ادیب:
عالمان دین مسوول زندگی و معیشت مردم هستند
علمای دین در طول تاریخ شیعه به عنوان یك جامعه مدنی قوی رابط میان قدرتها با مردم بودند.
عالمان دین و مسوولیت اجتماعی عنوان یادداشت مسعود ادیب است كه در آن میخوانید؛
عالمان دین از سه جنبه در امور زندگی و معیشت مردم مسوولیت دارند و باید پذیرای مسوولیت خود باشند.
خوشبختانه در طول تاریخ، عالمان دین شاگردان مكتبی هستند كه پیشوا و امام آن امیرالمومنین علی(ع) است. علی(ع) دردها و رنجهای مردم را رصد میكرد و خود را برای چارهجویی مسوول میدانست.
ایشان در نامه به عثمانبن حنیف فرمودند: نمیتوانم آسوده بخوابم یا شكم سیر باشم در حالی كه پیرامونم شكمهای گرسنه و جگرهای تفتیده وجود دارند و این مساله از حاكمیت او ناشی نمیشد بلكه به عنوان یك عالم این مسوولیت را بر خود هموار میكرد.
در روز بیعت هم فرمود: یكی از دلایل قبول حكومت پیمانی است كه خداوند از عالمان گرفته است كه بر سیری ظالمان و گرسنگی مظلومان سكوت نكنند.
از سوی دیگر، علمای دین در طول تاریخ شیعه به عنوان یك جامعه مدنی قوی رابط میان قدرتها با مردم بودند.
در جامعه سنتی ما بر فقدان احزاب و تشكلات مدنی و در دوران ممتد استبداد و حكومتهای خودكامه عالمان دین صدای درخواستها و اعتراضات مردم بودند.
صدایی كه هرازچندگاه و با بیاعتنایی قدرتمندان به فریاد تبدیل میشد و جامعه را به حركت وامیداشت.
اتفاقاتی كه از دوره جدید تاریخ ایران از عهد ناصری تا مشروطیت و از نهضت ملی شدن صنعت نفت تا 15 خرداد 42 و در طول انقلاب اسلامی پدید آمده است، همه با نقش اجتماعی عالمان دین قرین و عجین بوده است.
البته تجربه جمهوری اسلامی تجربه جدیدی است كه در آن عالمان علاوه بر نقش جامعه مدنی تا حدودی سكاندار قدرت نیز شدهاند.
این نقش جدید باید مكمل نقش پیشین و تقویتكننده آن باشد نه تضعیفكننده و نافی آن.
از جهت دیگر حضور عالمان دین در فرآیند انقلاب و در دوران جمهوری اسلامی و نقش برجسته آنان در شكلگیری و استمرار این نظام مسوولیت جدیدی را برای آنان رقم میزند.
عالیترین مقام این نظام و مقامات عالیقدر در سطوح مختلف همه از عالمان دین هستند و براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی پارهیی از مناصب انحصارا در اختیار آنان است.
علاوه بر آنها عالمانی كه مسوولیت سیاسی در جمهوری اسلامی نداشته یا ندارند نیز در نگاه مردم مرتبط با عرصه سیاست و مسوول در زندگی مردم تلقی میشوند.
البته این حقیقتی است انكارناپذیر كه پارهیی از عالمان دین یا به این دلیل كه محدوده وظایف و مسوولیتهای خود را صرفا در عرصه نظری و مسائل فردی دین تعریف كردهاند در سیاست مداخله و با مسائل سیاسی و اجرایی رابطهیی ندارند یا به این دلیل كه از پارهیی عملكردها یا رویكردها یا رفتارهای سیاسی ناراضیاند از سیاست فاصله گرفتهاند اما همین دسته نیز نمیتوانند نسبت به سرنوشت جامعه و نظام جمهوری اسلامی بی تفاوت باشند.
بنابراین آنچه در عرصه نظام میگذرد و آنچه در جامعه اتفاق میافتد باید مورد توجه و اهتمام عالمان دین باشد.
خوشحالیها و ناراحتیها، شادیها و دردها و رنجها، پیروزیها و شكستها و هر آنچه به اوضاع مردم مربوط میشود باید مورد توجه و مراقبت عالمان دین باشد و مسوولیت خود را در هر دورهیی به تناسب در یاد داشته باشند.
خوشبختانه در طول تاریخ چنین بوده است؛ هر چند رابطه عالمان دین با مردم در طول تاریخ طولانی تشیع همیشه به یك منوال نبوده و از قوت و ضعف و فراز و فرود برخوردار بوده است هرگز این رشته اتصال گسسته نشده و امروز نیز این رشته همچنان برقرار است.
فعالیتهای عامالمنفعه و تلاشهای اجتماعی عالمان دین در شهرها و روستاها و مناطق مختلف كشور پیش روی ما است.
البته توقع جامعه بیش از اینهاست و نیازها نیز با تلاشهای محدود فردی تناسبی ندارد.
جایگاه علما در نظام جمهوری اسلامی در چشم مسوولان نظام اقتضا میكند كه تذكرات و همكاریها، راهنماییها و همدلیها را افزایش دهند.
طبیعتا مسوولان نیز ارشادات خیرخواهانه علما را باید غنیمت شمارند.اینكه در این مقطع در چه وضعیتی از حیث تبادل افكار و ارتباطات میان سیاستمداران و عالمان هستیم در این مجال فرصت ارزیابی آن نیست.