خبرگزاری کار ایران

سیستان و بلوچستان ماندگار یا فراموش‌شده/ بزرگترین اساتید جامعه شناسی در زاهدان

نشست «مسائل محلی در زمینه ملی: سیستان و بلوچستان فراموش شده» به همت اتحادیه انجمنهای علمی علوم اجتماعی ۲۷ و ۲۸‌ام مهرماه در دانشگاه سیستان و بلوچستان برگزار شد.

به گزارش ایلنا، این اولین نشست از سلسله نشست‌های «مسائل محلی در زمینه ملی» است که اتحادیه انجمن‌های علمی علوم اجتماعی با توجه به اهدافی که از ابتدای تاسیس مبنی بر کم کردن فاصله مرکز و پیرامون و پرداختن به مسائل اجتماعی مناطق محروم و حاشیه‌ای برای خود تعریف کرده بود، به میزبانی سیستان و بلوچستان برگزار کرد. چند تن از اساتید بر‌تر علوم اجتماعی کشور از میهمانان این نشست بودند. به احتمال زیاد دانشگاه هرمزگان، میزبان دومین نشست «مسائل محلی در زمینه ملی» خواهد بود.

در روز اول این نشست رضا صمیم، محمدعثمان حسین‌بر و سیامک زندرضوی به ایراد سخنرانی پرداختند. همچنین در ادامه با اضافه شدن محمد رضایی به سخنرانان، میزگردی با هدف پرسش و پاسخ دانشجویی با حضور هر چهار استاد برگزار شد.

در روز اول این همایش رضا صمیم، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در سخنانی با عنوان نقد رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعه حاشیه گفت: سنت‌های مردم‌شناسی کلاسیک، سنت مارکسیسم کلاسیک، سنت اقتصادسیاسی نئومارکسیستی و سنت پسااستعمارگرایی و سنت مطالعات فرهنگی هر کدام با تلقی خاصی از حاشیه به مطالعه آن می‌پردازند. در سنت مردم‌شناسی کلاسیک حاشیه بی‌بهره‌گان از تمدن‌اند. از نظر مارکسیسم کلاسیک حاشیه به کسانی که از ابزار تولید بی‌بهره‌اند تلقی می‌شود. برای اقتصادسیاسی نئومارکسیستی حاشیه کسانی‌ست که در نظام تولید جهانی مشارکت دارند ولی از توسعه بی‌بهره‌اند. در سنت پسااستعمارگرایی کسانی حاشیه تلقی می‌شوند که از قدرت هژمونیک‌سازی ایده‌هایشان بی‌بهره‌اند. در سنت مطالعات فرهنگی متفاوت از تمام سنت‌های دیگر، حاشیه را خرده‌فرهنگ‌ها تعریف می‌کند. در این سنت حاشیه بی‌بهره‌گان از ارزش‌های فرهنگ نخبه ریشه‌دار‌اند و لزوما بی‌بهره‌گان از قدرت نیستند. وی ادامه داد: حاشیه در سنت رویکرد مطالعات فرهنگی پدیده‌ای کاملا شهری است، یا به بیان تکنیکال‌تر در این سنت، حاشیه پدیده‌ای گزلشافتی است. به همین دلیل ethnicity یعنی قومیت در آن تلقی سنتی که ما از آن داریم، به‌هیچ‌وجه سازنده معنایی از حاشیه در سنت مطالعات فرهنگی نیست. درحالی‌که قومیت به‌‌ همان معنای سنتی برای ما بسیار اهمیت دارد. مسئله مطالعات فرهنگی فهم چیستی و تجربه همین گروه حاشیه است. حاشیه مورد نظر سنت مطالعات فرهنگی رنجی را تحمل نمی‌کند؛ به همین دلیل مطالعات فرهنگی توصیف یا تفسیر عمیق تجربه رنج یک گروه حاشیه‌ای نیست.

صمیم افزود: به این دلایل این تلقی از مفهوم حاشیه به مطالعهٔ زمینه‌های محلی ما در این معنا، یعنی حاشیه از آن جنسی که ما در تجربه ایرانی خود داریم، هیچ کمکی نمی‌کند. البته این اصلا به این معنا نیست که ظرفیت‌های تئوریک و روش‌شناختی مطالعات فرهنگی برای فهم گروه‌های پیرامونی را باید نادیده گرفت. اما برای ارائه تجربهٔ منحصربه‌فرد در حاشیه بودن ایرانی ما نیازمند اقتصائات روش‌شناسانه محلی هستیم. ما با تجربه در حاشیه بودنی مواجه هستیم که بیش و پیش از هرچیز تنگنای تراژیک اقتصادی را متحمل می‌شود. ما باید بتوانیم این تنگنای تراژیک اقتصادی که فهم ما از مفهوم حاشیه را متفاوت می‌کند، وصف کنیم. عدد و رقم در چارچوب پیمایش‌های تجربی این تنگنا را نمی‌توانند بیان کنند. دانشجوی علوم اجتماعی که بخواهد بر این موضوع متمرکز شود و مشکلات زمینه‌های محلی خود که در حاشیه بودن را تجربه می‌کنند، به نحوی کارا بیان کند باید بتواند این تنگنای تراژیک اقتصادی را بیان کند.

صمیم در انت‌ها اظهار داشت: من در این راستا رئالیسم انتقادی را به مثابه یک روش پیشنهاد می‌کنم. هدف اساسی رئالیسم انتقادی روایت همین تجربه رنج زیسته است. این روایت جز از طریق مطالعهٔ درونی حاصل نمی‌شود. امکان این روایت این تجربه از طریق رئالیسم انتقادی فقط و فقط توسط یک محقق بومی حاصل می‌شود. این نشان می‌دهد که چقدر ضروری است که سنت مطالعاتی علوم اجتماعی که حاشیه برایش موضوع است در نهادهای آکادمیک سیستان و بلوچستان با عنایت به روش‌های تفسیری پا بگیرد.

سخنران دوم روز اول این همایش محمدعثمان حسین‌بر، عضو هیئت علمی علوم اجتماعی دانشگاه سیستان و بلوچستان بود. وی در سخنانی با عنوان جهانی سازی پتانسیل‌های محلی و ارتقای هویت ملی گفت: هویت به عضویت افراد در یک ملت اشاره دارد؛ که استفاده از پتانسیل‌های محلی (استعداد‌های مثبت یک منطقه که می‌توانند کارکرد مثبت داشته باشند) و جهانی سازی این پتانسیل‌ها کمک زیادی به اعتلای هویت محلی خواهند کرد. البته در کشور‌های چند فرهنگی نظیر ایران اعتلای هویت ملی را با چالش‌هایی مواجه دانستند که عبارتند از:

-ناهمخوانی مرزهای ملی با مرزهای غربی و ایدئولوژی

- غلبه نگاه مذهبی و قومی بر نگاه ملی

- مهاجرت گسترده مردم عادی و نخبگان به خارج

- تضاد و ناهمسازی منابع هویتی

 حسین بر در شرح وجود چنین چالش‌هایی، بی‌توجهی به دو اصل تشابه فرهنگی و تامین نیاز را خاطر نشان کرد.

وی اظهار داشت: در کشور ما هیچ عنصری به ایجاد تشابه فرهنگی و رفع نیاز کمک نکرده و اعتلای هویت ملی را با چالش‌هایی نظیر: نادیده گرفتن مشارکت گروه‌های اجتماعی، تمرکزگرایی، اعتدال گرایی و نگاه امنیتی و تهدید تلقی کردن تنوع‌ها و تکثر‌ها مواجه کرده است. هم چنین افزایش بار سیاسی هویت ملی باعث شده، ملی سازی ناقص صورت گرفته و هویت جامعه‌ای، که مبتنی بر عضویت در یک جامعه عام است شکل نگیرد.

وی افزود: در جهت هموار کردن این چالش‌ها، راهکارهایی برای برون رفت نیز ارئه شد؛ نظیر: نگاه فراگیر به هویت جهانی و نزدیکی هویت ملی به هویت جهانی، اتخاذ رویکرد عام گرا، محلی سازی پتانسیل‌ها که عناصر هویتی در محیط خود دیده شوند که اگر در سطح محلی دیده شوند، در سطح ملی نیز دیده خواهند شد و اینکه نگاه از درون به برون، به نگاه از برون به درون تبدیل شود.

وی به عنوان سخن پایانی، به این نکته تاکید کرد که اگر پتانسل‌های محلی، جهانی شوند، نگاه از برون به درون شکل خواهد گرفت و ایجاد کانون‌های جهانی، ایران را در مرکز توجه قرار داده و از انزوا خارج می‌کند و در ‌‌نهایت، در جهت اعتلا و ارتقای هویت ملی کارامد خواهد بود.

سیامک زند رضوی، عضو هیئت علمی علوم اجتماعی دانشگاه باهنر کرمان به عنوان سومین سخنران روز اول همایش سخنرانی خود را با عنوان استان سیستان و بلوچستان؛ جابه‌جایی نیروی کار؛ فرصت‌ها و تهدید‌ها انجام داد.

زند رضوی به عنوان فردی که ۲۹ سال پیش عضو هیئت علمی دانشگاه زاهدان بوده سخنرانی خود را از صداهای ناشنیده اغاز کرد. صداهایی که او سعی کرده در گفت‌و‌گو با مردم محلی ان‌ها را بشنود.

وی در ابتدای سخنرانی خود گریزی به جامعه‌شناسی مردم مدار زده و اظهار داشت که برای شناخت بهتر مشکلات و مسائل منطقه باید در ان حضور داشت و از اتحادیه انجمن‌های علمی علوم اجتماعی که با وجود تمام مشکلات این برنامه را اجرا کردند تشکر کرد.

وی در ادامه به فرصت‌ها و تهدیدات مرتبط با استان اشاره کرد و به مشکلاتی که برای استان به واسطه همجواری با کشور‌های افغانستان و پاکستان به وجود امده است٬پرداخت. فرصت‌هایی که باعث به وجود امدن شغل‌هایی زیر زمینی و کاذب شده است یکی از این فعالیت‌ها مسئله افغان کشی می‌باشد.

زند رضوی اظهار داشت: افغان کشی عبارت است از ورود غیر قانونی هر کارگر روز مزد از کشور افغانستان تا رسیدن به مقصد برای فروش نیروی کار که هر فرد برای ان حداقل ۵/۱ میلیون تومان می‌ردازد. اینجابه جایی دو گانه (اخراج از مرزقانونی و ورود غیر قانونی) در سال حداقل به تعداد ۴۰۰ هزار نفر براورد می‌شود که ۶۰۰ میلیارد تومان گردش مالی ان تخمین زده مبشود.

زند افزود  این وضعیت با خود حاشیه‌ای گسترده از فساد و جنایت (قتل‌های عمد و غیر عمد، گروگان گیری، اعمال انواع شکنجه‌ها و...) را با خود به همراه دارد و سال به سال گسترده و خشونت ان اشکار‌تر می‌شود. مرگ‌های دست جمعی، جراحت‌های پایدار، نقص عضو براثر واژگونی، تیراندازی به وسیله نقلیه مذکور علت اغلب این فجایع است که منشا ان اغلب نامعلوم ثبت شده است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: با توجه به ان چه گفته شد و بر پایه بینش جامعه‌شناختی به ویژه نوع مردم مدار ان٬ما در دانشگاه نباید و نمی‌توانیم این وضعیت‌های غیر انسانی را با چشم‌های نیمه بسته نظاره گر باشیم. زیرا که این تمرین و ظرفیت سازی برای انجام جرایم و جنایت‌هایی از این دست در مقیاسی روزمره ان چه توسط جوانان عمدتا ایرانی و پنهان کردن ظاهری آن از چشم شهروندان راه را بر نیروهایی باز می‌کند که اماده هر نوع جنایتی هستند. در مقابل این افراد شهروندان در دو سوی مرزخواهان حسن همجواری و ارتباط متقابل همراه با احترام هستند. زند رضوی در پایان برای رسیدن به این حسن همجواری و ارامش منطقه پیشنهادهایی داد: ۱- بررسی و اجرای قوانین مربوط به مهاجرت و تابعیت ۲- گسترده کردن سرمایه گذاری‌ها و فعالیت‌های اقتصادی در منطقه ۳- ثبت تمامی افرادی که به صورت غیرقانونی وارد کشور شده‌اند. ۴- اجرایی کردن تمامی مواد پیمان نامه‌های مربوط به کودکان با توجه به کرامت‌های انسانی کودکان.

در روز دوم این همایش کارگاه مطالعات فرهنگی در دو نوبت صبح و بعد از ظهر با حضور عباس کاظمی و  محمد رضایی و همچنین سخنرانی غلامرضا غفاری رییس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

در نوبت صبح روز دوم عباس کاظمی عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و محمد رضایی عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و مدیر گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ سخنرانان همایش سیستان و بلوچستان ماندگار یا فراموش شده، بودند.

کاظمی گفت: ما هنوز احتیاج داریم که سیستان و بلوچستان را آباد کنیم و از فواید خواندن علوم اجتماعی همین ایجاد تغییر است و اینکه علوم اجتماعی را با زندگی روزمره گره بزنیم.

در ادامه رضایی محور اصلی بحث را شناساندن حوزه مطالعات فرهنگی معرفی کرد و به شرح ویژگی‌های متمایز کننده آن از دیگر رشته‌ها، پرداختد و کار مطالعات فرهنگی را این دانستد که نسبت به عادت‌هایی که مردم دارند آگاهی می‌دهد.

در ادامه عباس کاظمی در مورد تفاوت میان جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی اظهار داشت: در جامعه‌شناسی چیزهایی که هنجار هستند مسئله تلقی نمی‌شوند و عموما نابهنجار‌ها مسئله می‌شوند در صورتی که در مطالعات فرهنگی سراغ چیزهایی می‌رویم که هنجار هستند و این سوال مطرح می‌شود که چگونه به هنجار تبدیل شدند.

رضایی در تایید این نکته اضافه کردند که مطالعات فرهنگی در واقع این موضوع را مطالعه می‌کند که چگونه زمینه‌های اجتماعی، سیاسی به ویژه زمینه‌های اقتصادی اثر می‌کنند تا پدیده‌ای در جامعه ممکن شود. نکته دیگری که کاظمی و رضایی در صحبت‌هایشان به آن اشاره کردند این بود که بازتولید ساختارهای نابرابر توسط خود «ما» انجام می‌گیرد. یعنی ساختار‌های نابرابر موجود در جامعه، توسط ما بازتولید می‌شوند. رضایی افزود: اما سوالی که در این باره مطرح می‌شود این است که چگونه امکان‌های موجود می‌تواند پتانسیل تولید مقاومت را در بین مردم فراهم کند.

همچنین در نوبت بعد از ظهر روز دوم نشست محمد رضایی و عباس کاظمی به تکمیل صحبت‌های خود پرداختند. کاظمی در ابتدا با این سوال آغاز کرد که چه چیزی سیستان و بلوچستان را متمایز می‌کند.

وی افزود: مطالعات فرهنگی اساسا به امر حاشیه‌ای توجه می‌کندهمچنین محمد رضایی مدیر گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ اظهار داشت: منظور از مطالعات فرهنگی یک رشتهٔ دانشگاهی و مختص به دانشگاه نبوده و هدف اتخاذ رویکرد مطالعات فرهنگی است که ما را از مرکز دور کرده و به حاشیه نزدیک می‌کند. وی هم چنین برای انجام کار مطالعات فرهنگی به تعریف مفهوم روشنفکر در مطالعات فرهنگی پرداخت.

رضایی روشنفکر مطالعات فرهنگی را ترکیبی از روشنفکر ارگانیگ آنتونیو گرامشی و روشنفکر غیر یونیورسال فوکو دانست و گفت: منظور از روشنفکر مطالعات فرهنگی یک انسان دغدغه‌مند متصل به زندگی روزمره است که باید متخصص هم باشد. وی افزود: روشنفکر در ادبیات و سیاست با روشنفکر در مطالعات فرهنگی متفاوت است.

در بخش پایانی سخنرانان به پرسش‌های دانشجویان پاسخ دادند. رضایی در پاسخ به پرسشی در خصوص وجه تشابه و تمایز جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی گفت: مطالعات فرهنگی بیشتر یک رویکرد است تا دانش و بر خلاف دیگر رشته‌های علوم اجتماعی که برای بین رشته‌ای شدن تلاش می‌کنند، مطالعات فرهنگی بین رشته‌ای متولد شده است.

همچنین در نوبت بعد از ظهر روز دوم همایش مسائل محلی در زمینهٔ ملی٬ غلامرضا غفاری، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سخنرانی‌ای با عنوان ظرفیت‌ها و تهدید‌های پیش روی استان بر اساس نتایج پیمایشهای ملی ارائه کرد.

غلامرضا غفاری با توجه به نتایج پیمایش‌های ملی بخصوص موج دوم پیمایش سرمایه اجتماعی در که در سال ۱۳۹۵ انجام شده است٬ در سخنانی کوتاه به مرور مهم‌ترین معضلات اجتماعی استان سیستان و بلوچستان و شاخص‌های سرمایه اجتماعی این استان در مقایسه با سایر استان‌های کشور پرداخت.

کد خبر : ۴۲۱۵۶۲