كه عقل عنصری مادی نیست، معتقد است، انسان با عقل عارف و باطنبین میشود، اما باید برای رسیدن به چنین جایگاهی جهد و تلاش كند تا ضمن آگاه شدن از حقایق عالم به عقل كل نیز نزدیك شود.
رییسجمهور نكته دوم را عشق و محبت برشمرد و با بیان اینكه همه انسانها به دنبال كمال و جاودانگی هستند و این صفتی فطری در انسانهاست، تصریح كرد: كمال مطلق و حیات جاوید از صفات خدای متعال است و نظر به تمایل انسانها برای عروج به سوی خدا هر قدر میل و رغبت انسانها به كمال و حیات جاوید بیشتر باشد به خدا نزدیكتر خواهند شد.
دكتر احمدینژاد با بیان اینكه خدا، رحمت، محبت و لطف مطلق است و جهان را بر همین اساس آفریده، خاطر نشان كرد: جنس هستی از عشق و محبت است و بستر و رابطهای كه انسان را به سوی خدا میكشاند عشق و محبت است كه اگر نباشد هیچ انگیزه و حركتی به سوی كمال وجود نخواهد داشت.
رییسجمهور رابطه انسان با خدا را رابطه عاشق و معشوق توصیف كرد و گفت: غیر از عشق هیچ جذبهای در عالم نیست و عشق موتور حركت عالم است و دفتر مولانا نیز با عشق آغاز میشود؛ عشق روح انسان را صیقل زده و به انسان كمك میكند تا از دلبستگیها و تعینات كوچك و بزرگ جدا شده و مسیر سنگلاخ صعود انسان به كمال با عشق و معشوق است كه هموار شود.
دكتر احمدینژاد عشق به خدا را رمز حیات انسان عنوان كرد و ادامه داد: اگر عشق نباشد حیات نیست و غم دوری از معشوق به اندازه همه عالم میارزد و توجه به معشوق است كه سختیهای رسیدن به او را برای انسان تحملپذیر میكند.
رییسجمهور با بیان اینكه فاصله لذت عشق متعالی با عشقهای مجازی از آسمان است تا زمین، اظهار داشت: همه عشقها عشق است، اما هر یك مرتبه خود را دارد و اگر كسی به معنای حقیقی عاشق شود، در وجود معشوق خود محو میشود و كسی كه عاشق حقیقت انسانی خود نباشد، مثل مرغ بیبال و پری میماند كه نمیتواند به سوی محبوب خود پربكشد.
دكتر احمدینژاد با اشاره به اینكه مولانا دل انسان را آینه خدا میدانست، تصریح كرد: مولوی معتقد است اگر كسی در دل خود نور خدا را نمیبیند، به دلیل آن است كه آیینه دلش از غبارها و زنگارها پوشیده شده و باید این زنگارها را بزداید تا دلش آیینه نور خدا شود.
رییسجمهور گفت: هر چه در عالم هست، انسان و درون اوست و هر چرا در عالم بخواهیم درك كنیم باید در وجود انسان غرق شویم؛ كسی كه اوج میگیرد، نور الهی او را فرا گرفته و از مرزهای زمان و مكان عبور كرده و به نور خدا میرسد.
دكتر احمدینژاد عشق را كیمیایی توصیف كرد كه همه مشكلات را برطرف میكند و گفت: اگر كسی به دیگر انسانها عشق نمیورزد، ناشی از آن است كه عاشق خدا نیست، چرا كه منشأ عشق از معشوق واقعی یعنی خداست.
رییسجمهور افزود: مولانا عشق را سرّی از اسرار عالم و اسرار خداوند میداند كه غیرقابل تعریف اما بسیار آشكار و عیان است، چنانكه میگوید «علت عاشق از جمله علتها جداست»؛ اگر بخواهیم عشق را تعریف كنیم، محدود شده و از جایگاه حقیقی خود ساقط میشود.
دكتر احمدینژاد در تشریح سومین نكته مدنظر خود درباره مولانا یعنی ضرورت پیوند انسان با انسان كامل و تبعیت از او اظهار داشت: انسان آفریده شده تا از خاك تا افلاك، خود را بالا بكشد و در این مسیر پرپیچ و خم یقیناً نیازمند راهنماست و مولانا نیز عطف به همین مسأله، معتقد است كه هركسی نمیتواند راهنمای تعالی و كمال انسان باشد، و الگو و راهنمای حقیقی انسان در این مسیر باید خود، كامل باشد.
رییسجمهور با طرح این سوال كه شمس تبریزی كه بود؟ تصریح كرد: معلوم نیست كه او كه بود اما همینقدر میدانیم و میفهمیم كه به مرزهای كمال نزدیك شده بود، مولانا راه بیراهبر را بنبست میداند و معتقد است تا آمدن ولی مطلق برای نجات همه انسانها باید از خود او برای هدایت مدد جست.
دكتر احمدینژاد با تأكید بر اینكه باید به دنبال انسان كامل باشیم تا به كمال مطلق برسیم، خاطر نشان كرد: مولانا به دنبال معشوق و انسان كامل بود و حال او حال ویژهای بود، مولانا معتقد بود انسان فقیر از كمال، نمیتواند دیگران را به كمال برساند.
رییس جمهور اظهار امیدواری كرد سال آینده چنین همایشی در خوی برگزار شود.
در این مراسم با حضور رییس جمهور با نمایش بخشی از سمفونی دیدار "شمس و مولانا"، از این سمفونی برای اولین بار رونمایی شد.
دكتر احمدی نژاد در پایان این مراسم قطعه شعری از مولانا خطاب به امام عصر (عج) و قطعهای دیگر به عنوان عرض ارادت به عارفان قرائت كرد.
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی --- مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی
به عصا شکاف دریا که تو موسی زمانی --- بدران قبای مه را که ز نور مصطفایی
بشکن سبوی خوبان که تو یوسف جمالی --- چو مسیح دم روان کن که تو نیز از آن هوایی
به صف اندرآی تنها که سفندیار وقتی --- در خیبر است برکن که علی مرتضایی
بستان ز دیو خاتم که تویی به جان سلیمان --- بشکن سپاه اختر که تو آفتاب رایی
چو خلیل رو در آتش که تو خالصی و دلخوش --- چو خضر خور آب حیوان که تو جوهر بقایی
بسکل ز بیاصولان مشنو فریب غولان --- که تو از شریف اصلی که تو از بلند جایی
تو به روح بیزوالی ز درونه باجمالی --- تو از آن ذوالجلالی تو ز پرتو خدایی
تو هنوز ناپدیدی ز جمال خود چه دیدی --- سحری چو آفتابی ز درون خود برآیی
تو چنین نهان دریغی که مهی به زیر میغی --- بدران تو میغ تن را که مهی و خوش لقایی
چو تو لعل کان ندارد چو تو جان جهان ندارد --- که جهان کاهش است این و تو جان جان فزایی
تو چو تیغ ذوالفقاری تن تو غلاف چوبین --- اگر این غلاف بشکست تو شکسته دل چرایی
تو چو باز پای بسته تن تو چو کنده بر پا --- تو به چنگ خویش باید که گره ز پا گشایی
چه خوش است زر خالص چو به آتش اندرآید --- چو کند درون آتش هنر و گهرنمایی
مگریز ای برادر تو ز شعلههای آذر --- ز برای امتحان را چه شود اگر درآیی
به خدا تو را نسوزد رخ تو چو زر فروزد --- که خلیل زادهای تو ز قدیم آشنایی
تو ز خاک سر برآور که درخت سربلندی --- تو بپر به قاف قربت که شریفتر همایی
ز غلاف خود برون آ که تو تیغ آبداری --- ز کمین کان برون آ که تو نقد بس روایی
شکری شکرفشان کن که تو قند نوشقندی --- بنواز نای دولت که عظیم خوش نوایی
***
در شراب مهر بارانی شدم --- غرق در رویاهای نورانی شدم
من نبودم آشنا با رمز و راز --- مست یك پیغام روحانی شدم
از سویدای دل محزون خویش --- طالب پیدای پنهانی شدم
هم نمی دانستم از سودای عشق --- از لب پیمانه شیدایی شدم
تا كه دیدم چهره ای از سوی یار --- سركشیدم از جام و مولایی شدم
چون نظر كرد آن پری رو بر دلم --- حافظ اسرار ربانی شدم
كیش مهر آمد به دل زد آفتاب --- آشنا با روح رحمانی شدم
در تب و تاب تكاپوی عدم --- وا رهیدم از خود و فانی شدم
چون نظر كردم جز از خویشم نبود --- مردم از بی نامی و نامی شدم