خبرگزاری کار ایران

شقایق قندهاری در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد:

این داستان را تا پایان عمر به خاطر خواهید داشت/توجیه جولیا برای انتخابش چیست؟

شقایق قندهاری می‌گوید چالش‌های روان‌شناختی جولیا (قهرمان زن داستان) که به شدت با خودش درگیر است و هنوز مسائل حل نشده‌ای دارد که در پس ذهنش مانده؛ از مهمترین ابعاد رمان «زندگی دوم» است.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ رمانی تازه از اس. جی. واتسون، خالق اثر پرفروش «پیش از آنکه بخوابم» با نام «زندگی دوم» که روایتی است از پیگیری‌های زن قهرمان داستان برای حل معمای قتل خواهرش چند روزی است که به کتابفروشی‌ها وارد شده و همچون رمان اول این نویسنده مورد استقبال کتابخوان‌ها قرار گرفته است.

شقایق قندهاری می‌گوید؛ چالش‌های روان‌شناختی جولیا- قهرمان زن داستان که به شدت با خودش درگیر است و مسائل حل نشده‌ای دارد که در پس ذهنش مانده، از مهمترین ابعاد رمان «زندگی دوم» است.

شقایق قندهاری (مترجم) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که در رمان «زندگی دوم» اس.جی واتسون کدام یک از ابعاد معمایی- پلیسی و اجتماعی-روان‌شناسانه را می‌توان پررنگ‌تر از دیگری دانست، گفت: واقعیت این است که به صورت دقیق و مشخص نمی‌توان گفت که واقعاً کدامیک از ابعاد پلیسی- معمایی یا جامعه‌شناختی- روان‌شناسانه رمان «زندگی دوم» واتسون بر دیگری می‌چربد یا پرنگ‌تر است. واتسون در رمان «پیش از آنکه بخوابم» نیز نشان داده بود به مقولات جامعه‌شناسی و روان‌‌شناسانه در ادبیات داستانی توجه دارد. با این وجود می‌توان گفت چالش‌های روان‌شناختی جولیا- قهرمان زن داستان- که به شدت با خودش درگیر است و مسائل حل نشده‌ای دارد که همچنان در پس ذهنش مانده، در کنار اشاره به آسیب‌های اجتماعی که انسان‌های امروز در جهان معاصر با آن مواجه هستند که البته به طور مشخص هم تنها به یکسری از جوامع و کشورهای خاص هم محدود نمی‌شوند، از مهمترین ابعاد رمان «زندگی دوم» است.

مترجم رمان «داپلر» نوشته اِرلند لو، اضافه کرد: همچنین نویسنده به خوبی و با مهارت مسائل معمایی و جنایی را تا انتهای داستان به پیش‌برده و تعلیق‌های به‌جا در این رمان به گونه‌ای است که حتی تا صفحه پایانی نیز خواننده را شگفت زده و غافلگیر می‌کند. واتسون به خوبی پیچیدگی‌ها و تو در تو بودن ماجراها را در دل ابعاد اجتماعی و روان‌کاوانه تلفیق کرده و همین مسئله رمان را برای مخاطبان جذاب و خواندنی کرده است.

او همچنین درباره الزام وجود ابعاد اجتماعی در آثار داستانی به ویژه رمان‌های معاصر یادآور شد: اساساً ادبیات داستانی کارکرد و تعریف مشخصی دارد و ذاتاً ادبیات نمی‌تواند نسبت به مسائل جامعه و رویدادهایی که در آن اتفاق می‌افتد، بی‌اعتنا و بی‌تفاوت باشد. به جز ژانرهای ادبی خاصی مثل پست‌مدرن یا سورئال، ادبیات در خلأ خلق نمی‌شود و نویسنده هم از دل جامعه برخاسته و دغدغه‌هایی دارد. اگر رد این دغدغه‌ها را بگیریم، جدا از قسمتی که ممکن است شخصی باشد و به پیش‌زمینه زندگی و تجربیات نویسنده بازمی‌گردد، بخش مهمی از آن‌ها از دل جامعه و شرایط اجتماعی و سیاسی زمانه او ناشی می‌شود. نویسنده یک داستان معمولاً سعی دارد تا به روش‌ها و سبک‌های مختلف موجود، بازتابی از وضعیت جامعه و مردم در داستانش ارائه بدهد، از این رو وجود بعد اجتماعی و روان‌شناسانه در داستان‌ها و رمان‌ها امری طبیعی و بدیهی است.

قندهاری افزود: به هرحال مخاطبان گسترده ادبیات داستانی در خواندن رمان و داستان به دنبال موضوعات متفاوتی هستند، اما وقتی در داستان‌ها با موضوعات ملموس جامعه-حالا کمی پررنگ‌تر یا کم‌رنگ‌تر و با جزئیات کمابیش مشابه- مواجه می‌شود، طبیعتا ارتباط بهتری با قصه برقرار می‌کند و داستان مذکور تا مدت‌ها و بلکه تا پایان عمر نیز در خاطرش باقی می‌ماند. نکته دیگر اینکه وقتی یک اثر داستانی و ادبی می‌خوانیم،به طورناخواسته و به واسطه ضمیر ناخودآگاه خود را به چالش می‌کشیم و مدام در پس ذهنمان جزئیاتی را بررسی می‌کنیم، به عنوان مثال اگر ما در آن شرایط داستانی و به جای قهرمان داستان بودیم، چگونه عمل می‌کردیم؟ چه تصمیمی می‌گرفتیم؟ یا چه انتخابی داشتیم؟ به عبارت دیگر وقتی در یک اثر داستانی مسائل اجتماعی و روان‌شناسانه به شیوه زیرپوستی مطح می‌شود، آن اثر را از حالت خنثی خارج کرده و خواننده را به فکر وامی‌دارد و گاهی با شخصیت داستان هم‌ذات‌پنداری می‌کنیم و گاهی انتخاب‌های او را رد می‌کنیم. این امکانی است که ادبیات در اختیار انسان قرار می‌دهد.

2312579

مترجم رمان «پیش از آنکه بخوابم» سپس گفت: هر روز در رسانه‌ها و در میان اخبار حوادث و اتفاقاتی را می‌خوانیم و می‌شنویم که در ابتدا شاید یک حادثه یا رخ‌داد معمولی به نظر برسد، اما اگر به بطن آن بیندیشیم، با دلایل و چرایی‌های زیادی مواجه می‌شویم؛ منتها بسیاری از آن‌ها در میان سیل اخبار و رویدادهای روزمره گم شده و به فراموشی سپرده می‌شوند؛ اما ادبیات داستانی خواننده را درگیر می‌کند و اگر ابعاد مختلف پلیسی-معمایی در کنار وجوه اجتماعی به خوبی تلفیق شوند، می‌تواند با رویداد‌های مشابه در واقعیت همخوانی داشته باشد و برخلاف اخبار و رویدادهای رسانه‌ای در ذهن خواننده هم باقی بماند. یکی از امتیازات رمان «زندگی دوم» هم همین است که رویدادهای متنوعی با وجوه اجتماعی و روان‌شناسانه را از زوایای عمیقی برای خواننده روایت می‌کند و این فرصت را برای خواننده فراهم می‌کند که در اتفاقات و رویدادها دقیق شود. مثلاً جولیا (قهرمان زن داستان) در بیشتر مواقع در حال یک کشمکش درونی است و همواره می‌خواهد به نوعی خودش را برای انتخاب‌ها و تصمیماتش توجیه کند یا به اصطلاح خودش را فریب دهد. خواننده در بیشتر مواقع با این کشمکش درونی همراه می‌شود و انتخاب‌های او را ارزیابی و حتی قضاوت می‌کند.

قندهاری در پایان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه با وجود ارتباطات انسانی که در داستان شاهد هستیم، اما به نظر می‌رسد جولیا خودش را در مواجه با اتفاقاتی مثل به قتل رسیدن خواهرش و نیازش برای یافتن چرایی رخ دادن آن تنها می‌بیند، آیا این همان تنهایی است که می‌گویند انسان معاصر به آن دچار است؛ گفت: این سؤال بحث مفصلی می‌طلبد که شاید برای پاسخ دادن نیاز به یک گفت‌وگوی جداگانه داشته باشد. اما واقعیت این است که مقوله تنهایی همچون آرامش، خوشبختی و ... تعریف گسترده‌ای دارد و می‌توان گفت به ازای هر انسان می‌توان یک تعریف تازه و شخصی از واژه تنهایی و مفهوم آن ارائه داد. طبعاً در مورد تنهایی جولیا نیز هر خواننده ای با درک و خوانش خود این تنهایی را درک و تعبیر می‌کند.

کد خبر : ۴۴۴۴۸۹